مدرسه ی علمیه ی شهید بنت الهدی صدر تهران
دبستان دخترانه ی شهید بنت الهدی صدر؛خیابان نصر…
مرکز تربیت معلم بنت الهدی صدر
.
.
در جایی زندگی می کنم که حتی وقتی برای نوشتن از شهیدی، اسمش را به گوگل می دهم، همین بالایی ها را تحویلم می دهد. در جایی که با وجودِ بودن این جور مراکز در صدر نتایج گوگل، باز هم من محتاجم که بگردم تا ببینم اصلا این»شهید صدر»ی که می گویند کی بوده و کجا بوده و چرا بوده و…
در جایی که حتی گوگل هم با نتایجی که می دهد، یک جورهایی به ریش نداشته ام می خندد. انگار اسم شهدا را که می آوری، گوگل هم مسخره ات می کند. لابد او هم الان دیگر به گریه ی مادران شهدا می خندد و می گوید: «می خواست بچه ت نره جبهه…»
لابد…بگذریم.
***
نوشته که :« وی بسیار فداکار و ایثارگر بود و با تمام سعی و کوشش برای برافراشتن پرچم حق و اسلام فعالیت می کرد و برای هدایت زنان کوشش فراوانی انجام می داد .»
به گزارش یک جایی « او کتابهای زیادی به سبک جدید تألیف کرد و اولین زن مسلمان شیعه بود که وارد این میدان شد . داستانهای وی از حقایق جامعه اقتباس می شد و شواهدی از قرآن و سنت به صورت روان و شیوا بر آنها اضافه می شدند تا جمع کثیری از آنها استفاده کنند .
کتابهای او در دوران طاغوت معدوم، صدام، جزو کتب ممنوعه بودند؛ ولی مردم با اشتیاق آنها را می خواندند و هنگامی که نیروهای امنیتی صدام به خانه آنها حمله می کردند ؛ آن کتابها را در باغچه یا زیر خاک یا جای دیگر مخفی می کردند .
ایشان با تمام زنان از هر مذهبی که بودند ، ملاقات می کرد و میان آنها هیچ تفاوتی قائل نبود و سعی می کرد به تمام سؤالات آنان اعم از مسائل دینی و اجتماعی پاسخ دهد و مشکلات آنها را حل و فصل کند .»
خیلی چیزهای دیگری درباره اش نوشته اند که می توانی خودت پیدا کنی. مثلا این که برادرش محمد باقر صدر بود و…
خیلی چیزها نوشته اند در باره اش ولی نمی دانم چرا دلم راضی نمی شود که شهادتش به خاطر این جور چیزها بوده باشد. نمی دانم ها، ولی شاید یک روزی، یک جایی، مثلا توی یک کوچه ای، در دفاع از ولی زمانی…
تو بگذار گوگل بخندد…
توخیلی زمینه ها اطلاع رسانی کم داریم.یکیش همین.