زن‌آگاه شدن در دنیای شهوانی

ترانه‌ی سولومون The song of Solomon را شاید شنیده‌اید، شاید هم نه. این ترانه بخشی از کتاب مقدس یهودیان است، بخشی که رویکرد خاصّی را درباره زنان طرح می‌نماید ترانه «آواز سلیمان»: جایی که می‌گوید: If she be a wall, we will build upon her a palace of silver: and if she be a door, we will inclose her with boards of cedar.

زنان در این ترانه به دو شکل توصیف می‌شوند: نوعی از زنان مانند «دیوار» مقاوم و استوار و نوعی دیگر همچون «در» گشوده و پذیرنده هستند. در این نگاه، زندگی زنِ دیوارگونه براساس مخالفت و تضاد با هر نوع دسترسی به حریم زنانگی بنا شده، اما زن دوم همچون دری است که به‌راحتی می‌توان برآن نفوذ کرد و پذیرینده هر کنشی از محیط توصیف گشته. زن نوع دوم مستعد فریب‌خوردن است و حتی ممکن است خودش هم وسوسه‌گر خوبی باشد. امّا زن نوع اول، هیچ نوع ورودی را به حریم منیت خود بر نمی‌تابد و طاقت نمی‌آورد.

اصلا اگر از شما درباره‌ی بیشترین علت فروپاشی خانواده‌ها پرسیده شود، چه می‌گویید؟ آیا به فرهنگ، رسانه، سرگرمی‌ها، آموزش‌های ضد دین، قوانین ضد خانواده، سیاست‌های اجتماعی، معضلات شهرنشینی، فقر، اعتیاد و غیبت مرد خانواده اشاره می‌کنید؟

یا این‌که لیست شما شامل زنان ناآگاه و نابخرد هم می‌شود؟! من و شما در هرلحظه زنی عاقل یا ناآگاه هستیم. هر زنی می‏تواند آگاهانه و گاهی نابخردانه رفتار کند. در نگاه صفر و یکی، وقتی سیاه و سفید به مسائل نظر شود، زنان بعضی «دیوار» می‌شوند و بعضی «در».

امّا اگر کمی خاکستری به موضوع نگاه کنیم، هر دیواری نیاز دارد که دری داشته باشد و هر دری باز و بسته می‌شود، به روی بعضی بسته و بعضی باز.

رویکرد اسلام چنین نگاهی را تجویز می‌کند. اگر بر مجموعه عللی که برای فروپاشی خانواده‌ها امروزه طرح می‌شود، در یا دیوار بودن خودمان را بیافزاییم، شاید خیلی از علل دیگر رنگ می‌بازند!

اگر به بیان دیگر بگویم می‌شود، زنی که همیشه دیواری از منیت دور خود چیده و هیچ‌کس را، هیج‌کس حتی محرم‌ترین فرد زندگی خود را به حریم روح خویش راه نمی‌دهد و نمی‌پذیرد و یا زنی که همیشه چون دری گشوده، در جامعه و کار و تفریح، روی گشاده نشان می‌دهد. همه به حریم روح و روان او آمد و شد دارند. این دو علّت را چقدر در فروپاشی خانواده مؤثر می‌بینید؟ چه این موضوع را درک کنیم یا نه، چه دیوار باشیم و چه در، درحال ویران کردن «خانه‌ی خویش» هستیم. کدام خانه؟ خانه‌ای که باید محیط انس ما باشد و جامعه‌ای که باید خارج از حریم ما باقی بماند.

مخاطبِ نوشته‌ی من تنها زنان متأهل نیستند. دختران مجرد هم خانه‌ای دارند و در درونشان کسانی هستند که با آن‌ها در خانواده‌ای بزرگ‌تر زندگی می‌کنند. یک زنِ عاقل پابه‌پای عملکرد روزانه‌اش فعالانه سرگرم ساختن خانه‌اش است، اما برعکسش، یک زن ناآگاه با دستان خود هر روز خانه‌اش را ویران می‌کند. حتی باور هم نمی‌کند چیزهایی هست که نباید از آن‌ها در مجالس عمومی صحبت کند و در واقع مسائل خصوصی میان خانواده‌اش را با دیگران درمیان گذارد. حتی همین نکته‌ی ریزی که بارها در جامعه می‌بینیم و می‌شنویم و باز هم از آن غفلت داریم!

جان‌آدامز John Adams درمورد تأثیر شگفت‌انگیز زنان نه تنها بر خانه‌ی خود بلکه بر ویژگی کلی یک ملت می‌گوید: «با مطالعه‌ی تاریخ و زندگی و رفتار آدم‌ها به این نتیجه رسیده‌ایم که رفتار زنان قابل اطمینان‌ترین و کم‌خطاترین شاخص برای تعیین میزان پایبندی یک ملت به اخلاقیات و پاکدامنی است. یهودیان، یونانی‌ها، سوئیسی‌ها و آلمانی‌ها همگی زمانی هویت ملی و شکل استقلال‌طلبانه‌ی دولت‌هایشان را از دست دادند که پاکدامنی خانوادگی و حجب و حیای زنانشان از دست رفت.»

شما را هم به فکر وادار کرد؟ درمورد این نمونه هم می‌شود زنان برجسته اجتماعی، مانند: هنرمندان، سیاستمداران و همسران شخصیت‌های ملی را نام برد که طرز تفکر و نوع زندگی‌شان، تأثیرات منفی فراوانی بر فرهنگ‌ها اعمال کرده است، مگر نه؟

فمنیسم، زنان را شبیه قربانیانی تحت ستم به تصویر کشیده که البته شکی هم نیست در برخی فرهنگ‌ها و زمان‌ها زنان قربانی بوده‌اند، اما ما پیرو و دنباله‌روی جهانی شده‌ایم که مفهوم واقعی زن را به شیوه‌ی خود بازتعریف کرده و ما را با اختیار و میل خودمان زیر این بار ظلم و ستم می‌کشد. ما در پذیرش این بازتعریف نادرست، اگر تا کنون تمایزات بین ویژگی‌های رفتاری و نقش‌های زنانه و مردانه را نابود نکرده باشیم، دست کم آنها را مبهم ساختیم.

باید مراقب گام‌ها و تصمیم‌هایمان در مسائل جزیی باشیم؛ جایی که می‌رویم، کتاب و مجله‌ای که می‌خوانیم، موسیقی‌ای که می‌شنویم. همه‌ی اینها، هم می‌تواند محرک غرایز ما باشد، هم غذای روح. زیرا در شرایطی که روابط غیراخلاقی شروع شود، دیگر کنترلش سخت است. بارها اقرار می‌شود که: «می‌دانم این کار خطاست، اما نمی‌توانم به احساسم عمل نکنم.» همین‌ها را «تحریک در شرایط ناآگاهی» می‌گویند و بعدتر خودش و دیگران را نیز توجیه می‌کند که دلایل ناآگاهی‌اش همه‌چیز و همه‌کس بوده‌است غیر از خودش.

خیلی از ماها ایمان آورده‌ایم که بیشترین آرامش و پشتیبانی روحی روانی، اخلاقی و احساسی که یک زن می‌تواند تجربه کند، زمانی به‌دست می‌آید که او راضی بشود تا در قلمرویی که خدا برایش تعیین کرده است بماند. جایی که باید چون «در» باشد، باشد. نه به این معنی که هرگز نباید از خانه بیرون رود بلکه قلبش باید در خانه‌اش بتپد و پاسخگویی به نیازهای خانواده‌اش را بر تمام علایق و سرگرمی‌های دیگر مقدم بداند.

این‌جاست که می‌فهمم حضرت زهرا سلام الله علیها از چه رو پس از آن‌که پیامبر خدا (ص) وظایف خانه را بر عهده ایشان گذاشتند و از کار بیرون منزل معاف نمودند، تا این حدّ خوشحال و مشعوف شدند!

نگاهی هم به کتب مذهبی‌مان اگر بندازیم: حمیری (۳۱۰ ه) در قرب‌الاسناد از امام محمّد باقر علیه‌السّلام روایت می‏کند:

علی و فاطمه علیهما السّلام از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم تقاضا کردند که آن حضرت کارهای خانه و بیرون خانه را بین آنها تقسیم نماید. پیامبر انجام کارهای داخل خانه را به عهده فاطمه نهاد و امور خارج از منزل را به عهده علی علیه السّلام گذاشت. امام باقر علیه السّلام می‏گوید: فاطمه علیها السّلام می‏گفت: هیچ کس جز خداوند نمی‏داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم کارهای بیرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا از مراوده با مردان نجات داد.

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ تَقَاضَی عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْخِدْمَةِ فَقَضَی عَلَی فَاطِمَةَ ع بِخِدْمَتِهَا مَا دُونَ الْبَابِ وَ قَضَی عَلَی عَلِیٍّ ع بِمَا خَلْفَهُ قَالَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ فَلَا یَعْلَمُ مَا دَخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِی رَسُولُ اللَّهِ ص تَحَمُّلَ أَرْقَابِ الرِّجَالِ (وسائل الشیعة، ج ۲۰ ص ۱۷۲ ح۲۵۳۴۱).