این روزها ویترین مغازهها پر شده از عروسکها و جنسهای فانتزی قرمز؛ و البته که بیمناسبت هم نیست. حتی مصادف شدن ولنتاین با دهه آخر صفر و ایام عزاداری، از شور ویترین مغازهها برای فروش، و اشتیاق مردم در خرید کادوهای ولنتاینی نکاسته است.
اینکه خاستگاه ولنتاین چه بوده چندان مهم نیست. به محض ورود یک فرهنگ به کشورمان، آن را با خواستههای خودمان عجین میکنیم و به عنوان یک فرهنگ مدرن به انجامش مقید میشویم. اینکه بگوییم ولنتاین زادگاه غربی دارد و نمیتواند با فرهنگ اسلامی ما همکاسه شود هم، دیگر خریدار ندارد. ولنتاین دارد به رسم جوانان امروزی ما تبدیل میشود.
درست است که بعضی وقتها میبینیم حتی دو خواهر هم به مناسبت این روز به همدیگر هدیه میدهند اما ولنتاین ابتدا برای دوستیهای غیرهمجنس بوده. اینکه دختر و پسر در این روز به یاد هم باشند و با هدیه دادن عشق خود را برای بار چندم ابراز کنند. ولنتاین به آنها این فرصت را میدهد که با جسارت بیشتری به موضوع دوستیشان فکر کنند. میتوانند تا حدی این رابطه را رسمیت ببخشند و در قالب یک رسم همگانی آن را ابراز کنند.
تعمیم دادن این رسم وارداتی به خانوادههایی که تشکیل زندگی هم دادهاند، اغلب نتیجهای جز انتظار و توقع و ناراحتی ندارد. چون علاوه بر تاریخ تولد همسر و سالگرد ازدواج (که اغلب تاریخ ازدواج و عقد متفاوت از هم است) روز دیگری را به سالگردها اضافه میکند و فراموش کردن این روز مساوی فراموش کردن طرف مقابل فرض میشود.
باید ببینیم آیا واقعا همچین خلأ و کمبودی در جامعه ما وجود داشته که با آغوش باز از ولنتاین استقبال کردیم؟ یعنی اگر در کشور ما کسی بخواهد –در بهترین حالت- از همسرش قدردانی کند حتما باید روزی به نام ولنتاین وجود میداشت؟ آیا تاریخهای دیگری مثل سالگرد ازدواج که جنبه اختصاصیتری دارند یا روزهای مادر، دختر، پدر و… نمیتوانست بهانه خوبی برای ابراز محبت باشد؟
آیا هدیه گرفتن در روزی که ویترین مغازهها همگی یادآور این روز هستند و هر کس خواسته و ناخواسته یاد شریک زندگیاش میافتد، شیرینتر است یا اینکه دوست ما در روزی که ابزار بیرونی برای یادآوری نبوده خودش بخواهد احساسات درونیاش را در قالب هدیهای تقدیم کند؟
ولنتاین نه یک نیاز جدی جامعه انسانی، که نیازی کاذب است. روزی است برای رسمیت بخشیدن به روابط هنجارشکن جامعه، و زیبا جلوه دادنش در پوشش اجناس فانتزی و خوش رنگ و لعاب.
حال وظیفه متولیان فرهنگ جامعه در مقابل این رسم وارداتی چیست؟ آیا بهتر نیست به جای معادل قرار دادن ولنتاین با سالگرد ازدواج مبارک حضرت علی و حضرت زهرا –سلام الله علیهما-، ریشههای گرایشهای فرهنگی جامعه را بازنگری کنند؟ آیا تغییر تاریخ ولنتاین از ۱۴ فوریه به تاریخی دیگر یا حتی تغییر نام آن از ولنتاین به سپندارمذگان (روز ولنتاین ایرانی) به تنهایی میتواند ضامن تغییر محتوای آن از «تقویت دوستیهای غیرشرعی» به «استحکام نهاد خانواده» باشد؟
اشاره ی خوبی بود … متاسفانه اطلاع رسانی در این زمینه فوق العاده کمه
با تشکر از شما خواهر محترم به نظر من هم روز ولنتاین روز روابط هنجارشکن جامعه، و زیبا جلوه دادنش در پوشش اجناس فانتزی هست ولی به راستی چه باید کرد