روزهای سال برای هر شخص، هویتی خاص و منحصر به فرد دارند که با نامگذاری آنها میتوانند هویتهای ملی-منطقهای یا حتی بینالمللی پیدا کنند. روز زن هم از همین قسم روزها است. کاری به فلسفهی این نامگذاری نداریم و حتی اختصاص یک روز، در سطح بین المللی به نام زنان را هم فینفسه بد نمیدانیم چرا که تشریفاتیترین نتیجهی این نامگذاری، حداقل؛ توجه خاص و ویژهی یک روزه به زنان و مسائل آنان است.
اما مسالهی اصلی آن است که با فرض درستی این نامگذاری در ابتدا، امروزه با چه هدفی این روز را مورد توجه قرار میدهیم و در آن، کدام زن را مدنظر داریم و از او تجلیل می کنیم؟ امروزه مصداق زن بینالمللی که یک روز در تمام دنیا بهطور خاص به او اختصاص یافته و همه در آن روز به او توجه دارند، کیست؟
در سراسر دنیا زنان و دختران بسیاری با فرهنگها و نگرشهای گوناگون و بعضا متعارض وجود دارد. در این روز کدام یک را زن واقعی فرض کردهایم که شایستهی تقدیر میباشد؟
اگر پاسخ این است که همهی زنان بدون در نظر گرفتن معیارهای خاص مد نظرند، باید گفت که بهطور قطع گروه بسیاری از زنان از اینکه در کنار برخی دیگر از زنان و تنها به علت وجه اشتراک فیزیکی زنانگی قرار گیرند، احساس افتخار و سربلندی نمیکنند.
از زنان مجاهد و تلاشگر، زنان انقلابی و ایثارگر، زنانی بزرگ که تحولاتی بزرگ در تاریخ ایجاد کردند، زنانی که نسلی پاک و انسانهایی آزاده و فرهیخته پرورش دادند تا زنان رقاصه و عروسکهای خیمه شببازی و ابزارهای خوشگذرانی و لذتجویی مردان، همه به لحاظ جسمانی زن هستند. آیا پسندیده است که همه را تنها بر اساس همین مشخص دسته بندی کنیم؟
ما با نامگذاری یک روز در سطح بینالمللی به نام زنان مشکلی نداریم. بلکه دربارهی نوع زنی که معیار و مصداق این نام گذاریست و هر سال از او به عنوان جنس زن تقدیر می شود، سوال داریم. معیار حقیقی زن بودن چیست؟ زن بودن از دید متولیان این نامگذاری چگونه است؟
با نگاه به آنانی که در این روزها مورد تقدیر قرار می گیرند(جز در مواردی اندک) درمییابیم زن در دیدگاه اینان از دو نوع خارج نیست: یا خوانندگان و بازیگران هالیوودی و بالیوودی و مقلدان آناناند و یا زنانی که علیه زنانگی خود خروج کردهاند و در سودای همسانی با مردان، کوچکترین وجوه خاص زنانگیشان را هم از بین بردهاند.
در بین برگزیدگان روز زن چند زن را میبینید که به پاس تربیت یک فرزند سالم و موثر در حال جامعه یا به پاس طی نمودن مراحل رشد علمی و یا به پاس فراهم آوردن یک محیط آرام، پاک، بانشاط و به دور از انحراف در خانه مورد تجلیل قرار گرفته باشد؟
مسئله این است که معیار ما با معیار نامگذاران این روز تفاوتهای زیادی دارد. معیار زن مسلمان قطعا یک مانکن و یا یک بازیگر نیست. زن مسلمان مسلما زنانی را که عریانی و اختلاط با نامحرم، هرزگی، تجملگرایی و بیمعرفتی پیشه کرده اند را یک زن اصیل و مسلمان نمیداند. یا زنانی که خود را فراموش کرده و به بیراهه رفتهاند و در پی احقاق حقوقشان تیشه به ریشهی خودشان و حقوق زنانگیشان زدهاند، معیار قرار نخواهد داد.
زن مسلمان معیارهایی دارد که اگر نگوییم همه لااقل اکثر آنها را از نگاه نامگذاران روز زن نمیبیند. زنی که به زن بودن مفتخر است، خود را دارای حقوقی می داند که از نظرش، حق طبیعی اویند و درصدد احقاق آنها بر میآید. زنی که رشد معنوی و تعالی انسانی را مهمترین حق خود میداند، زندگی عاشقانه و متعالی در کنار همسر، در یک محیط آرام و با نشاط و پرورش نسلی صالح را عار و ننگ نمیداند و مجاهدت در راه رسیدن به کمال انسانی و پیروی خود و دیگران از دین خدا را از جملهی وظائف انسانی میشمارد. و بسیاری مشخصه های دیگر که تعریفی دقیق از یک زن مسلمان را ارائه میدهد.
همهی این مشخصات، به اجماع، تنها در یک نفر در طول تاریخ وجود داشته است که نه تنها الگوی زنان مسلمان که الگوی هر زن آزاده و روشن ضمیریست. نبوده و نخواهد بود زنی به حقیقت؛ تمام، جز «فاطمه» که درود خدا بر او باد.
ما زنان مسلمان با داشتن چنین معیار و مصداقی از زن، به دنبال کدام زن روانه شویم و روزی را به نامش بخوانیم؟ کدام روز را و به پاس کدام عمل و از کدام زن نام ببریم که کاملتر از او باشد؟
ما با روز بینالمللی زن مسالهای نداریم. اما روزی که حقیقتا روز یک زن در سطح بینالمللی باشد و نه روزی که تنها برای گروه اندکی مصداق زن بودن است.
«روزی بینالمللی برای زنی بینالمللی»