شاید بتوان بهطور جدی بر این نکته اصرار ورزید که شاکله اصلی هر فیلمی را فیلمنامه آن تشکیل میدهد. اساسا فیلمساختن، یعنی یک محتوا را در شکل و قالب مناسب عرضه کردن. گاهی قالب خیلی زیباست، اما محتوا ممکن است بسیار کمارزش باشد و برعکس آن نیز ممکن است. به همین خاطر، نباید از ظاهر زیبا و تکنیکی، فریب محتوای آن را خورد. بسیاری از کارگردانهای بزرگ، قبل از ساختن فیلم، ماهها و شاید چند سالی را صرف نوشتن فیلمنامهای دقیق میکنند. این نوشتار میخواهد شما را به قضاوت در مورد بخشی از فیلمنامه فیلم سنگسار ثریا وا دارد.
صدای ضبط به گوش میآید که رژیم شاهنشاهی منقرض شده است و کشور دستخوش تغییرات شده است. شخصی که بعداً مشخص میشود خبرنگار است، ماشین خرابش توسط مینیبوسی به روستایی به نام کوهپایه منتقل میشود. زهرا میخواهد پیامی به خبرنگار برساند. او داستان یک توطئه و دسیسهای را برای او تعریف میکند که منجر به سنگسار زنی بیگناه میشود.
۱٫ علی، پاسدار و شوهر ثریا با شیخ حسن، پیشنماز محل سعی میکنند که ثریا از علی طلاق بگیرد تا علی برای ازدواج مجددش با دختری ۱۴ ساله، مانعی نداشته باشد.
۲٫ زهرا خالة ثریاست که صیغه را فاحشه شرعی میداند.
۳٫ علی میخواهد بچههای پسرش را پاسدار انقلاب کند.
۴٫ علی در جایی میگوید این جا دنیای مردهاست.
۵٫ گفته میشود ثریا خود در خانة اربابی فاسد بزرگ شده است.
۶٫ زن هاشم تعمیرکار، میمیرد و ثریا برای خانهداری به خانه هاشم میرود. هاشم پسر لالی دارد. چندین بار عکس امام را میبینیم.
۷٫ زنهای روستا میخواهند اموال زن را غارت کنند که زهرا و ثریا نمیگذارند.
۸٫ زهرا در حال کفن کردن به هاشم میگوید: «هیچ کس نباید به زن مرده نگاه کند؛ حتی شوهرش».
۹٫ ابراهیم، کدخدای محل، به ثریا میگوید: دیگر شاه در راس امور نیست؛ باید به مردها احترام بگذارید.
۱۰٫ علی به ثریا تهمت زنا میزند و خود را شاهد میخواند.
او با شیخ حسن، هاشم را تهدید میکنند تا او هم شهادت دهد و هاشم با اکراه قبول میکند.
۱۱٫ در جایی شیخ حسن حتی نمیتواند کلمه مستحضر هستید را خوب ادا کند.
۱۲٫ علی در جایی میگوید: دیدهام که ثریا با هاشم پچ پچ و دستمالی میکنند. هاشم میگوید: ثریا گاهی منزل او استراحت میکند. نقل قولها و تهمتها کم کم تبدیل به سند میشوند.
۱۳٫ ابراهیم میگوید: زن در صورت اتهام، بیگناهی خود را ثابت کند؛ حتی اگر زن شاکی باشد، اثبات ادعا را زن باید انجام دهد.
سرانجام ثریا منوچهری محکوم به زنای محصنه و سنگسار میشود.
۱۴٫ سنگهایی جمع میشوند؛ بزرگ و کوچک.
فرزند پسر ثریا و پدر ثریا هم سنگ میزنند. ثریا میمیرد. شب جشن میگیرند. خبرنگار با اطلاعات دریافتی، فرار میکند.
۱۵٫ زهرا به اهالی میگوید: ده ما باید نمونه میشد؛ در تمام دنیا. حالا این خبرش به گوش تمام دنیا باید برسد.
در آخر، عکس ۹ سالگی ثریا نمایش داده میشود که یعنی این داستان واقعی بوده است.
حالا در مورد بخشهایی از فیلمنامه که ذکر شد، توضیحاتی قابل ذکر است:
۱٫ در مورد ازدواج مجدد مرد، در صورتی که زنی نسبت به شوهرش تمکین نکند یا به علت دیگری که مرد نیاز داشته باشد و بتواند شرط عدالت را اجرا کند، میتواند زن دیگری اختیار کند و مانعی ندارد؛ مگر این که شرط ضمن عقد کرده باشد که برای ازدواج دوم، از زن اول باید اجازه بگیرد.۱
۲٫ صیغه یکی از مباحث دقیق اسلامی است که برای جلوگیری از فحشا در جامعه قرار داده شده است.۲ جوامع دیگری که مدعی احترام به حقوق بشرند، خود به انواع و اقسام روابط جنسی منحط روی آوردهاند؛ مانند همجنس بازی، آمیزش با حیوانات و…؛ در حالی که صیغه اگر به شکل صحیح فرهنگسازی شود و در جامعه اجرا شود، به صورت ایجابی و سلبی، مانع فحشا میشود.
۳٫ منفور نشان دادن نیروهای پاسدار انقلاب.
۴٫ القای مردسالاری؛ در اسلام نه تنها مردسالاری مردود میباشد، بلکه زن سالاری نیز نادرست است. در نظام خانواده، شایسته سالاری مورد توجه است و این که هر کس در جای خودش مورد توجه ویژه است.۳
۵٫ القای استعمار زنان در جامعة اسلامی ایران.
۶٫ این نوع فرهنگ مال خود غربیان است. اسلام، دین قانون مداری است؛ «ان الله یحکم باالعدل و الاحسان».
۷٫ در بحث غسل میت آمده است که مرد میتواند همسرش را غسل دهد.۴
۸٫ زیبا جلوه دادن حکومت منحوس شاهنشاهی.
۹٫ عدالت، شرط شهادت است و همسر ثریا، عدالت ندارد.
۱۰٫ اکراه در شهادت نافذ نیست و بالغ نبودن فرزند هاشم، دلیل عدم شهادت اوست.۵
۱۱٫ بیسوادی روحانیت.
۱۲٫ عدم احراز زنا با شرایط خاص آن؛ «کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند، سپس چهار شاهد نمیآورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را نپذیرید و آنها فاسقانند».۶
۱۳٫ شاکی بینه میآورد و زن انکار میکند.۷
۱۴٫ سنگها اندازة خاصی داشته باشند و باید کوچک باشند.۸
۱۵٫ عدم موفقیت نظام جمهوری اسلامی ایران.
علت اصلی برای سنگسار کردن، تنبیه زن زناکار و عبرت دیگران است.
جواب مشت توخالی شما را با درفش دادم
مگر میشود این قدر داستان، بیمبنا، بیهویت و بیسند باشد. رماننویس و فیلمنامه نویس محترم، اول تحقیق و جستوجو و بعد قلم بزن؛ تا کارگردان بیچارة نورسته، بر اساس یک تفکرات توخالی، فیلمی بیهویت نسازد؛ البته خوشحالم که دشمنان بیسوادند؛ اما چه کنم که ابزار و تکنیک در دستشان است؛ «و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین».
پینوشتها:
۱٫ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص ۲۶۵؛ نساء آیة ۳٫
۲٫ تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۷۴ – ۲۸۲٫
۳٫ جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص۳۳۱٫
۴٫ تحریر الوسیله، ج۱، ص۶۸، مسئله۷٫
۵٫ مهذب الاقلام، ج۲۷، ص۲۵۸٫
۶٫ نور، آیة ۴٫
۷٫ تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۳۷٫
۸٫ مهذهب الاحکام، ج۲۷، ص۲۹۲٫