یکی از اخلاقهای عجیب ما ایرانیها این است که تا یک مدت از افتخارآفرینی یک هموطنمان میگذرد، دیگر فراموشش می کنیم. حتی اگر این هموطن حسین رضازاده قهرمان جهان باشد. رتبهای اول کنکور که دیگر جای خود دارد. اگر جستجویی در اینترنت در مورد گفتگو با رتبههای برتر کنکور انجام دهید میبینید که تمام این مصاحبهها برای شهریورماه است و دیگر تمام. نه کسی از آنها سراغی میگیرد و نه اصلا کسی آنها را به یاد میآورد. انگار نه انگار که تا همین چند ماه پیش تلویزیون و مطبوعات و اینترنت مملو از گفتگوهای این نخبگان کشور بود.
تصمیم گرفتیم پس از گذشت یک ترم به سراغ غزاله شجاعطلب، نفر اول کنکور سراسری در رشتهی تجربی برویم و بعد از گذشت ششماه، حرفها و ناگفتههای او را بشنویم. غزاله بسیار دوست داشتنی و خوشصحبت است. صمیمی است و نگاه مهربانی دارد. همینها سبب میشود که در همان آغاز مصاحبه خجالت را کنار بگذارم و غزاله را با نام کوچکش صدا بزنم. هر چه باشد دارد با یک نشریهی دخترانه گفتگو میکند.
اگر بخواهی غزاله شجاعطلب را تعریف کنی، چه میگویی؟
غزاله شجاعطلب شخصیست مستقل. شخصی که همیشه سعی کرده به خودش متکی باشد.
غزاله جان چه رابطهای بین علم و نفر اول کنکور شدن میبینی؟
مسلما رابطهی مستقیمی دارند ولی به این معنا نیست که نفر اول کنکور یعنی کسی که علم بیشتری نسبت به نفر دوم تا دهم دارد. ولی مسلما رتبهی اول با رتبهی ۱۰۰۰ از نظر علمی با هم فرق دارند.
با این توضیح پس علم بهتر است یا نفر اول کنکور شدن؟
مطمئنا علم.
غزاله جان چند وقت پیش در مصاحبهای گفته بودی که از فرار مغزها متنفری و مغزت را محکم چسبیدهای که فرار نکند! از کجا اینقدر مطمئنی؟
به نظرم علم مهم است -من در آن مصاحبه اینطور گفتم که با فرار مغزها مخالفم- ولی معتقدم که اگر امکان تحصیل در خارج از ایران بیشتر و بهتر فراهم باشد، مسلما برای افزایش علمم در آنجا تحصیل خواهم کرد تا با سربلندی بیشتر به کشورم برگردم وخدمت کنم.
مادر مهربانت میگفت تک فرزندی و تو را خیلی دوست دارد. این مسئله چقدر در قبولیت تاثیر داشت؟
هیچی.چون خانواده های دیگری هم بودند که فرزندانشان رتبههای خوبی آوردند ولی تعداد نفراتشان بیشتر بوده. چون چیزی که حتمیست اینست که در چنین مواقعی همهی افراد خانواده بسیج میشوند. بنابراین اصلا ربط به تک فرزندی من نداشت.
آیا همیشه قبولی مساوی موفق بودن است؟
نه فکر نمیکنم. اینکه من قبول شدم یک قسمت از موفقیت من بوده ولی مهمتر و موفقیتبالاتر این خواهد بود که با همین پشتکار در دانشگاه ادامه دهم و یک پزشک خوب شوم، در ان صورت من موفقم. نمیخواهم مثل بعضیها شعار دهم که همه چیز کنکور نیست؛ چون در جامعهی ما و فرهنگش کنکور راهیست برای بسیاری از موفقیتها. پس باید روشها را تغییر داد تا با روش بهتر موفق شد.
غزاله جان به نظر میرسد کنکور و قبولی دختران در دانشگاه، تاثیر مستقیمی بر روی سن ازدواج داشته است. چه رابطهای بین قبولی دختران با ازدواج میبینی؟
دقیقا نمیدانم چه بگویم؛ ولی به طور مثال میتوانم بگویم که دختری که پزشک میشود، آنهم در یک دانشگاه خوب، مسلما قبول نمیکند که با یک آقای با مدرک دیپلم ازدواج کند. چون توقع بالا میرود.
نظرت راجع به درصد قبولی بالای دختران در دانشگاه چیست؟
فکر میکنم پسرها -لااقل پسرهایی که من از نزدیک میشناختم- نسبت به نوع درس خواندن یک تعصب بیجا دارند، کهاین باعث میشود آیندهشان را خراب کنند. در صورتیکه تلاش همیشه بیشتر از هوش حرف اول را می زند. در ثانی هم من مخالف این هستم که پسرها هوش بیشتری نسبت به دختران دارند.
به نظرت دانشجو و حجاب چه سنخیتی میتواند با هم داشته باشند؟
به نظر من حجاب یک امر فطریست. یعنی فطرتا زنان دلشان نمیخواهد که مورد توجه و خودنمایی قرار بگیرند. به نظر من هر چقدر آدم از نظر علمی بالاتر رود، با استدلال این دستورات هم بیشتر آشنا خواهد شد.
راستی غزاله جان در چه رشتهای و کدام دانشگاه قبول شدی؟؟
پزشکی دانشگاه تهران.
قبولی دلخواهت بود؟
خیلی به پزشکی دانشگاه تهران علاقه داشتم. ولی الان میبینم به خاطر بومیگزینی، دانشجویانی با رتبههای بالای هزار هم وارد شدند، ولی رتبههای دو رقمی قبول نشدند. از این بابت ناراحتم.
غزاله! بعد از تحصیل در دانشگاه چه برنامهی علمی برای آیندهی خودت داری؟
در درجهی اول مطالعات جانبیام را زیاد میکنم و اگر موقعیت درس های پزشکیام اجازه دهد، تصمیم به خواندن زبان فرانسه دارم. ولی مهم برای من درسهای پزشکی دانشگاه است که به نحو احسنت تمامشان کنم.
به نظرت چطور میشود با رشتهای که در آن تحصیل میکنی به اسلام و ایران خدمت کنی؟
واقعا پزشک باشم؛ نه مصداق برخی پزشکان امروز که به جنبهی مالی بیشتر اهمیت می دهند. یعنی اگر مریضی واقعا به درمان نیاز دارد و توان مالیاش هم اجازهی درمان به او ندهد خدمتم را به او اثبات کنم. همانطور که در گفتههای اهلبیت داریم، ارزش عالم از زاهد بالاتر است. پس علم هم نوعی عبادت است که فکر میکنم درس خواندن بهترین وظیفهی ماست.
اگر در کنکور قبول نمیشدی چه میکردی؟
یکسال دیگر هم تلاش میکردم.
غزاله جان! مطمئنی که با همین اطمینان، چنین تصمیمی می گرفتی؟
مسلما نه. مطمئناً اضطرابم بطور طبیعی بیشتر میشد. ولی سعی میکردم با نهیب زدن به خود -گرچه واقعاً برایم سخت بود- جلوی احساس ترس و شکستم را بگیرم.
فکر میکنی غیر از دانشگاه جای دیگری هم برای رشد و تعالی اهداف وجود دارد؟
قطعا باید وجود داشته باشد. چون شکوفا شدن استعدادها که صرف وکیل شدن یا پزشک شدن نیست که حتما در دانشگاه باید مراحلش را گذراند. ولی همانطور که اشاره کردم جامعه طوری شده که بطور مثال یک نجار شانس کار کمتری دارد. متاسفانه در بین رتبههای برتر هم اکثرا رو به سمت رشتههای خاص میروند. مثلا من اگر به زیستشناسی علاقهمند هم بودم، انتخابش نمیکردم چون هم امکانات هم افکار عمومی نسبت به این امر نظر مناسبی ندارند. بهطور مثال اگر الان یک زیستشناس نیاز داشته باشد که برای مطالعه بر روی فلان نژاد قورباغه مدتی را در فلان برکهی کشور بگذراند، امکانات و حمایت خاصی از او کرده نمیشود.
از نظر نفر اول کنکور تجربی ، تحصیل در دانشگاه چقدر در راستای رسیدن به کمال موثر است؟
به نظر من هر چهقدر علم بیشتر درک شود، درسها بیشتر خوانده شوند، مدارج علمی بیشتری طی بشوند، به تبع هم بیشتر به اسرار جهان خلقت و ذات خداوند پی میبریم. کما اینکه کسانیکه در کار کهکشان هستند، در نتیجهی تحقیقاتشان بیشتر به وجود خدا میرسند.
معمولا ما هر کدام از ما مسلمانها، پیوند صمیمیتری با یکی از ائمه اطهار داریم. شما در جلسهی کنکور کدام یک از اهلبیت را بیشتر مدنظر داشتی؟
امام رضا. دلیلش را نمی دانم چون ناخودآگاه بود. ولی شاید چون حرمشان در کشورمان وجود دارد و ما هم برای زیارت خدمتشان رفته بودیم.
غزاله اگر بخواهد یک خصوصیت منفی و مثبت را از خودش ذکر کند، چه میگوید؟
خصوصیت مثبتم این است که اصلا حس منیت ندارم. منفی هم اینکه اعتماد به نفس کمی در طول دوران تحصیل داشتم.
آرزوی غزاله؟
یک روزی فرار مغزها برعکس شود، اینطور که شاهد جذب نخبههای اروپایی به ایران باشیم.
افتخار غزاله؟
بتوانم از این موقعیتم استفاده کنم تا پزشک و استاد دانشگاه خوبی هم شوم.
غزاله جان حالا یک سوال چارقدی؛ از پخت قرمه سبزی چقدر اطلاع داری؟
اصلا بلد نیستم. قبول دارم که دیگر الان باید یاد بگیرم. چون موقعیت خوابگاه و زندگی مستقل، آن هم دور از خانواده مجبورم میکند.
چون مخاطبان این نشریه، دختران هستند، اگر بخواهی صحبتی داشته باشی چه میگویی؟
فقط اینکه از کنکور، غول نسازند. یقین بدانند که بودن کنکور بهتر از نبودنش است. با علاقهی تمام همهی کتابها را حتی کتابهای عمومی را به دقت بخوانند. توکل به خداوند را هم هرگز فراموش نکنند چون آرامش غیر قابل وصفی خواهد داد.
نظرت راجع به این عبارات چیست؟
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
شدیدا منقلبم میکند چون وقتی به شخصیت بزرگی سلامی کرده می شود ، اطمینان وجود دارد که جوابی داده می شود و مورد توجه قرار گرفته می شوم.
الا بذکر الله تطمئن القلوب
همانطور که در جای جای خود این دعاست ، واقعا آرامشدهنده ی من بوده .
همت و تلاش
خیلی در من وجود داشت
کلاسهای جانبی
اصلا . حتی هزینه ی اندکی هم صرفش نکردم.
سلام.
غزاله شجاع طلب همشهریمونه…
معلم عربی مون می گن که ایشون پیششون کلاس می رفتن!
آفرین خانم شجاع طلب…
هر تلاشی موفقیتی رو چه کوچک در پیش دارد.
سلام فاطیم خانم
خانم شجاع طلب دیگه همشهری شما نیست.
الان دیگه همشهری تمام ایرانیاس . اگه تا دیروز فکرش محدود به کنکور و قبولی تو اونو رفتن به دانشگاه بود الان باید به فکر دفاع از اعتبار ایرانی و ایرانی در عرصه علم باشه .
موفق باشی
سلام.
من هم گفتم که ما بهش افتخار می کنیم و چون همشهریمونه دوسش داریم!
هنوزم هم شهریمونه:)
موفق باشید.
من اتفاقی به این صفحه برخورد کردم.غزاله شجاع طلب همشهری من هم هست و همون سالی که رتبه ی اول رو به دست آورد به کلاسمون اومد و برامون صحبت کرد.طبق گفته ی خودش و تمام دوستان و مدرسانش جز برای زبان انگلیسی برای هیچ کدوم از دروس دیگه کلاس نرفت.فکر می کنم دبیر عربی شما داره با شایعه سازی برای خودش تبلیغ میکنه.اسم دبیرتون رو هم می گفتید بد نبود
اتفاقاً دیقیقاً یادمه و صداش رو هم ضبط کردم که گفت گاهی از اینکه میدید دوستانش به کلاسهای مختلف میرند استرس می گرفت ولی در هر حال با کمک دبیران مرکز دختران رشت و با کمک کتاب هاش موفق شد.
سلام ممنون از گزارش خیلی خوبتون.
این خانم افتخار مردم ایران مخصوصا افتخار دختران جوان هست.
بازم ممنون از گزارش جالبتون.