خوبانت را رفیقم کن

اصلا لازم نیست کسی بگوید یا برایم جملات کوتاه و حکمت های لطیف بگویند که مثلا «ببین دوستانش کیانند، تا خودش را بشناسی!» خودم به تجربه فهمیده ام.

خودم فهمیده ام که هر وقت نشست و برخاست و آمد و شدم با کسانی که مدام یاد تو هستند و برای تو کار می کنند، تا وقتی که رفت و آمدم با کسانی است که فکر و ذکرشان دنیا و مافیهاست، چه قدر حالم فرق می کند.

خودم فهمیده ام که خیلی اوقات، این حال خرابم، این بی حوصلگی م برای درد دل با تو، این سنگینی و کسالتم برای مناجاتت، نتیجه همین دوستی ها و با هم بودن هاست.

وقتی مدام درگیر حرف فلان بازیگر و کار فلان فوتبالیست بود، وقتی موضوع صحبت هر دیدار پرسیدن رنگ سال و جدیدترین مد لباس و مارک لوازم آرایش بود… چه انتظار نابه جایی است که بخواهم دلم هنوز شوق حرف زدن با تو و مناجات شبانه را داشته باشد.

مهربانترین رفیق! بیا و خوبان عالمت را بگذار سر راهم!

اصلا بیا و خودت رفقایم را انتخاب کن، بهترین رفقای خودت را رفیق من هم بکن.

نگذار اسیر دوستانی شوم که لحظه به لحظه من را از تو دور می کنند و به جهنم این دوری بسوزم بالهیتک یا اله العالمین!