زن باشی، متولد دههی پرخطر و خاطرهی ۶۰ باشی و عضو هیئتعلمی دفترمطالعات زنانهم….. میشود برای مصاحبهاش با یک نشریهی دخترانه سنگتمام نگذاشت؟ و وقتی برای موضوعاتی مانند «حقوقزنان و باورهای مردانه دراین حقوق» که مدتی ذهنت را مشغول کردهاست، با دکترزیبایینژاد «مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان» تماس بگیری و ایشان نیز بهترین گزینه برای جواب سوالهایت، ایشانرا معرفیکند، برآن میشوی تا این گفتگو را هرچه سریعتر انجام دهی.
قرار مصاحبه را گذاشتیم و مصاحبه را در دو قسمت اختصاصی ارائه دادیم. زهرا امینمجد در گفتگو با نشریهی دخترانهی چارقد به صحبتهای نایابی؛ صحبتهایی که مثلش را از زبان دیگران کمتر میتوان شنید، اشاره کردهاست که هم اکنون قسمت اول این گفتگو را با هم میخوانیم.
قبول دارید که جامعه هنوز باورهای مردانهاش را دارد» :سنتی مردانه، قانونی مردانه و تعالیمی مردانه»؟
قبل از اینکه وارد هرگونه اظهارنظری در این مورد بشوم باید بگویم ما باید بین واقعیت اسلام و آنچه در جامعه رخ میدهد تفکیک قائل شویم. مشکلات ما ناشی از برداشتهای نادرست از دین و نیز برخی عادات و رسوم غلط است. بقول شهید مطهری احکام اسلام در مورد زنان مشکلی ندارد، مشکل از عملکرد مردان مسلمان است.
مقام معظم رهبری در سفری که چند سال پیش به خوزستان داشتند تذکراتی جدی نسبت به عملکرد برخی از مردم آن دیار در رابطه با دختران ارائه نمودند؛ عملکردی که ناشی از برداشت غلط از دین است و در سنتهای نادرست ریشه دارد. نمونههایی از اندیشه و عمل ناروا نسبت به زنان در کشور وجود دارد که نباید آنها را به پای اسلام گذاشت.
از سوی دیگر برخی حمایتها در دین از زنان شده و در قانون نیز بر آن تأکید گردیدهاست، اما در عملکرد مردان مسلمان خبر زیادی از آن نیست. برای مثال میتوان به مهریه اشاره نمود. از نظر اسلام مهریه حقیاست که باید به زن اعطا شود ولی در عمل خبری از آن نیست. به طورخلاصه باید گفت برخی از مسائلی که اسلام با آن مخالف است هنوز میان برخی از مردم رواج دارد و در عوض برخی از آنچه اسلام به نفع زنان میگوید اجرایی نمیگردد.
نگاه اسلام به زنان بسیار مترقی است. در حالی زنان را با تمام ویژگیها انسان میداند که در سراسر عالم نگاهها نسبت به زنان به شدت تحقیرآمیزاست. یا او را انسان نمیدانند و یا حدأکثر، او را طفیلی مرد میدانند. اندیشه تحقیرآمیز و نگاه درجه دوم به زنان، به عوام محدود نمیشد و خواص از جمله دانشمندان را هم شامل میگشت.
اساسا نگاه پست به زنان تبدیل به جریان مرسوم علمی و عملی در جهان شده بود. زن آنقدر پست انگاشتهیشد که حتی از نگاه برخی فلاسفه (مثل افلاطون و اساسا از نظر فلسفهی کلاسیک یونان) عشق به او حیوانی و ناروا بوده، رابطه با او باید تنها به غرض تولیدمثل انجام میشدهاست.
همانطور که نگاه اسلام به زن مترقیترین و بالاترین نگاه است، وضعیت زنان در کشور ما نیز در مقایسه با سایر جوامع، وضعیت مطلوبیست. این مسأله را سنجش بر اساس معیارهای بینالمللی و مشاهدات میدانی اثبات مینماید. همواره زنانی که به قصد کشف واقع و نه با پیشداوری به ایران سفر کردهاند بهاین نکته اذعان داشتهاند که وضعیت زنان در ایران بهتر از بقیهی جوامع است.
گروه تحقیقاتی که چند سال پیش از انگلستان آمدهبودند در انتهای سفر خود چنین اظهار داشتند که «:خانمهای ایرانی در منازل و جامعهشان پادشاهی میکنند .»
پس میشود اینگونه گفت: مشکلاتی که حس میشود بخاطر عدم استقرار احکام الهی زنان و عدم باور کاملش در افکار عموم جامعهست. بنظر شما وظیفهی خود زنان برای نهادینهکردن حضورشان چیست؟
هرچند نمیتوان گفت که برای رشد انسانی و پیشرفت معرفتی، حضور در اجتماع اجتنابناپذیرست، اما بیشک در شرایط کنونی در بسیاری از مواقع لازمه ی رشد، حضور در اجتماعاست. بهعلاوه برای حل مشکلات زنان و به منظور دستیابی به وضعیت مورد نظر شریعت، لازماست برخی از امور در جامعه توسط زنان انجامگیرد. بهعنوان مثال میتوان به طبابت برای زنان اشاره نمود که حتی آن را واجب کفایی بر زنان دانستهاند.
بهعلاوه در جامعهی ما برخی زنان خودسرپرست و یا سرپرست خانوار وجود دارند که برای امرار معاش لازمست در اجتماع حضور یابند. بنابراین نمیتوان ضرورت حضور اجتماعی زنان و یا حضور آنان در اجتماع را انکار نمود. اما مسلما برای این حضور باید برنامهریزی نمود. همچنین لازم است مکانیزمهای حمایت از نقش، درمورد زنان شاغل اجرایی شود تا هم مسألهی فشار مضاعف را شاهد نباشیم و هم وظایف اصلی زنان در خانواده تحتالشعاع قرار نگیرد.
همچنین باید همهی شئونات اسلامی در این حضور رعایت شود تا با مسألهی فساد، بیبند و باری و تغییر ذائقهی جنسی مواجه نشویم؛ مسائلی که کمابیش امروزه شاهد آن هستیم.
اما نقش مردان نیز در تحقق این فعالیت کماثر نیست.
بله؛ مردان در مسألهی حضور زنان در اجتماع، از نوع اشتغال، چند دستهاند. عدهای بهآنحد از رشد یا مانع واقعا رسیدهاند که موافق حضور زنان هستند و یا مانعی ازاین حضور نمیبینند (صرفنظر از اینکه وجود ندارد یا اینکه آنها از باب روشنفکری و ژست مدرن مشکل را انکار مینمایند). خیلی از مردان بخاطر طمع و یا نیاز بهدرآمد زن، نه تنها مشکلی با اشتغال زنان ندارند بلکه در هنگام ازدواج به دنبال زن شاغل میگردند.
خانمها باید مراقب باشد بخاطر مردانی که به دنبال سوءاستفاده و یا فرار از مسئولیتند، دچار افراط نگردند. بعضی اوقات هم مانعشدن مردان واقعا دلائل معقولی دارد. بهعنوان مثال میتوان به شرایطی اشاره نمود که زن خواهان کار در محیطی است که امنیت جنسی و حفظ عفت او تضمینی ندارد. اما گاهی هم اینطور دلائل وجود ندارد اما مخالفت میشود؛
در این شرایط وظیفهی یک زن چیست؟
چند سال پیش درتهران برای حل مشکلاتی از این دست، به گروهی از زنان آموزش حقوق دادهشد بدون آنکه به تکالیف آنان و نیزآموزههای اخلاقی در امور مربوط به خانواده اشاره گردد. نتیجهی آن چیزی نشد جز افزایش اختلافات خانوادگی و نیز طلاق. این مسلما بهضرر زنان است؛ پس نباید زنان را در این مورد به واکنشهای تند و احساسی واداشت.
به طور کلی در این مسأله باید براساس اصول و قواعد شرعی که جانب مصلحت شخص و خانواده را در نظر دارد، عمل نمود. نباید برخی مصالح را فدای حضور دراجتماع کنیم. عقل باید از احساسات جدا شود، چون آنطور که تجربه داشتیم، احساسات بدون منطق همیشه برایمان ضرر داشتهاست.
درحال حاضر یکسری الگوهای انحرافی درزمینهی زنان وجود دارد که جایگزین الگوهای سنتی و مذهبیمان شدهست .شما چه تعبیر و برداشتی از این الگوها دارید و دلیل پیشرفتش را چه میدانید؟
تعداد قابل توجهی از این الگوهای انحرافی ، تحتتأثیر قرائتی از نظام مدرن است که متصدیان این نظام، به سایر جوامع القا نمودهاند. آنان به عمد خواستهاند پیشرفت را با مظاهری مانند برهنگی، برابر نشان دهند، برخی از مردم ما نیز تحت تأثیر این اندیشه قرار گرفتهاند غافل از آنکه واقعیت چیز دیگریاست. در غرب کسانی بار پیشرفت را برعهدهداشتند که یا اساسا سالم میزیستند و یا اگر کاملا سالم نبودند، حدأقل محیط کار را به فساد نمیآلودند.
برخی از کجرویها ناشی از بدفهمی دین و در نتیجه بدبینی به دین و جایگزیننمودن الگوهای نادرست به جای مدل دینیاست . مثلا چون قوامیت توسط مردان و زنان، غلط فهم میشود، زنان به دنبال مدل دموکراتیک در ادارهی خانوادهاند.
متأسفانه یک دسته از عملکردها و گرایشات غیردینی زنان ما عامدانه است. عدهای به واقع دینگریزند زیرا التزام به دین را با لذتبردن حدأکثری و منافع شخصیشان در تعارض میبینند.
ضعف ساختارهای آموزش رسمی و غیر رسمی در ارائه و تبیین الگوهای دینی برای زندگی امروزین زنان و بالاتر، عدم پژوهش کافی در این عرصه را نیز میتوان در فهرست علتها آورد. همچنین عملکرد غلط برخی از متدینین در رابطه با زنان نیز مسألهساز بودهاست.
دراینصورت برای نشاندادن درست الگوهای سنتی و مذهبی یا جلوگیری از پیشرفت الگوهای انحرافی چه راهکاری می توانید داشته باشید؟
با رعایت عدم تهییج و تحریک دختران و زنان دراینمورد، حداقل در دوسطح باید کار کرد.
۱: معرفتشناسی نسبت به خانمها: باید بخشیش در خانواده باید انجام بگیرد که فرزندان مطابق با تعلیمات و سبک و سیاق دینی، رشد اجتماعی پیدا کنند.
۲. استفاده از ظرفیتهای زنانه: بطورمثال؛ خانم ها خیلی به محافل مذهبی و روضهها علاقهمندند. در این حوزهی فرهنگی میتوانیم از مبلغین استفاده کنیم تا آموزش دهند که اولا خود مادران و زنان این الگوها را بهدرستی بپذیرند بعد هم دختران و پسرانشان «مخصوصا پسران» به نحوی پرورش یابند که مردانی نشوند که راه سوء استفاده از آموزههای دینی را بیاموزند.
این خیلی مهم است که در کنار دختران، پسران را هم آموزش دهیم. گرچه بسیاری از این موارد باید در عمل در زندگی همسران و روابط مادر و پدر رعایت شود تا بتواند تأثیرش را قطعی کند.
جداسازی مدارس دختران و پسران درآلمان
وزیر آموزش و پرورش آلمان خواستار جداکردن کلاسهای دختران و پسران در مدارس این کشور شد.
به گزارش ایرنا، آنته شابان در گفت وگو با روزنامه هامبورگر ایند بلات افزود: شرایط جسمی و روحی دختران و پسران برای یادگیری متفاوت است و به همین دلیل باید دربرخی از دروس نوع آموزشها به آنان متفاوت باشد.
وی با اشاره به تجارب برخی از معلمان در اینباره گفت : این تفاوت در تواناییها و یادگیری بین پسران و دختران در سنین و رشتههایی مانند علوم طبیعی و زبان کاملا مشهود است.
وزیر آموزش و پرورش آلمان با اشاره به قوانین متفاوت ایالتهای این کشور درباره مدارس و آموزش گفت: قوانین برخی از ایالتها امکان انجام این مهم را فراهم میسازد.
وی خواستار طراحی برنامههای آموزشی در مدارس براساس تواناییهای متفاوت دختران و پسران شد.
در آلمان حدود ۹میلیون و ۲۰۰هزار دانش اموز وجود دارد که از سال ۱۹۶۰با وضع قانونی در کلاسها و مدارس مختلط تحصیل میکنند.
در دهه ۸۰برخی از مدارس کاتولیکها در آلمان دارای کلاسهای جداگانه پسران و دختران بود.