حلیمه حسینی نویسنده و روزنامهنگار در روزنامهی ماندگار برای اولین همایش و جایزه بینالمللی خبرنگار زن مسلمان جهان از افغانستان بهایران آمدهاست. وی دارای مدرک استادی ژورنالیسم در کابلاست و هماکنون بعنوان دانشجوی لیسانس رشته فقه و حقوق در موسسه تحصیلات عالی خاتمالنبیی (ص) در شهر کابل به تحصیل میپردازد.
مدیریت عمومی موسسه انجیاو و بنیاد آشیانهجوان از دیگر فعالیتهای کاری وی محسوب میشود. این موسسه کاملا برای نسل جوان و دانشجو فعالیت میکند. با حلیمه حسینی یکی از برترین خبرنگار زن جهاناسلام که تنها ۲۴ سال سن دارد گفتوگویی داشتهایم که با هم میخوانیم:
از وضعیت کلاسهای خبرنگاری در کشور افغانستان پرسیدیم که گفت:
کلاسهای خبرنگاری در کشور افغانستان رشد زیادی داشتهاست، در دستورالعمل کشورهای خارجی که فن دونر هستند و کمک مالی به افغانستان میکنند یکی از محورها ارتقاء ظرفیت خبرنگاری و ژورنالیستی در کشور افغانستاناست که معیاری ساختن رسانههاست؛ بعنوان مثال اینترنیوز که شاخهای از جمهوریخواهان آمریکاست در داخل کابل نمایندگی دارد.
انجیاو در محلی به نام نی بهمنظور حمایت از رسانهها تشکیل شدهاست و رسانههای آزاد که توأم با اینترنیوز کار میکند به مدرسه خبرنگاری تبدیل شدهاند. کلاسهای کوتاهمدت خبرنگاری نه تنها در شهر کابل بلکه سراسر ولایت افغانستان را تحت آموزش قرار میدهند؛ درواقع منهم در همینجا مشغول بهکار هستم. در بعضی از این انجیاوها مانند اینترنیوز و نی که محور فعالیتشان برای خبرنگاراناست و کلاسهای زیادی هم برگزار کردند، تمامی خبرنگاران در افغانستان ۱تا ۲ دوره در این کلاسها شرکت کردهاند.
درباره زنان خبرنگار چطور؟
در افغانستان اتحادیه انجمن خبرنگاران زن را داریم که تمام زنان خبرنگار درآن عضویت دارند. اما قضیه افغانستان متفاوت از بقیه کشورها، بهخصوص جمهوریاسلامیایراناست. آنجا بیشتر کارها پروژهای، مقطعی و با حمایت خارجی صورت میگیرد. چون افغانستان در شرایطی نیست که بهاستقلال برسد تا خودش در این عرصهها سرمایهگذاری کند. هر کشوری که سالانه پولی را برای پیشرفت و ترقی افغانستان تعهد میکند، خودشان اعلام میکنند که این پولها در چه محوری بهمصرف برسد که بعضی از کشورها در قسمت خبرنگاری هزینه میکنند. این انجمن وجود دارد ولی خیلی دستاورد عملی و بزرگی انجام ندادهاست و من فکر نمیکنم تا به حال موفق عمل کردهباشند.
شما جزء ۲۰ خبرنگار برتر زن جهان اسلام معرفی شدید، چه پیامی به زنان خبرنگار جهاناسلام دارید؟
زنان ببینند که در چهموقعیتی قرار دارند؛ یک زن خبرنگار مسلمان باید چند رسالت را با هم ایفا کند تا او را متفاوت و برجسته نسبت بهسایر خبرنگاران سازد. زنبودن، مسلمان و خبرنگاربودن، اینها باهم جمع میشود و یکسری مسئولیت سنگین بردوش یک زن مسلمان خبرنگار میگذارد که باتوجه به شرایط کنونی که جهاناسلام دارد با همهی مشکلات و هجومها و تهاجمات چه باید کند و چطور موقعیت خود و همنوعان خودشرا که طیف زنان مسلمان هستند را تثبیت کند.
چون ما دو مسئولیت داریم یک الگو در داخل کشور و جغرافیایاسلامی، در مرحله بعد نیز در سطح رسانههای بین المللی، دنیا از زاویه همین رسانههاست که واقعا میبینند و قضاوت و تفسیر میکند. اگر دنیایاسلام امروز وارونه جلوه دادهشده و چهره زن مسلمان درست انعکاس پیدانکرده در حقیقت بخش عمدهی آن به زنان خبرنگارمسلمان هم مربوط میشود چرا که آنها باید با برنامهریزی و مدیریت درست چهره واقعی زنان مسلمان و دنیای اسلام را نشان میدادند. بزرگترین رسالت زن خبرنگار جهاناسلام تثبیت جایگاه زن در جامعه و سطح بینالمللیاست.
به نظرشما این در جامعهی ما اتفاق افتاده که زنانمسلمان حضور پررنگی داشتهباشند؟
تا جایی که میتوان روی چشمداشتهای خودمان قضاوتکنیم و باتوجه بهاشتراک ۲۰نفر زن خبرنگار جهاناسلام، میشود گفت که در ایران در تمامی عرصهها حرف برای گفتن بود؛ هم در عرصه تحقیق و رسانهها مانند خبرگزاریزنان که همه کارمندان آن زن هستند و کار میکنند و هم در عرصه هنر و موسیقی که عملا میگویند شنیدن کی بود مانند دیدن، هم در عرصه سیاست و دیدار با زنان فراکسیون پارلمان جمهوریاسلامیایران و همچنین در عرصه فرهنگ و هنر که بیشتر دستاورد عملی را مشاهدهکردیم، زنان حضور موفق داشتند. اینکه حضور کافیاست یا خیر و آیا نیاز به رشد بیشتر دارد را خود ایران در برنامه درازمدت خواهدداشت. آنچه ما دیدیم بسیار جالب، قابلتوجه و مثبت بود .
از نظر یک خبرنگاربرتری که مسلمان هم هست حجاببرتر چیست؟
اینکه بحث حجاب پیش میآید و ما مشخص میکنیم حجاب برتر یعنی این، بحث درستی نیست؛ با این تفاوتی که بین فرهنگها در دنیایاسلام وجوددارد و با نوع نگرشهای متفاوتی که مواجه هستیم نمیتوان گفت حجاببرتر چیست. ما بهعنوان زنان خبرنگار باید کوششکنیم فلسفه، چیستی حجاب و منفعت حجاب را انعکاسدهیم و در کنار آن الگوهایی هم ارائه.
اما محدودکردن در یکنوع الگوی ثابت و انتخابآن بعنوان حجاببرتر و بقیه حجابها را در درجات پایینتر حجاب، دانستن، اصلا کار درستی نیست. چراکه در حالحاضر سطح بینالملل و تمام کشورها اینرا نمیپذیرند که ما بتوانیم به صورت یکسان، همدست و همگون از همه بخواهیم این حجاب برتر و الگو را پیادهکنند، هرچند ایدهآل هست اما بهتراست روی فلسفه حجاب و منفعت آن به زن و جامعه و خانواده در سطح کلان پرداختهشود، اینهارا برجسته کرده و روی مسئله حجاب جذابیت ایجادکنیم.
چطور میتوان این جذابیت را ایجاد کرد؟
هرکشوری میتواند این جاذبهها را طبق سلیقههای فرهنگ و مردم کشورش ایجاد کند. امری که مهمهست ایناست که دنیای اسلام یکدست باورمند به حجاب باشند و بتوانند از موضع حجاب در برابر هجوم فرهنگبرهنگی که در حقیقت تهاجمیاست دفاعکند، چراکه فرهنگی میخواهد بهداخل کشوراسلامی نفوذکند که اسم آنرا میتوان گذاشت عریانکردن زن یعنی فرهنگبرهنگی.
حالا ما باید فرهنگ پوشش را درکنار آن نهادینهکنیم تا سدی در برابر فرهنگبرهنگی باشد. اینکه با چه شکل و طراحی باشد را کشورها و مردم خودشان ایجاد میکنند. هر کشور باتوجه به فرهنگ و نیازمندیاش خودش طراحی میکند. بهنظرمن این خیلی بهتراست و اگر قرارباشد ریزتر شویم حجاب برتر حجابیاست که بتواند زنرا محفوظتر کند. هرچیزیکه حجاب زن را با وجههی اسلامیتر نشاندهد میتواند برتر باشد، اما بعضیوقتها بهنام حجاب، شبهحجاب هم داریم نهحجاب.
مثلا در بعضی کشورها حجاب سر را رعایت میکنند اما لباس آنها آستین ندارد این نشان میدهد چیستی حجاب را نمیدانند. در اینجا هم نمیتوان گفت حجاببرتر چیست. فرد با روسری سرکردن اعلام میکند مسلماناست و این خود کار بزرگیاست که اعلام میکند من مسلمانم و حجابدارم. اما تنها به حجاب موی سر خود اکتفا کردهاست. این حرکت پارادوکسیکال و نقیضنمااست که سررا بپوشانی و بدن برهنه باشد. نشان میدهد این شخص از چیستی حجاب چیزی نمیداند. در قدم اول چیستی و فلسفه حجاب را باید نشان بدهیم و در مرحلهی بعدی، بحث حجاببرتر، مطرح میشود.
و اینکه چرا بحث حجاب بعنوان یک دغدغه فرهنگی برای کشورهای غربی مطرحاست؟
حجاب در دنیایغرب یک بحث کلیشهای شدهاست. بعضیاز کشورهای غربی وقتی میخواهند همایشی باعنوان خشونت علیه زن برگزارکنند، دیوارهای آن تالار یا اتاقرا با تصویرهایی از زنان با حجاب طراحی می کنند. در واقع آنها فرهنگسازی میکنند که حجاب مساوی با خشونت، تبعیض و درحصارکردن زناست؛ اینها مسلما بدون فلسفه و منطق نیست، چراکه با گرفتن حجاب از زنمسلمان، سنگرهای بعدی قابل دسترسیتراست.
یک جامعه از خانواده تشکیل شدهاست، خانوادهها در جوامعاسلامی مرکب از زن، شوهر و فرزندان هستند. برای تصاحب خانواده به خانوادههایی نیاز هست که در حال انحطاط، بیثباتی و روبهلیبرال و سکولارشدن باشند. نقش کلیدی در این خانواده مادر، زن، همسر و دختر خانوادهاست، درحقیقت مهندسان خانواده زنان هستند. آنها درست نشانهگیری کرده اند و اینکه زنانرا چطور کنترل کردهاند ایناست که آنها میبینند تا وقتی که زن مسلمان پایبند به حجاب و تمام ارزشهای دینی و باورهای خود باشد مانند سدی جلوی تمام این فعالیتها را خواهد گرفت.
اما وقتی حجاب را از فرد گرفتی در واقع او را خلعسلاح میکنی و او را از ابتداییترین و مهمترین ارزشهایی که در دین و باورهای دینیاست خالی میکنی. امروز اگر ما بهعنوان یک زن مسلمان حجاب خودرا از دستدادیم، فردا خیلی چیزهای دیگر راهم بهراحتی از دست میدهیم. بطور مستقیم به مسلمان نمیگویند که قبله خود را تغییر بده و نماز نخوان. چراکه این چیزها خیلی حساسیتبرانگیزاست، اما ابتدا با بدحجابی آغاز شده و کمکم با بیحجابی و بابرداشتن حجاب، شخص خود آماده برای از دستدادن بقیهی ارزشها میشود.
و اینکه چرا حجاب را مساوی با خشونت و بیعدالتی و تبعیض میدانند دستمایههایی میخواهند تا موضع حجاب را ضعیفکنند و مرتب نشان میدهند که زنان مسلمان بخاطر حجابداشتن از بسیاری فعالیتهای اجتماعی باز میمانند و یک مانع بزرگی برای پیشرفت زن مسلمان میماند و دلیل عقبماندگیهای زن مسلمان را در حجاب جمع میکنند.
دیگر آنفضا گذشت که کشورهای غربی یا شرقی با لشکر چندمیلیونی بخواهند با تلفات و هزینهی زیاد، جنگ نظامی بوجود آورند. تجربه در عراق و افغانستان ثابتکرد که بسیار پرهزینهاست، اما با نصف این هزینه میتوانند از راه دور با تهاجم فرهنگی، بخصوص کنترل نخبگان را داشتهباشند و نیاز نیست پایگاه دائم نظامی بسازند. اینها مانند عروسکهای کوک شدهای هستند که هروقت بخواهند آنها را کوک کرده و به هر سازی که بخواهند، میرقصانند و دقیقا این برایشان بهتراست.
وضعیت زنان در افغانستان در حال حاضر به چه صورت است؟
من بعنوان یک زنمسلمان نه بعنوان یک دختر افغانی میگویم وضعیتی که در افغانستاناست، واقعا قابل افتخاراست، شاید هر کشور دیگری که وقتی بیش از ۴۹ کشور درآن حضور و با نیروهای خود فعالیت داشتهباشند و یک آزادی مطلق برای کارفرهنگی که نهتنها کار فرهنگی بلکه با هزینههای سرسامآور داشتهباشد و اینکه هر انجیاو برای کدامکشور چه فعالیتهای کلانی با چه پروژه بزرگی میکند، شاید هرجای دنیای دیگر میرفت امروز ما بطور مطلق باید زنان افغان برهنهای میداشتیم که با بدترین وضعیت بودند.
چیزیکه آنها میخواهند و حدود یک دههای کار کردهاند، حدود ۱۰ سال از سقوط طالبان و فعالیتهای عجیب و غریب اینافراد چه در عرصه تبلیغ مسیحیت و چه در عرصه تبلیغ فرهنگ سکولاریستی میگذرد؛ اما امروز وقتی به افغانستان میآیید آمار بیحجابی و بدحجابی بسیار پاییناست. حتی نسبت به خیلی کشورهایاسلامی که دولتاسلامی دارند و هیچ نیروی خارجی آنجا وجود ندارد و اختیار بهدست خود حکومتاست.
با وجود اینکه ما امروز یک دولت وابسته داریم و در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ استقلال نداریم و دوران گذار از جنگاست و دموکراسی را تازه تجربه میکنیم، این افتخار، بزرگاست که من یک زن مسلمانافغان هستم و میبینم تحت چه شرایط سختی و با چه هجمه و تهاجمی هنوز زنان، حجاب و ارزشهای خود را حفظ کردهاند.
شاید دیگران فکرکنند اینموضوع با زور طالباناست ولی جالباست بدانید آمار بدحجابی و بیحجابی در تمام مکانهایی که طالبان حضور دارند نشانی از بدحجابی و بیحجابی نیست. چراکه آنها با چادری که بنام برقهاست، حجاب سنتی افغانستان را رعایت میکنند، صورت و بدن کاملا پوشیدهاست. اما در استانها و ولایاتی که نیروهای طالبان حضور و هیچ قدرتی ندارند و کاملا بهدست دولتاست و همچنین تمام کشورهای غربی و شرقی آنجا کار میکنند و دارای انجیاوهستند، اینطور نیست.
جریانهای فمنیستی که در افغانستان بهراه افتادهاست، بالاترین بودجهها را سالانه از نهادهای بینالمللی دریافت میکنند و امروز کاملا بازارشان کساد، بیرونق و بیطرفداراست و هیچ علاقهای بین عامه زنان افغانستان نیست که بهسمت آنان بروند و کاملا پایبند بهارزشها و حجاب خود هستند. کسانی همکه کمحجاب یا بدحجاب هستند، آنان با افکت منفی از خود مردم مواجه هستند.
ازطرفی غرب تلاش میکند جوانانرا بهسمت برهنگی و بیحجابی بکشاند، اما افکار عام و فضای دینی و سنتی افغانستان که هنوز حاکم هست اینرا نمیپذیرد وهمین امر باعث میشود که یک دختری که حجاب را قبول نداشتهباشد وقتی در اینفضا قرار میگیرد دچار یک نوع حالتی میشود که مجبور میشود همگام با تمام کسانی شود که به حجاب احترام میگذارند.
حجاب در جامعه افغانستان جزو اولویتهای مردم افغانستاناست. بدحجابی تنها در فمنیستهایی مشاهده میشود که بیشتر یکپا در غرب و یکپا در افغانستان دارند که شاید اصالتا افغانی باشند اما عملا عامل خارجی هستند.
مشکلات زنان افغان، در ولایاتی ست که طالبان حضور دارند و جنگ هم هست. البته نه جنگی که بعنوان زد و خورد نظامی باشد مثلا قندهار و جاهایی که احتمال وجود طالبان است، زنان نمیتوانند آزادانه تحصیل کنند. مصداق اینامر ریختن اسید بهصورت شاگردان مکتب از سوی آنهاست که آنها مکاتب را سوزاندند، معلم را بهشهادت رساندند و صورت دخترانی که به مکتب رفته بودند را با اسید سوزاندند که درس عبرتی باشد که دیگر از خانه خارج نشوند.
این یکسری مشکلات است که در یکسری ولایات وجود دارد. اما وقتی به سمت ولایات امنتری که به دست دولتاست میرویم بالطبع مشکلات کمترشده و امروز شاهد حضور زنان در دانشگاه و مکاتب برای تحصیل و کار هستیم و فضایی ایجادشده که در انجیاوهای خارجی اولویت با زناناست که البته این سیاستیاست که در کشورهای غربی با نام تبعیض مثبت از آن یاد میشود.
در فرصتهای شغلی اولویت با داوطلبان زن هست که راحت میتوانند کار پیدا کنند و جذب بازار کار شوند. زمینه کاملا مساعد شدهست ولی امیدواریم زنان افغان از اینبستر مناسب بهنفع پیشرفت واقعی کشور خودشان استفاده کنند و نهاینکه ابزاری به دست غرب و شرق باشند برای پیادهکردن اهداف و امیال آنان که اینخود از دغدغههای زنان متعهد و مسلمان افغانستانست.