قدیم ترها٬ البته این قدیمترها یعنی خیلی قبلتر از این حرفها!! … یعنی حدودا قبل حضور من و شاید شمای خواننده!! در این دنیا … یعنی آنموقع ها که یارانه هیچچیز برداشته نشده بود حتی معرفت!!
آنموقع که اینهمه وسیله ارتباط جمعی نبود اما دل ها شاد بود و فکرها آزاد از تکنولوژی وقت نشناس!! همین تکنولوژی فراگیر که آدمها گویا جهت رسوا نشدن٬ همرنگ آن شدهاند شاید هم پررنگتر!!
آن زمانها گویا دو واژه عفت و غیرت معنای بسی سترگ و چه بسا بسی بزرگتر از سترگ داشته و حرمتی زبانزد!! آن موقعها هنوز باب نشده بود » هرکسی را در قبرخودش میگذارند حتی شما همسر عزیز!! » … که » دو روز دنیاست و خوشیهاش!! … بگذار آزاد باشد!! «
آن موقعها هنوز غذاهای کنسرو شده و فست فود مد نبود!! … دیزیهای آبگوشت بود و نان محلی و ماست مامان پز!!!! آپارتمان روی بورس نبود … خانهای بود با درونی و اندرونی و حیاط و حوض فیروزهای و ایوان باصفا … قهوه و نسکافه نبود … عصر بود و آبپاشی حیاط و چای هل و دارچین مادربزرگ!!
خواب تا لنگ ظهر (منظورمان دقیقا همان اواسط روز میباشد) معنا نداشت … مرد بود و نان داغ اول صبح … و چای شیرین و پنیر و کره محلی و گردو!! چتروم اختراع نشده بود … شبنشینی بود و قصههای مادربزرگ و لبخندهای پدربزرگ!
بازیهای کامپیوتری٬ انواع ویسیدی و دیویدی و … نبود! … گرمای دستهای پدر بود و رویای تاب سرسره پارک سرخیابان!
آن زمانها خیلی چیزها نبود … اصلا هیچچیز نبود! اما دلها٬ دل بود… دلخوشی بود … دلخند بود! هیچ پدری برای فرزندش ماشین و موبایل نمیخرید اما … خودش بود٬ پدر بود!
تمام اینها از آنزمانی شروع شد که همه گفتند «هرچه بادا باد!!» و زندگی را به باد سپردند! … بادی که حتی غیرت آقایان را به پرواز در آورد! …
که اگر الآن دخترش بجای دستان پدر آرامش را در دستان نامحرم میجوید سر به آسمان بساید که دختری آزاد دارد و لابد زنی مستقل!! که نهایتا تکنولوژی لرزاننده عرش حق طلاق چشم حسودانمان را درغرب بترکاند که ما نیز میتوانیم!!!!
سلام زینت جونم
چه ناز نوشتی
عاشق قلمتم
امیدوارم بهروز باشی
اگه منظورتون از «آن زمان ها» دوران ۱۰ سال بعد از انقلاب و قبل از اونه بایو بگم پدر و مادرامون تعریف میکنن
اون موقع تا دختر از جاش تکون میخورد کتکش میزدن
اصلن دختر به دنیا می اومد تا اول هر چی داداشش میگه گوش کنه بعد بیان بگیرنش تا هر چی شوهرش میگه گوش کنه
شوهرش معتا بود دست برن داشت هزار جور مشکل دیگه داشت، ولی زنه باس چیکا میکرد؟
اطاعت . تحمل!!!!
چون طلاق نمیتونس بگیره
اگه ما اینجوری هستیم بخاطر آمریکا
خوب پس فدای آمریکا!!
من که تا عمر دارم مدیونشم
حرف های نگفته زیاد دارم……..
خانم بی نام یا آقای بی نام هر که هستی
شما اگر می خواهی خودت را به کمترین بفروشی
آزادی
خودت را بفروش. ببینیم چی گیرت می آید از این خریدار بارزشت، آمریکا!!!!
خانم مرجان
من چیزی که ندارم رو نمیفروشم بزار اول به دستش بیارم
ولی خداییش به نظرتون این درسته که ما زنا آرزو داشته باشیم که مردا ما رو کنترل کنن؟
همینه!!!به این میگن تهاجم فرهنگی