یک:
بدم نمیآید که به مسائل خیلی مهم دیگر از جمله جام جهانی، تحریم علیه ایران، دانشگاه آزاد و حاشیههای جنجالی آن و هزار حرف و حدیث خانهی ملت بپردازم اما خب مجله اختصاصیست و دست و پا را میبندد. برای همین مضمونهای بکر در ذهنم را صرف همین بحث میکنم و میگویم «لزوم تشکیل دانشکدهی حجاب»./p>
با اینکه معتقدم «رحمالله من عرف قدره» اما حرف، حرف میآورد و بحثی هم این وسط گرم میشود دیگر.
با تعجب به عنوان نگاه نکنید. حقم دهید وقتی میبینم اینهمه حرکتهای مجزا برای حجاب از هر نهاد و فرد و مجله و خبرگزاریای شکل میگیرد بدون نظمدهی و ارتباط با هم. فقط برای اینکه جای خالیای را پر کنند بدون اینکه اهمیت بدهند این جای خالی با گزینهی «هیچکدام» پر شود
و براحتی کتابهایی با نام «نه روسری نه تو سری، مملکت دوست پسری» و مقالات فراوانی قلم شوند و بیرون بیایند اما اینجا امروز خبری را از زبان مسئولی در مورد طرحی بنام «ح ج ا ب» بزنند و فردا هم که نه، دو هفتهی بعدش یادشان بیفتد که باید تکذیبش کنند. من فکر کردم فقط ما شاعرها در کار انکار و تکذیبیم اما گویا نسبی بودن دنیا خیلی فراگیر است.
دو:
عبارت «ورود آقایان بدون کراوات و خانمها با چادر به فلان مجلس و محافل رسمی و اجتماعی ممنوع است» را شنیدهایم که در دوران طاغوت استفاده میکردند. فکر میکنم چقدر جالب بوده که بطور کاملا جدی دراینگونه محافل، خانمهای چادری و مردهای بدون کراوات را راه نمیدادند و از ورودشان جلوگیری میکردند …
و دیگر نمیخواهم بگویم آیا اکنون اینچنین است؟
سه:
عصر و دورهی خودمان را اصلا ببینیم. آیا حق نداشتهم همچین عنوانی را بنویسم وقتی در فرانسه دختر محجبه، متخلف بحساب میآید؟ وقتی فرانسه با ۵ میلیون نفر مسلمان، بزرگترین اقلیت مذهبی حاضر در این کشور را تشکیل می دهد اما همین کشور که مهد آزادیاش گوشها را کر کرده است و یکی از ۵ کشور بزرگ دارای حق وتو در سازمان ملل متحد است با اجرای قانون در نشست اعضای کابینهاش و با حضور نخستوزیرش طرحی را مصوب میکند که زنان محجبه در اماکن عمومی اگر دیده شوند، لطفا پی ِ یکسال زندان و ۱۵۰ یورو را هم بر تن خود بمالند.
چهار:
اصلا وقتی شرائط بگونهای میشود که بعضیها به خود اجازه میدهند یکروز در جایگاه شورای نگهبان بنشینند و قوانین را خلاف قانون اساسی معرفی کنند و یکروز به جای فقها بنشینند و فتوا بدهند، بگذارید سردبیر نشریهی دخترانهی کوچک الکترونیکیای هم «لزوم تشکیل دانشکدهی حجاب» را بیان کند.
موضع دولت هم درمورد بحث حجاب و عفاف فقط مصداقی از یک منظومهی سیاسی بسیار کلان است که هر روز گوشهای از آن آشکار میشود. یکبار در دایرهی مذاکره با آمریکا، روز دیگر درمورد ماهواره، روز بعد تعامل با مراجع، روز دیگر در مورد دیدار با بازیگران بدنام و تقدیر از آنهابعد از آن در مورد حجاب و …
حالا آیا میشود که اجرای یک قانون را معطل مهیاشدن لوازم و زمینههای فرهنگی آن کرد؟
بیست سال گذشته هم همین کارها صورت گرفته است؛ تعطیل کردن اجرای قانون حجاب به بهانهی کار فرهنگی. نتیجه چه بوده است؟ آیا بهبودی اتفاق افتاده؟
موضوع به هیچوجه ترس از بیرون بودن یک تار مو! یا به راهانداختن «گشت نسبت» که اساسا دروغ است، نیست. موضوع نگرانی از فراگیرشدن فساد، فروع جلوهدادن آن و گریز دولت اسلامی از انجام وظائف پایهای خود به بهانههای واهی است.
بیانیهوار بخوانید اینجا را :
این کار یک کتاب و دو کتاب و یک نفر و دو نفر نیست. ما به نسلی تعلق داریم که درگیر شدیدترین دگرگونیهای ممکن در این زمینه میباشد، درمقابلش هم موجهای عظیمی که ما را درهم میکوبد بوجود آمده است بهمراه واکنشهای متفاوت.
باید امیدوار بود و باید توانست پژوهشگران و اندیشهورزان بسیاری دور هم جمع کرد و افکار و ایدههایشان را هم تمرکز داد تا شاید حاصل کارشان بتواند بنیادهای لازم فکری برای درکی روشن از حجاب خودمان را با ضعفها و قوتهامان برای نسل بعد هم فراهم آورد.
با سلام
بسیار ممنون می شوم اگر نظر شما و خوانندگان وبلاگتان را درباره سئوالاتم راجع به حجاب بدانم
http://sadafbeygom.blogfa.com/