متاسفانه امروزه بهندرت شاهد حل مشکلات دختران و زنان آسیبدیده هستیم. مطمئنا اگر با اتکاء به نهادهای فرهنگی مربوط، اقدامی شکل میگرفت، بار سنگین ناشی از سهلانگاری نهادهای مربوط نیز، فقط بر دوش «قلم» که هم زبانش قاصر است و هم باید از هزار تنگو نای حساسیتهای بیانی رد شود نمیافتاد. درهمین زمینه گفتگویی ترتیب دادهایم با خانم «فاطمه راکعی». گرچه بعنوان اولین مصاحبه با ایشان، محور صحبتها به مسائل دیگر بانوان هم کشیده شد اما بدلیل اقتضای مجلهی الکترونیکی اولین قسمت از این گفتگو را می خوانیم.
اصطلاحاتی مثل «دختران فراری»، «زنان خیابانی» برای هردویمان آشناست. ریشهیابی این مشکلات نیز پیشتر، توسط مسئولین انجام میشده اما شما بعنوان فعال زنان، چه ایدهها و پیشنهاداتی می توانید برای کمتر شاهدبودنش بدهید؟
متأسفانه در کشور ما برخورد ریشهای با مشکلات نداشتن، عادی شده است و تبعا فجایعی که بهبار میآورد بدون درنظرگرفتن عوامل و دلائل، فرد را مقصر معرفی میکند. ما بجای اینکه با معلول برخورد کنیم، بیاییم با علت روبرو شویم. مسئولین فرهنگی کشور واقعا کلاهشان را قاضی کنند که چقدر گام برداشتند؟ باید توجه کنند که تا آنجا که میتوانند در وهلهی اول، جامعه را واکسینه کنند و درمقابل، اقداماتی پیامبرگونه و مادرانه داشته باشند. اکثرا وقتی بلد نیستیم مسئلهای را حل کنیم، صورت مسئله را پاک میکنیم.
به مسائل سیاسی کاری ندارم اما در مسائل فرهنگی که زیربنایی و زیرساختیست هم، ما در این سیسال دیدیم «جلوی حرف مردم را گرفتن»، «زندانی کردن»، جوابی نمی دهد هیچ، بلکه چرکی و تلمبار میسازد. معتقدم کسانی که اهل فقه و اجتهاد و حقوق هستند، علتیابی کنند. برای شروع هیچوقت دیر نیست.
آیا بگیر و ببند درمانست؟ اینها درمان نیست. جز ترویج خشونت چه تأثیری دارد؟ نوع درمان را باید تغییر داد. نه حضرت امام و نه مقام رهبری، این خشونت را مناسب نمی دانستند و نمی دانند. بهقوانینی که در این حوزه اینگونهاند نباید دامن زد. مخصوصا در جامعهی فعلی که با فرهنگ اسلامیما جور درنمیآید و بهرحال مسائلمان در جوامع بینالمللی هرچند بظاهر، دلسوزانه جلوه کرده است.
ما پیش تر درمقابل «یا روسری یا توسری» «اهانت» «تفاوت فرهنگ انقلابی با فرهنگ مصلحانه» ایستادیم و مبارزه کردیم فعلا باید بلندمدت برنامهریزی کنیم. برای اینکه در خانوادهها چگونه باشیم، بیندیشیم. بعد از علتیابی هم برای مسائلی که پشتوانهای برایش درنظر نگرفته بودیم و کار نکردیم هم بیندیشیم که چه برخوردی کنیم که کمترین هزینه را به نظام و خانواده بدهد.
خانم منیره نوبخت طرحی با نام طرح معرفی دخترنمونه را راهاندازی کرده بودند، که مطمئنا شنیدید، نظرتون درمورد ملاک دخترنمونه و شایسته چیست؟
من برای خانم نوبخت احترام قائلم چونکه دلسوز نظامند. اما روی این طرح نقدمنفی دارم. اینگونه طرحها در ذوق فرد برتر واقعی می خورد و چه بسا که نتیجهی منفیاش می تواند بیشتر باشد. من همیشه با مسائلی که کلیگوییست مخالف بوده و هستم.
مثلا درمورد شعر اینکه فراخوان می دهند و برای موضوع خاصی شعر میپذیرند و جایزه تعیین میکنند را اصلا نمیپسندم. این دیگر شعر نیست، سرود است. باید به شعری که شاعر، خودش در هر موضوعی می گوید بها داده شود و مسابقه برپا شود. درمورد اینگونه مسائل ملی هم، ما احتیاج به زمینهها داریم. مثلا در دانشگاه الزهرا، سالها استاد نمونه و دانشجوی نمونه انتخاب و معرفی میکردیم. بنابراین یکی از ملاکها میتواند ملاک علمی و تجربی باشد که علاوه براینکه باید ازنظر علمی و پژوهشی برتر باشند، از نظر اخلاقی هم.
ما می توانیم بجای اینکه در سطح ملی بدون درنظرگرفتن زمینهی خاص و دادن آگاهی بیشتر، ناگهان بخواهیم دخترنمونه انتخاب کنیم، زنهای توانمند درزمینه موضوعی خاص را با ضوابط تعریف شده از قبل از همهی ارگانها گزینش کرده و در روزهای جوان، روز زن و روز مادر تقدیری داشته باشیم.
حرف از ادبیات شد. از انجاییکه شما خودتان شاعر هستید، نظرتان درمورد اصطلاح «ادبیات زنانه» یا «زنانگی ادبیات» چیست؟
یک زن وقتی شعر می گوید یا در وادی داستان و ادبیات قلم می زند، اگر با معیارهای شناختی بررسی بشود، چه بخواهد و چه نخواهد تخیل و زبان و ظرائف خودش را دارد. چون علاوه براینکه انسانست، جنسیتش را هم بهمراه دارد. اگر زنی با آگاهی های اجتماعی که دارد، درمورد حقوق زنان و یا موضوعات اجتماعی شعری میگوید، طبیعیست. اما اینکه یک عدهای نشستند و مارک میزنند را درست نمی دانم و موافق نیستم.
من هیچ ایدهی رادیکال فمنیستی ندارم. در چارچوب زنان هم احقاق حقوق می کنم که به جامعهی اسلامی و زنان لطمهای وارد نشود اما براحتی مارکهایی مثل فمنیسم اسلامی و مسلمان می خورم که اصلا برایمان تعریفشده نیست. چرا باید تلاشهای دلسوزانه در چارچوب فرمایشات حضرت امام به اینجا برسد؟ چرا فوری مارکزنی می کنیم؟ درحالیکه اگر ذرهای مطالعه داشته باشند، فمنیسم را واژهیی عام می بینند که دراینصورت تمام فعالان حقوق زنان را دربرمی گیرد.
چون درجایی از صحبتتان، به مخالفت با فمنیسم رادیکال اشاره کردید و در جای دیگر فمنیسمبودن را؛ میپرسم که چرا این دو واژه برایتان متفاوت است؟
چون فمنیسم غرب که ما می گوییم فمنیسم رادیکال، یک جمعیت فراگیر را دربرمیگیرد مثل کارگران ِسالهای خیلی قبل در اروپا اما از آنها تا بندهای که در چارچوب جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت هستم تا شمایی که بعنوان خبرنگار دغدغهی زنان را بعهده دارید، همه فمنیسم هستیم.
اما برخی فمنیسمها در برخی کشورهای غربی رادیکالند، مثلا آنها به حذف مردان و ازدواج می اندیشند که نحلهی خاصی از فمنیسم است. به این نتیجه رسیدهاند که دنیا درست نمیشود مگر اینکه ادبیات مردانه در طول تاریخ عوض بشود.
اما تأکید می کنم ما بعنوان فمنیسم یا مدافع حقوق زنان، چه خانم بهروزی در جامعهی زینب، چه بنده و چه سکولاران و چه شما، همه برای حقوق زنان مشغول به فعالیت هستیم. غیراز این، اصلا فرهنگ اسلامی و ایرانی ما هم، نحلهی فکری فمنیسم رادیکال را طرد می کند. لازم نیست کسی انگش را بزند.
پس چرا گفتید با عبارت فمنیسم اسلامی مخالفید و نمی دانید معنایش چیست؟
چون از این عبارت برای تمسخر و اهانت استفاده میشود وگرنه ما فمنیسم مسلمان هستیم.
بعنوان سوال آخر؛ طبق فرمایشات رهبری که فرمودند: «اگر زنها بخواهند در مجلس به معنای حقیقی کلمه، نقش نمایندگی را ایفا کنند با چهار نفر نمیشود کار کرد. بایستی بیشتر در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشند». بنظر شما مجلس ما چقدر زمینه برای این حضور بیشتر را فراهم کرده است؟ و زنان ما چقدر در این راه تلاش کرده اند؟
من هیچوقت دوست ندارم بطور مستقیم، روی کسانی انتقاد منفی داشته باشم. اما درنظر داشته باشیم نیمی از جمعیت ما را زنان تشکیل می دهد. درحال حاضر نیز زنان دانشمند و دختران دانشجوی ما، کسانی که این شأن و اعتبار را بهلحاظ فرهنگی دارند، باید وارد مجلس بشوند. باید به شوراهای اسلامی راه پیدا کنند.
اما درحال حاضر ازبین سیصد نفر جمعیت، حضور سیزده نفر، به لحاظ کیفی ایراد است. از لحاظ کیفی هم بدون نقد خاصی به خانمهای نماینده در مجلس می گویم که کسی که وارد مجلس میشود باید برای کمیسیون تخصصی شایستگی حضور داشته باشد و بخاطراینکه فراکسیون خوبی را ارائه کند باید دیدگاه داشته باشد و در زمرهی فعالین زنان بوده باشد. که این موضوع، کاری مضاعف می خواهد.
زنان ما طبق مسئولیتپذیربودنشان در جایگاه خانواده و مدیریت ثابت کردند که می توانند مدیران خوبی برای کشور نیز باشند وگرنه عقدهی پُست و مقامی ندارند.
دید سطحی این خانم حتی در این مصاحبه کوتاه هم کاملاً هویدا بود!