فاطمیه‌نویسی در وبلاگستان – هشت

هو الحق

همین ابتدای امر به سبک و سیاق خطبا و پژوهش‌گران حوزه‌ی علوم اسلامی خودم را خلع سلاح می‌کنم با نوشتن این سخن: «صحبت کردن در مورد شخصیت عظیم فاطمه‌‌ی‌ زهرا(س) کاری بس دشوار است». نقطه و تمام. این یک جمله در مورد شخصیت یگانه بانوی اسلام و همه‌ی ائمه‌ی معصومین کافی است برای کشیدن خط قرمزی دور تا دورشان و ایستادن فرسنگ‌ها آن طرف‌تر و دورادور نگریستن!

بله، درست است. واقعیت هم همین است که شناخت انسان‌هایی که به تعبیر زیارت جامعه‌ی کبیره ساکن عرش خداوند بودند برای چون مایی که ساکن بیوت زمینی هستیم دشوار است. شما تا به‌ حال چند نفر را دیده‌اید که با گفتن این سخن که چون آن‌ها امام بودند و معصوم زندگی‌شان با ما متفاوت است، سعی در توجیه سبک نادرست زندگی خود داشته اند؟ مگر نه این است که این انوار الهی آمدند در کنار ما و زندگی کردند چون ما، تا یاد بگیریم راه و روش درست زیستن را؟

چند سال دیگر باید بگذرد تا باور کنیم سبک زندگی‌هامان نادرست است؟ چند فاطمیه باید بیاید و برود تا چشمان‌مان باز شود که‌ ‌می‌شود برای زندگی مدلی‌ فاطمی داشت؟

از امیرمؤمنان علی‌(ع) نقل شده است که فرمودند: «به خدا سوگند هیچ‌گاه فاطمه را به خشم نیاوردم و او را بر کاری که میل نداشت وادار نکردم تا روزی که خداوند او را برد و او نیز هیچ‌گاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچی نکرد و هرگاه او را می‌نگریستم نگرانی‌ها و غم‌ها از من زدوده می‌شد».

قابل تامل نیست؟ گمان نمی‌کنید حتی اگر نخواهیم به دیگر زوایای زندگی حضرت فاطمه(س) بپردازیم همین چند جمله می‌تواند بهترین تاثیرات را در زندگی‌هامان داشته باشد؟

فاطمه‌ی زهرا(س) هیچ‌گاه هم‌سرش را به خشم نیاورد. هیچ گاه از فرمان او سرپیچی نکرد و چهره‌اش چنان بود که هرگاه علی‌(ع) به او می‌نگریست غم‌هایش زدوده می‌شد.

اگر به حق پذیرفتیم که سیده‌ی‌نساء عالمین الگوی جامعی از یک دختر مسلمان، هم‌سر مسلمان و مادر مسلمان است و در دفاع از حریم ولایت یک حامی مقتدر و خسته‌گی ناپذیر، پس شایسته است تک تک‌مان و نه تنها متخصصان حوزه‌‌ی علوم اسلامی، تاملی عمیق‌تر در زندگی ایشان داشته باشیم.

هر سال فاطمیه می‌آید و ما فقط یاد کوچه‌ی تنگ و دل سنگ و صدای سیلی می‌کنیم. افسوس که با آمدن فاطمیه چهره‌ایی ضعیف و رنجور از بانویی خسته ارائه می‌شود که به یاد مصیبت‌هایش و چه بسا مصیبت‌های‌مان اشک می‌ریزیم. البته که منصفانه باید پذیرفت چند سالی‌ست بحث‌های شناختی درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا(س) فزونی گرفته است اما همین کافی نیست.

فاطمیه‌ها می‌آیند و می‌روند و صد البته که اشک‌هایی که جاری ‌می‌شود دل‌ها را جلا می‌دهد و چشم‌ها را روشن می‌کند اما آن‌چه این میان اهمیت دارد شاخه‌های گلی‌ست که از بوستان زندگی‌ حضرت زهرا(س) چیده می‌شود و برای همیشه زندگی‌هامان را خوشبو می‌کند.