نصف مال من، نصف مال تو

15یکی از پدیده‌های اجتماعی در سالیان اخیر و در کشور ما، اقبال و موفقیت دختران در ورود به دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی است. افزایش ورود دختران اگر چه به خودی خود قابل تأمل می‌نماید، اکثریت یافتن دختران به نسبت پسران در ورود به مقطع تحصیلات آموزش عالی چشم‌گیرتر به نظر می‌رسد. نسبت ورود دختران به کل جمعیت دانشجویان از ۲۸ درصد در سال ۱۳۵۷، به ۳۷ درصد در سال ۱۳۷۴ و ۶۲ درصد در سال ۱۳۸۱ رسیده است.

توزیع جمعیتی دو جنس در رشته‌های مختلف اگر چه کاملاً با درصد جمعیتی دو جنس نسبت به کل ورودی‌ها به دانشگاه تطبیق نمی‌کند، اما گویای افزایش تدریجی و گاه جهش‌دار نسبت جمعیتی دختران در تمامی رشته‌ها است. در سال تحصیلی ۸۱،۵۳ درصد دانشجویان در رشته‌های علوم انسانی، ۶۱ درصد در علوم پایه، ۴۳ درصد در کشاورزی و دامپزشکی، ۱۳ درصد در فنی و مهندسی، ۷۴ درصد در پزشکی و ۷۵ درصد در رشته هنر را، دختران تشکیل می‌دادند. این در حالی است که در سال تحصیلی ۸۲، درصد ورودی دختران در علوم انسانی ۶۱ درصد، در علوم پایه ۶۳ درصد، و در گروه هنر ۷۴‌ درصد اعلام شده است.
طبیعی است ورود دختران به آموزش عالی و اکثریت یافتن نسبی آنان مانند بسیاری از پدیده‌های دیگر اجتماعی، خود معلول و برآمده از علل و عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری است که توجه به این دسته از عوامل در تحلیل چیستی و چرایی این پدیده اجتماعی راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر در مقابل این رویداد مهم، موافقان و منتقدانی نیز وجود دارند که هر کدام از منظر و جایگاه متفاوتی به تحلیل، تفسیر، توجیه و بیان بایسته‌های آن می‌پردازند.

با اعلام رسمی سهمیه‌بندی شدن پذیرش در برخی از رشته‌های دانشگاه‌ها نگاهی به دلایل و نظرات موافقان و مخالفان این طرح خالی از لطف نخواهد بود.

دلایل موافقان طرح:
توکلی نماینده‌ی مردم تهران در مجلس هفتم شورای اسلامی درجلسه‌ای که با موضوع «نقد مجلس هفتم» در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی برگزارشد،درباره‌ی بحث سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌ها اظهار داشت که «من از سهمیه‌بندی جنسیتی دفاع می‌کنم … اگر قرارباشد ترکیبجمعیتی دانشگاه‌ها طوری باشد که در زمانی زنان تحصیل‌کرده‌ای داشته باشیم که خواستگارانی تحصیل‌نکرده داشته باشند، مشکلاتی به وجود خواهد آمد که کیان خانواده را تهدید می‌کند و به نظر من این به نفع خود زنان است.»
عوض حیدرپور مخبر کمیسیون بهداشت ودرمان مجلس هفتم در اثبات مفید بودن طرح سهمیه‌بندی به ایلنا گفته است: «دیدگاه بنده در این عرصه دیدگاهی شرعی است. بر اساس دستورالعمل شرعی، خانم‌ها اگر می‌خواهنددنبال کسب علم و دانش باشند، باید دنبال کسب علم و دانشی باشند که بیشتر در خانه به درد بخورد.»
عده‌ای از طراحان طرح سهمیه‌بندی جنسیتی کنکور در مجلس، افزایش سن ازدواج و تعداد طلاق را نتیجه به هم خوردن تعادل اجتماعی دانسته‌اند، که از افزایش فارغ التحصیلان دختر و کاهش فارغ التحصیلان پسر به وجود آمده است.

یک جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه، سهمیه‌بندی جنسیتی کنکور بر اساس نیاز بازار کار را امری منطقی دانست و گفت: عدم تعادل موجود در بازار کار ناشی از نبود برنامه‌ریزی، نیازسنجی و آگاه نبودن از چگونگی نیاز مراکز مختلف به انواع رشته‌ها و جنسیت‌های مختلف است.
دکتر حسین فرجاد در گفت‌وگو با خبرنگار صنفی آموزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: «گرچه زنان در رشته‌هایی چون الکترونیک توانایی‌های بیشتری از خود نشان داده‌اند ولی به طور کلی کارایی زنان در رشته‌های فنی، کارخانجات، بخش کشاورزی و در مزارع پایین‌تر است و موفقیت آن‌ها در رشته‌هایی چون مدیریت، حسابداری، مددکاری و روانشناسی قطعا بیشتر خواهد بود.»
این جامعه‌شناس در خاتمه توجه بیش از اندازه زنان و دختران جامعه به تحصیلات دانشگاهی و اشتغال را مانع توجه کافی آن‌ها به مسائل خانوادگی و زندگی دانست.

14

در مقابل موافقان طرح سهمیه‌بندی، مخالفان هم دلایلی در تأیید نظرات خود بیان کرده‌اند:
آمارها نشان می‌دهد ۳۶/۳۶ درصد دانش آموزان دوره‌ی متوسطه در رشته‌های شاخه‌ی مهارتی (فنی-حرفه، کاردانش) و ۶۴/۶۳ درصد در رشته‌های شاخه‌ی نظری به تحصیل اشتغال دارند. در این بین، در سال تحصیلی ۸۴-۸۳، ۴۷/۳۸ درصد دختران و ۵۳/۶۱ درصد پسران در دوره‌های مهارتی و ۴۱/۵۸ درصد دختران و ۵۱/۴۱ درصد پسران در شاخه‌ی نظری مشغول تحصیل بوده‌اند.
بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت در واقع دختران بیشتر در رشته‌های نظری که ورود به آن‌ها به اعتبار و امکانات کمتری نیاز دارد متراکم شده‌اند و کمتر به آموزش‌های مهارتی دسترسی دارند. به عبارتی در سال تحصیلی گذشته، برای پسران ۳۱۳ رشته و برای دختران ۱۴۹ رشته تحصیلی تعریف شده است؛ یعنی تنوع رشته برای پسران دو برابر دختران است.

حال اگر این‌گونه بیندیشیم که یکی از ویژگی‌های رشته‌های مهارتی آن است که بدون کنکور امکان ورود به دوره‌های کاردانی برای فارغ‌التحصیلان آن وجود دارد، همچنین امکان جذب شدن به بازار کار پس از فارغ‌التحصیلی از دوره‌ی متوسطه برای دانش‌آموزان رشته‌های مهارتی به دلیل آموزش‌های ضمن تحصیل فراهم‌تر است، می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که آمار کم قبولی پسران در رشته‌های نظری دانشگاه‌ها، چندان هم دور از تصور نیست؛ زیرا آمار ۶۳ درصدی پذیرفته‌شدگان دوره‌های کاردانی پیوسته پسران، مؤید این مطلب است که این قشر اغلب به کارهای مهارتی بیشتر از تحصیل در رشته‌های نظری علاقه‌مند هستند؛ اما دختران مجبور هستند پس از پایان تحصیل در مقطع متوسطه، ادامه تحصیل بدهند و وارد دانشگاه‌ها بشوند.

اطلاعات مرکز آمار ایران نشان می‌دهد در ایران نسبت مردان شاغل بیش از زنان شاغل است، چنان‌که در سال ۱۳۸۳، ۷۶/۸۶ درصد از شاغلان ۱۰ ساله و بالاتر را مردان، و ۲۶/۱۳ درصد را زنان تشکیل می‌دادند. و از مجموع کسانی که در سنین ۱۵ تا ۱۹ سالگی شروع به کار کرده‌اند، ۳/۹۳ درصد مرد و بقیه زن بوده‌اند؛ که ۶۸/۷۹ درصد این شاغلان در بخش خصوصی مشغول به کار هستند. همچنین از مجموع شاغلان بخش خصوصی کشور جز ۲/۲ درصد که مدارک عالی تحصیلی دارند بقیه یا بی‌سوادند یا دارای تحصیلات زیر دیپلم هستند.
اکثر دانش‌آموزان پسر با این اعتقاد روبه‌رو هستند که بدون تحصیلات عالی و حتی در سنین پایین هم می‌توان وارد بازار کار شد و اعتقاد آن‌ها بر این است که با تحصیل وقت خود را هدر ندهند. اما دختران تنها با تحصیلات عالی آن هم به ندرت می‌توانند وارد بازار کار شوند، و تنها راه امکان بازیابی هویت اجتماعی و ورود به جامعه، دستیابی به موقعیت‌های مطلوب و تحقق آرمان‌های‌شان، ادامه تحصیل است؛ در حالی که پسران در سنین مختلف امکان فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی را دارند.
بنابراین می‌توان گفت علت حضور کم پسران در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور، تنها ناتوانی رقابت با دختران نیست بلکه در کنار تمام این عوامل، وجود امکانات اشتغال بدون داشتن مدرک و راه یافتن به مقاطع آموزشی بالاتر از طریق تحصیل در رشته‌های مهارتی از جمله مواردی است که باید از سوی مسئولان مربوطه بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

از سوی دیگر وجود نداشتن موقعیت‌های شغلی مناسب برای فارغ التحصیلان باعث شده تا پسران به جای ادامه تحصیل، جذب بازار کار شوند. آن‌ها معتقدند به این طریق لااقل چند سالی در زندگی جلوتر می‌افتند و به جای آموختن مباحث نظری می‌توانند وارد حیطه‌های مهارتی شده و جذب بازار کار شوند.
دکتر جبل عاملی در گفت‌وگو با خبرنگار صنفی آموزشی خبرگزاریدانشجویان ایران گفت: پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها باید بر اساس نمره علمی باشد و نمی‌توان با اعمال محدودیت، پذیرش را در دانشگاه‌ها جنسیتی کرد.
نفیسه فیاض‌بخش دیگر نماینده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات به اعتماد گفت: «من با هر نوع بی‌عدالتی که، چه برای خانم‌ها و چه برای آقایان محدودیت ایجاد کند، مخالفم و معتقدم هر کسی باید ثمره تلاش و زحمت خود را ببیند.»
فیاض‌بخش با تاکید بر این‌که «سهمیه‌بندی جنسیتی، مقابله با معلول به جای علت است»، ادامه داد: «این‌که تعداد آقایان کمتر شده، باید به عنوان یک علت بررسی شود و با کاهش انگیزه آقایان برای ادامه تحصیل در سطح مقابله شود.»

دکتر معین نیز در وبلاگ خود، برخی از آراء موافقان طرح را مورد نقد قرار داده‌اند:
۱ضربه غیر قابل جبران به قداست خانوادگی(جنسیتی):

  • مرد و زن از نظر جنسی متفاوتند ولی هر دو انسان هستند و ازحقوق برابردرخانواده و جامعه و مسئولیت‌های اجتماعی برخوردارند.
  • آموزش عالی و افزایش توانمندی‌های زنان و یا مردان در جهت تقویت شئونات خانوادگی و دینی است.

۲– مشکل نظام وظیفه و عدم فرصت‌های برابر

  • تا زمانی که برگزاری آزمون سراسری به صورت کنونی است، پیشنهاد یکی از دوستان مبنی بر افزایش فاصله ۲ ساله کنونی تا اعزام به سربازی را من نیز تایید می‌کنم.
  • من هم معتقدم که مقرراتنظام وظیفه از حالت اجباری کنونی باید تغییر یابد و بر اساس آمادگی و علاقمندی داوطلبان و همراه با امتیازاتی در نظر گرفته شود.

36در کنار نظرات کارشناسان، متخصصان و صاحب‌نظران در این مورد، نظرات مردم نیز قابل تأمل است. نظر به مطالب منتشر شده در سطح رسانه‌ها و محافل فرهنگی – علمی کشور پیرامون رشد قابل توجه ورود دختران به دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور طی سال‌های اخیر و اعلام مواضع و دیدگاه‌های مختلف از سوی صاحبنظران در این زمینه، پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اطلاعات و آمار زنان بر آن شد که رای و نظر مخاطبین را پیرامون این موضوع جویا شود. لذا موضوع نظرسنجی دور پیش این مرکز به این امر اختصاص یافت و مخاطبین در پاسخ به این سوال که: «به نظر شما آیا افزایش ورود دختران به دانشگاه‌ها پیامدهای منفی دارد؟» گزینه‌های » بلی» یا «خیر» را انتخاب کردند.
این نظرسنجی که از تاریخ ۲۴/۱۱/۸۶ تا ۲/۲/۸۷ بر روی سایت مرکز اطلاعات و آمار زنان فعال بود، حاکی است که از مجموع آراء، ۳/۵۵ درصد پاسخ‌دهندگان با انتخاب پاسخ بلی معتقدند ادامه‌ی این روند، پیامدهای منفی دارد و ۷/۴۴ درصد از پاسخ دهندگان با انتخاب پاسخ خیر قائل به بروز پیامدهای منفی برای این پدیده نیستند.
شایان ذکر است طیف مخاطبین سایت مرکز اطلاعات و آمار زنان، معمولا ۶۲ درصد زن و ۲۷ درصد مرد، ۸۴ درصد ایرانی و ۱۲ درصد غیر ایرانی، ۲۳ درصد کمتر از ۲۰ سال و ۴۰ درصد بین ۲۰ تا ۳۰ سال، ۱۶ درصد ۳۰ تا ۴۰ سال و ۸ درصد ۴۰ تا ۵۰ سال، ۱۴ درصد زیر دیپلم و ۲۵ درصد دیپلم و فوق دیپلم، ۳۴ درصد لیسانس و ۱۱ درصد فوق لیسانس، ۲ درصد دکترا و ۴ درصد حوزوی، ۴۵ درصد شاغل و ۴۹ درصد غیر شاغل، ۴۵ درصد متاهل و ۵۱ درصد مجرد هستند. (۳/۲/۱۳۸۷)