مزاحمت؛ یک عادت رفتاری

همیشه نوشتن درباره چنین موضوعاتی برایم سخت بوده. با این که جزء واقعیت های تلخ است اما با ندیدنش به دنبال حذف صورت مساله ام و شاید اگر اتفاق چند ماه پیش نبود هرگز نمی توانستم خود را برای نوشتن درباره چنین موضوعی قانع کنم. چند ماه پیش برای اولین بار زمانی که روی صندلی جلو نشسته بودم، احساس نگرانی کردم.

اولین دریافت، شهودی بود. ولی چند دقیقه بعد احساس کردم کلاسور و کیفم (که طبق عادت بین خود و فرد کناری حائل می کنم) تکان می خورد. علی رغم این که حائل بودن کیف مانع از برآورده شدن قصد راننده شد، نمی توانم توضیح دهم که چه حال وحشتناکی بود وقتی متوجه نیتش شدم و لازم نیست درباره احساس مشمئز کننده و عصبانیت ناشی از این اتفاق که تا مدتها با من بود و هنوز هم رفتارهای عبور و مرور مرا به شدت کنترل می کند، توضیح دهم.

سؤال اساسی در ذهنم این بود: چرا؟ با توجه به وضعیت ظاهری و نوع پوشش و حجاب من چه عاملی باعث بروز چنین قصدی در راننده شد. تنها پاسخی که می توانستم بدهم این بود: اشتباه خودم در انتخاب صندلی جلو. اول مسیر برای این که صندلی پشت پراید کوچک است و با سوار شدن مسافر سوم پرهیز از تماس با مسافر کناری غیر ممکن است؛ روی صندلی جلو نشستم … .

آیا پلیس می توانست اقدامی علیه این بیمار اخلاقی بکند؟ اگر امکان ارائه شماره پلاک ماشین و پی گیری و جریمه سنگین راننده تاکسی وجود داشت، چه حد احتمال بروز مجدد چنین رفتاری کاهش می یافت؟ برخورد دستگاه قضایی در صورت تکرار چنین مواردی چیست؟

توی اخبار خوانده بودم که نکته جالب در برنامه پلیس توکیو این است که مساله را با حمایت از طرف مورد مزاحمت حل می کنند؛ دوره ی دفاع از خود و … بیشتر نشان دهنده توجه به این بعد است. اما نشانی از توجه به «ریشه های شکل دهنده ی این رفتار» در فرد مزاحم نیست.

همچنین در خبر تصریح نشده که مقصود از «روشنگری» چیست. آیا به زن ها یاد می دهند که منش و ظاهرشان چگونه باشد تا مورد توجه فرد مزاحم قرار نگیرند؟ و یا فقط نشانشان می دهند که با فردی که قصد آزار دارد از منظر ویژگی های روانی و حتا فیزیکی چگونه برخورد کنند. در عین حال اقدام پلیس همه جانبه است یعنی علاوه بر روشنگری و آموزش دفاع از خود، حضور فیزیکی پلیس و کنترل توسط دوربین ها انجام می شود.

افراد مزاحم احتمالا دو گروهند: گروهی که این رویه را به شکل یک عادت رفتاری و درونی شده پیش گرفته اند و گروه دیگری که در ابتدای راهند و تجربه های مکرر ندارند. در مورد گروه دوم اقدامات مذکور می تواند راهگشا باشد. چون رفتار مورد نظر درونشان نهادینه نشده و جز صفات شخصیتی آنها نیست، اقدامات بازدارنده و تنبیهی مانع مناسبی برای تقویت منفی و حذف رفتار به شمار می رود. اما در گروه اول وضعیت متفاوت است و زمان و روش های ویژه ای برای تغییر عادت در این گروه لازم است.

در هر دو گروه، اولین گام تلاش برای پیش گیری است (قبل از درمان). در پژوهش ها و تجربیات مربوط به اعتیاد (مواد مخدر) بارها تاکید شده که فرد در حال ترک و حتا فرد موفق به ترک اعتیاد به محض مشاهده افراد آلوده و یا ماده مخدر مورد مصرف؛ تمایل اش شعله ور شده تا آن جا که به راحتی حاصل ماه ها سختی و تلاش را زیر پا گذاشته و مصرف مجدد را آغاز می کند. بنابراین روانشناسان بهترین راه برای ترک پایدار و موفق را سالم ساختن محیط و حذف موارد محرک می دانند.

اگر به مساله مزاحمت به عنوان یک عادت رفتاری نگاه کنیم (گروه اول)؛ راه حل های و اقدامات بازدارنده و حتا تنبیهی کافی نیست. لازم است با حذف و کاهش موارد محرک، محیط سالم و مناسب را فراهم و مانع از بازگشت عادتهای رفتاری قبلی شد.

با توجه به فضای سیاسی اجتماعی موجود، پیچیده ترین راه حل این است: آموزش افراد به طریقی که مساله را فارق از جنبه های اعتقادی (حجاب) مورد توجه قرار دهند. دختران و خانم هایی که مورد توجه بیشتری قرار می گیرند و یا فضای ذهنی فرد مزاحم را به سمت مقاصد جنسی برمی انگیزند، نسبت به تبعات اجتماعی وضعیت قانع شوند. در این زمینه اولین اقدام تبلیغات صحیح و هنرمندانه و به دور از سوگیری سیاسی و اعتقادی است. (آیا نمی توان مساله را مثل کمربند ایمنی راننده طرح و پی گیری کرد؟)

مساله دیگر این است : چه راه حل های دیگری می توان یافت؟ برای درونی کردن یک رفتار در افراد لازم است نگرش فرد به موضوع تغییر کند. تبلیغات رسانه ای و فرهنگ سازی برای هرچه زشت تر نشان دادن بروز چنین رفتارهایی . در عین حال با توجه به محدودیت های خاص موضوع (عدم امکان نمایش مستقیم صحنه های مزاحمت و … ) این راه حل پیچیده و در عین حال به دلیل تغییر در نگرش و درونی سازی بسیار مهم خواهد بود.

۱. احتمالا اقدامات تکمیلی دیگری نیز می توان پیشنهاد داد.

۲. نکته دیگر این که مزاحمت ها فقط در وسایل نقلیه و مترو نیست و در محیط های خاص مثل نمایشگاه ها نیز اتفاق می افتد.