امانم بده

خوش به حال آدم های خاضع و خاشع. دلشان بندِ جای دیگریست. خیلی دلبسته ی این مقام و آن پست نیستند. جور دیگری هم تو را می پرستند. کاش به من هم یاد می دادی آن جور باشم که آنها هستند.

و خوش به حال مردانِ فروتنِ خداترس. چقدر سینه شان وسیع است برای آلام روزگار. چقدر گسترده اند سفره ی کرامتشان را در همه ی عالم.

کاش سینه ی مرا هم وسیع می کردی. شرح صدری که نبی خدا برای هدایت قومش لازم داشت، برای هدایت این نفسِ سرکش لازم دارم. می دهی؟

امانم بده.

دلم ترسان شده از آینده ای مبهم.

امانم بده که فقط می توانم از تو امان بخواهم.

۱ دیدگاه در “امانم بده”

  1. سلام
    نمیدونم شما همون خانم برقعی هستید که چند سال پیش یه متنی از شما خوندم و بسیار عالی بود یا نه.
    اما خب به هر صورت میخواستم در مورد
    داستان نویسی مذهبی بیشتر بدونم
    ضمن اینکه این سری متنایی که در مورد دعاهای ماه رمضان می نویسید بسیار زیباست و حس خاصی داره.
    نمیدونم اصلا هم که اینجارو شما هم میتونید بخونید یا همه میخونن.
    من نظرم خصوصی نبود.
    راستی
    تبلیغ نباشه اینم وبلاگمه
    www.saturday.blogfa.com

دیدگاه‌ها بسته شده است.