دختران ِوبلاگ نویس؛ سربازان جنگ ِ نرم
دیگر این روزها از برگزاری نشستهای وبلاگی خبر تازهای نیست؛ اما یک نشست وبلاگی دخترانه، در آستانهی روز دختر، آنهم در جایی از جنوب کشور اتفاق تازهایاست که باید با نگاهی خاص دیده شود.
چرا شیراز؟
شیراز مهد علم و فرهنگ است درست؛ سومین حرم اهلبیت است صحیح؛ شهر گل و بلبل و باغ و بستان است، همهی اینها درست؛ اما چرا این نشست وبلاگی دخترانه باید در شهر شیراز برگزار شود؟
خانم زهره عیسیخانی کارشناس ارشد مطالعات زنان و مدیر مسئول موسسه فرهنگی هنری حدیث هدایت که برگزاری این نشست را بهعهده داشته معتقد است: شهر شیراز ظرفیتهای فرهنگی بالایی دارد و میتواند به یک پایگاه قوی وبلاگنویسان جنوب کشور تبدیل شود.
وی درباره فعالیتهای موسسهی حدیث هدایت می گوید : «موسسه ما حدود هشت سال است که با کسب مجوز از سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی به فعالیتهای فرهنگی و هنری در زمینه زنان و خانواده اشتغال دارد.این موسسه تاکنون برنامههای مختلفی از جمله برگزاری همایش، نمایشگاه، دورههای آموزشی مسائل زنان، تهیه بورشورهای مناسبتی و طرح های تحقیقاتی را در کارنامه خود دارد. تمام اعضای این موسسه را دختران و بانوان فعال و تحصیلکرده تشکیل میدهند.»
وبلاگنویسی شهر و مرز نمیشناسد. یک وبلاگنویس تهرانی همانقدر میتواند موفق باشد که یک وبلاگنویس از یک شهرستان کوچک استان فارس. رعایت اصول فنی و هنری وبلاگنویسی و روشهای بیان و پردازش مطلب است که یک وبلاگ را بالا میبرد و نوشتهاش را اثربخش میکند و این اصول و روشها همان هدف این نشست است. تا مرز شهرستانی و پایتختنشینی در وبلاگستان شکسته شود و بالاشهر و پایین شهر وبلاگستان به پایتختنشینی و جز آن نباشد.
خانم عیسیخانی امیدوار است که با برگزاری دورههای تخصصی وبلاگنویسی در شهرهای مختلف کشور، ساکنان شهرهای کوچک هم بتوانند از آموزشهای ویژه در این زمینه بهرهمند شوند و به این وسیله بتوانند حرفهای شهر کوچک خود را در دنیای بزرگ اینترنت منعکس کنند.
از کجا شروع کنیم؟
اشکال خیلی از ما وبلاگنویسها ایناست که بیکله وارد معرکه شدیم! کمی که اینترنت را مزمزه کردیم بعد تازه تصمیم گرفتیم چگونه و برای چه کسی بنویسیم و اصلا چرا؟ اولین سخنران نشست که جناب آقای مهندس فخری مدیر سایت پارسی بلاگ بودند سرنخهای خوبی دادند درباره لزوم فعالیتهای شبکهای و اثرات ماندگار آن. ایشان فعالیتهای شبکهای در مسیر الهی را به یک عبادت جمعی تشبیه کردند که حضور در آن باعث مضاعفشدن اثر معنوی عمل میشود. نه حتی تازهکارها؛ که کهنهکارهای اینترنت هم بد نیست نگاهی به پشت سرشان بکنند و ببینند تا اینجای کار را با چه هدفی جلو آمدند. ب بسم الله نشست همه را یک دل و یک هدف کرد تا کمکم به مباحث کاربردیتری برسند.
بعد از سخنرانی جناب مهندس فخری نوبت به گپ و گفت وبلاگنویسان رسید؛ مهمانهای وبلاگنویس ما که از تهران و اصفهان خودشان را به این نشست رساندند تا در جمعی صمیمی و دخترانه حرفهایشان را بگویند. خانم ریحانه آقاجانی نویسنده وبلاگ مادرانه، سمیرا افتخارنیا نویسنده وبلاگ سامیدخت ( و وبلاگ دلم روشن است) و همچنین خانم کبری آسوپار نویسنده وبلاگ یک وجبدل و میوهممنوعه مهمانان این نشست بودند. مجری خوب این برنامه هم خانم کوثر ( شاید نخواهند اسمشان فاش شود!) نویسنده وبلاگ دنیای راه راه بودند که با وجود زمان محدود به خوبی از عهده مدیریت این گفتگو برآمدند. مهمانان از انگیزه و هدف نوشتنشان گفتند؛ از مشکلاتی که تا اینجا داشتهاند و البته اینقدر همهشان پیشپای هم بلند شدند که آخر نفهمیدیم وبلاگ کدامشان بهتر است!
سخنران بعدی همایش جناب آقای فضلاللهنژاد مسئول آموزش دفتر توسعه وبلاگ دینی بودند. موضوع صحبت ایشان شبکههای اجتماعی و وب ۲ بود. با یک رأیگیری مشخص شد که دختران حاضر در نشست کمتر با شبکههای اجتماعی سر و کله زدهاند و لازم بود اگر گذرشان به آن حوالی افتاد از قبل به سلاح علم و بینش مسلح شده باشند. ارائه این سخنرانی همراه با نمودارها و آمارهایی که روی پرده نمایش داده شد شوق دختران را برای ورود به دنیاهای جدید بیشتر کرد.
خانم دکتر مریم اردبیلی مشاور امور بانوان استانداری فارس هم که برای برگزاری این نشست همکاری زیادی داشتهاند ده دقیقه از وقتشان را بذل دختران کردند. با تشریح فضای کنونی در رابطه با جنگ نرم، دختران وبلاگنویس را به سربازان این جنگ تشبیه کردند.
نوبت کارگاهه
کارگاهها همیشه کاربردیتر هستند و در نتیجه جذابتر. با توجه به تجربه وبلاگنویسانی که در این نشست حضور داشتند و کارشناسیهای انجامشده تصمیم گرفته شد که کارگاهها بیشتر درباره ادبیات وبلاگنویسی باشد. دو کارگاه به طور ویژه به این موضوع پرداختند. جناب آقای فضلاللهنژاد و مدیر وبلاگ بانوی سراچه دو استاد این کارگاهها بودند که هر کدام با شیوه مخصوص به توضیحاتی درباره ادبیات وبلاگنویسی و نحوه پردازش مطلب پرداختند و از وبلاگنویسان خواستند که با معیارهای ذکر شده همانجا مشقی بنویسند و قلمشان را تقویت کنند. کارگاه دیگر که خانم کوثر ( وبلاگ دنیای راه راه) مسئول آن بودند به مینیمالنویسی پرداخت. ظاهرا مینیمالنویسهای زیادی هستند که باید کشف شوند؛ این را دستنوشتههای دختران بعد از شرکت در کارگاه مینیمال میگوید.
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
البته که جاذبههای دیدنی شیراز زیاد است و نمک اردو هم به زیارت شاهچراغ و حافظیه و خوردن فالوده و هوای خوش پاییزی شیراز بوده. شیرازیها خونگرم و مهماننوازند و همین روحیه دختران وبلاگنویس را در شب اول اردو تا پاسی از صبح بیدار نگهداشت تا در محفل دوستانهشان بگویند و بشنوند. هرچه از سخنرانی و کلاس خشک دورتر شویم نطق شرکتکنندگان بیشتر باز می شود و همین توازن بین حرفهای شنیده و گفته هست که میتواند نشستی را پربار کند.
صبح روز بعد
صبح روز جمعه با سخنرانی حجتالاسلام احمد نجمی مدیر دفتر توسعه وبلاگدینی با موضوع اینترنت، آسیبها وفرصتها بهخیر شد. آسیبهای اینترنت اینقدر جدیاست که علاوه بر منبرنت ِ مجازی یک منبر واقعی هم میطلبد!
سخنران بعد خانم عطیه کشتکاران مدیر وبلاگ گلدختر بودند که در قالب موضوع فتوبلاگ به بیان اهمیت عکس و تصویر در اینترنت و مهارتهایی از هنر عکاسی پرداختند. هرچه باشد نصفش دیدن عکس بود و زنگ تفریحی بود برای خودش!
و اما حسن ختام سخنرانی های این نشست جناب آقای محبی استاد دانشگاه امام حسین –علیه السلام- بودند که مطالبی را درباره جنگ نرم آماده ارائه داشتند. ایشان به صورت مستند به تشریح برنامههای آمریکا در ایجاد جنگ نرم پرداختند. هرچه از شبکههای اجتماعی، ادبیات وبلاگنویسی، مینیمال و فتوبلاگ دانستند؛ هرچه هشدار خوردند که مراقب آسیبهای اینترنت باشند؛ آخرش ختم به دنیای امروز میشود و جنگی که بیصدا تلفات میدهد. چه اگر هشیار نباشیم خودی و غیرخودی را نمیشناسیم و سرباز دشمن میشویم.
اختتامیه
عصر روز جمعه سالن غذاخوری خوابگاه دخترانهی نرجس با جابجایی میزها و صندلیها میشود سالن برگزاری مراسم اختتامیه! اینطوری شرکتکنندگان بیشتر حرف خانم عیسیخانی را باور میکنند که در مراسم اختتامیه از کمبود بودجه و نیرو شکایت داشت. از اینکه بیشتر همکاران موسسهشان با هم فامیل و دوست هستند تا نخواهند برای نیروها هزینه خاصی پرداخت کنند. از ابتدای نشست هم مشخص بود. ازینکه بهجای کلاسورها و کیفهایی که اول همایشها میدهند و هر روز هم بزرگتر میشود تنها دو کتاب و یک سیدی را در پلاستیکی رنگی کادو کرده بودند و یک شکلات هم رویش!
خانم عیسیخانی در اختتامیه درباره جرقه این طرح گفتند. اینکه طرح با حمایت اولیه مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری پاگرفته و بعد استانداری فارس هم کمکهای غیرنقدی از جمله سالن کنفرانس شهید قاضی را در اختیارشان گذاشته.
روی میز سخنران، جعبههای کادو پیچیدهای بود که هر دختری را جذب میکرد. ششتای آنها برای نویسندههای متون برگزیده کارگاهها بود. سه نوشته وبلاگی برتر بهقلم خانمها زهرا نگهبان، فاطمه حسن حسینی و الهام محمدی بود.
مینیمالهای برگزیده هم متعلق به خانمها کبری آسوپار، مریم پوستفروش، زهرا نعمتاللهی و زهرا نگهبان بود. ( چون خانم نگهبان در بخش نوشته وبلاگی هم برگزیده شده بودند در قسمت مینیمال چهار نفر معرفی شدند) نوشتهها بدون ذکر اسم نویسنده یکییکی خوانده شدند و خود نویسنده اگر حضور داشت میآمد و جایزهاش را میگرفت.
دقایق آخر نشست تخصصی دختران وبلاگنویس، شب میلاد کریمه اهل بیت- سلام الله علیها- و روز دختر بود. چه زیبا بود که دستخالی به خانههایشان برنگردند و یادگاری دخترانه از این اردو داشته باشند. روسریهای رنگی کادو شده – از همان روسریهایی که کادر برگزارکننده اردو در تمام این دو روز یک دست پوشیده بودند- در سینی بزرگی چیده شده بود و به نوبت به دختران تعارف شد.
باشد که با چارقد زیبای دخترانهشان معصومههای کوچکی با آرزوهای بزرگ باشند.