چشمانش به این امید آرزوی یتیمان را ورق میزند که نگرانی برای همیشه با چشمان بیگناه آنان خداحافظی کند. او سالها دور از وطن بوده اما هیچگاه عشق به وطن و اعتقادات دینی را از خود جدا نکرده است. تمام زندگیاش را مدیون قرآن و باورهایش میداند.
لیلا نجفی، قاضی و حقوقدان، ۲۰ سالی میشود که مقیم انگلستان است. میگفت دینم را حفظ کردم و در ازای آن خداوند دریچههای نامرئی به سوی من باز کرد که تجربه کردن آن، تمام سختیها را برایم ناچیز کرد. و حالا با سرپرستی ایتام ایرانی طور دیگری دینش را به وطنش ادا میکند.
ازسال ۲۰۰۲ سرپرستی ۴ یتیم از مددجویان کمیته امداد را بر عهده گرفته و اکنون به همراه ۴ فرزندش سرپرستی ۱۷ یتیم را عهدهدار است و حالا بعد از این همه مدت به همراه دخترش پرستو فکوری برای دیدار با بچههای تحت پوشش آمده است.
یک سالی است که حس مادرانه به ایتام ایرانی را از طریق انجمن خیریه لیلا صالحزهی در انگلستان بین ایرانی و غیرایرانی رواج داده است. اکنون به همراه گروه اعزامی از انجمن خیریه لیلا صالحزهی در انگلستان، به ایران آمدهاند تا ضمن آشنایی با فعالیتهای کمیته امداد مخصوصا طرح اکرام ایتام، در کارگاه آموزشی این طرح شرکت کنند. او را در حین این بازدید مییابم. برایم جالب است بدانم چرا کمیته امداد را برای این اقدام خیرخواهانه انتخاب کرده.
میگوید: من از سال ۲۰۰۲ حامی ۴ یتیم تحت پوشش کمیته امداد بودم که یکی از دوستانم در ایران این بچهها را برای من انتخاب کرده بود. ماهانه مبلغی به حساب آنها واریز میکردم و هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با آنها نداشتم تا اینکه سال گذشته از طریق کنسول ایران به همایشی دعوت شدم و با اصرار خواهرم که خود حامی چند یتیم از مددجویان کمیته امداد است راهی ایران شدم.
۲۰ سالی بود که به ایران نیامده بودم. ترس داشتم که اعتمادم از بین برود. با توجه به تبلیغات منفی که در مغرب زمین است، اصلا دوست نداشتم از نزدیک با فعالیتهای کمیته امداد آشنا شوم که اعتمادم از بین برود و مجبور بشوم سرپرستی این بچهها را کنار بگذارم.
دختر کوچکم که در آن سفر همراهم بود اصرار داشت سرپرستی یک کودک را بر عهده بگیرد. به خاطر اصرار دخترم راهی کمیته امداد شدیم. تمام مسیر خودم را نفرین میکردم که چرا قبول کردم. چون فکر میکردم اگر چیزی ببینم که ضد و نقیض باشد و تبلیغات غربیها را تایید کند گرفتار عذاب وجدان خواهم شد. چند دقیقهای طول کشید تا توانستم خود را با محیط وفق دهم. بعد از آن به این نتیجه رسیدم که بعضی وقتها آدم در نوشتههای اساتید و فیلسوفان دنیا چیزی به نام معجزه میخواند ولی تا زمانی که با آن روبهرو نشود نمیتواند معانی خیلی از باورها را درک کند. آن روز یک معجزه بزرگ در زندگیام بود؛ چرا که با دیدن ایتام و صحبت کردن با امدادگران و مقایسه کمیته امداد با خیریههای دیگر در انگلیس و اروپا، تحت تاثیر عملکرد کمیته امداد قرار گرفتم. واقعا میتوانم بگویم اولین تجربهای بود که اینقدر برای من خالص و کامل بود.
بعد از این بازدید با همسرم در انگلستان تصمیم گرفتیم به جذب حامی برای ایتام تحت پوشش کمیته امداد بپردازیم. دلم میخواست تا موقعی که زنده هستم یک کار نیمهتمام انجام دهم و به عنوان یک ثروت و شغل برای بچهها به ارث بگذارم که آنها هم ادامه دهنده این راه باشند. تصمیم گرفتیم به شماره حضرت علی (ع) بر مبنای ابجد، ۱۱۰ بچه از ایتام تحت پوشش کمیته امداد بگیریم. اکنون باور دارم دخترم که امسال در رشته پزشکی قبول شده میتواند بازوی قوی برای گسترش و تبلیغ این امر در دانشگاه باشد.
با توجه به تبلیغات منفی که اشاره کردید، چهطور توانستید به این کار ادامه دهید؟
زندگی فراز و نشیبهای زیادی دارد. اما میتوانم بگویم سختترین کاری بود که در عمرم انجام دادم. چرا که آنجا تبلیغات متضادی با آنچه در داخل وجود دارد صورت میگیرد. وقتی افراد شناسنامههای ایتام را با آرم کمیته امداد میدیدند، اصلا قبول نمیکردند. خانوادههایی بودند که سرپرستی بچههای متعددی از کشورهای مختلف را عهدهدار بودند اما نسبت به این بچهها کملطفی میکردند. گردهماییهای مختلفی برگزار کردیم. ۲ جلسه با حامیانی داشتیم که باور درستی نسبت به این موضوع نداشتند. اتفاقات جالبی برای تعدادی از حامیان رخ داده بود. سعی کردیم آنها را با افرادی که کمتر به این موضوع باور دارند، روبرو کنیم تا تجربیات مثبت آنها منتقل شود.
از طرفی هم مهمترین چیزی که به من کمک کرد، اعتمادی بود که مردم در طی سالها نسبت به ما داشتند. در حقیقت من اعتماد و آبروی خودم را برای پیشبرد این امر گرو گذاشتم. بیش از ۵۰ نفر از حامیان به تایید من ایتام را پذیرفتند. البته وقتی شما قرار است یک نهال نویی را در یک جامعه بکارید، به منظور اعتمادسازی باید زمان بیشتری به مردم بدهید که با پاسخ به شبهات این اعتمادسازی صورت خواهد گرفت.
علاوه بر اعتمادسازی با مشکلات قانونی هم مواجه بودهاید؟
متاسفانه با توجه به شرایطی که ایران در جهان غرب دارد هر گونه ارتباط به صورت مستقیم غیرممکن است. ما با در نظر گرفتن تمام حقوق صحیح در غرب و ورود ما تحت زیرشاخه که مجموعه آن به ثبت رسیده است قصد داریم بتوانیم امکان و امنیت را برای حامیان ایجاد کنیم تا وجه پرداختی به ایتام ایرانی تحت پوشش کمیته امداد، هیچ مشکل قانونی برای آنها به وجود نیاورد. از طرف دیگر شناسنامههای ایتامی که به اروپا صادر میشود، نیاز است از استاندارد اروپا برخوردار باشد چرا که ما در کنار فعالیت آن خیریهها، بچههای یتیمی را معرفی میکنیم که اقدامی تازه برای آنها است. باید کیفیت را در سطح کار آنها آورده و سوالات اولیه در همین شناسنامهها پاسخ داده شود. از جمله اینکه باید مشخصات کامل بچه به همراه علت مرگ پدر یا نبود حضور پدر و تعداد سال نبود پدر در خانواده مشخص شود.
گفتید اتفاقات جالبی برای برخی حامیان رخ داده است. میتوانید به آنها اشارهای داشته باشید؟
خانمی سرپرستی ۴ یتیم تحت پوشش کمیته امداد را بر عهده گرفت، چند روز بعد این خانم با گریه تماس گرفت و گفت «نوه من در آلمان فلج بود. قرار بر انجام جراحی شد که ۹۰ درصد احتمال موفقیت نداشت و تنها با ۱۰ درصد شانس اقدام به این عمل شد. این خانم در خواب دیده که باید سرپرستی پسر یتیمی با نام یاسین را بر عهده گیرد. وقتی آن خانم با مددکار کمیته امداد تماس گرفته، بدون اینکه خوابش را بازگو کند، میخواهد که یک پسر یتیم را به او معرفی کند. جالب است خود مددکار پسری با نام یاسین را برای این خانم انتخاب کرده و بعد از این اتفاق، نوه آن خانم سالم از اتاق عمل بیرون میآید. این یکی از عجایب و معجزات این امر بوده است. من ایشان را در مقابل افراد مردد قرار میدهم تا خودشان با اثرات مثبت این امر از نزدیک آشنا شوند.
آیا مسلمان بودن یا داشتن پوشش، محدودیتی برای شما به وجود آورده است؟
داشتن دین یا حجاب برای شیعهای که در خارج از کشور زندگی میکند، نوعی جهاد است. دخترهای جوان زیبای ایرانی بدانند که فرزندان صاحب دو ملیت که در آنجا متولد و بزرگ میشوند، نگهداری عفت و عصمت برایشان سخت است. ایران بهعنوان تنها کشور شیعه این جهان باعث افتخار است اما برخی افراد با کوتاهی یا عدم پایبندی به فرامین الهی با دست خودشان سیلی به صورت حضرت علی (ع) یا امام زمان میزنند. برای ما که مقید به نماز، مسائل حرام و حلال و نجاست هستیم خیلی سخت است. از رفتن به دستشویی و محیط کار گرفته تا برگشت به خانه مشکل وجود دارد. اما آنهایی که میخواهند دین را حفظ کنند تمام سختیها را تحمل میکنند. تجربه خود من تحمل این سختیها است و در ازای آن خداوند دریچههای نامرئی به سوی من باز کرد که تجربه آن لذتها، این سختیها را ناچیز میکند.
اسلام در روند زندگی و کاری شما چه تاثیری داشته است؟
من زمان زیادی است که از ایران دور بودهام. از سن بلوغ ابتدا وارد آمریکا و سپس انگلستان شدم، اما اعتقادات دینی و عشق به وطنم را هیچگاه از خود جدا نکردم و به خود اجازه ندادم که بخواهم به ایران از نقطه نظر کوتاهی نگاه کنم یا دینم را مورد قضاوت قرار دهم و شاید همین تشنگی در مورد دینم باعث شده اوقات فراغت را به مطالعه کتابهای انگلیسی یا فارسی که با زحمت به دست میآوردم بپردازم.
امروزه نقطهنظر سودمندی از زندگی گرفتهام که اسلام را نه تنها بهعنوان دین بلکه قرآن را یک کتاب علمی کامل و جامع و بدون نقص میدانم و به بچههای خود و به همه جوانان دنیا میگویم قرآن شامل علومی است که شما برای زندگی و برای موفقیت در تمام امور زندگی حال و آینده به آن نیاز دارید. تمام شاهکلیدها در قرآن است. من همه زندگیام را مدیون قرآن و باورهایم هستم.
مگر وضعیت دخترای ایرانی مقیم انگلستان چگونه است؟ شما با آنها رابطه دارید؟
به خاطر تخصصی که دارم، چه بخواهم و چه نخواهم با گروههای اسلامی خارج از ایران در ارتباط هستم. یک چیز را در پیشگاه خداوند من به شما عرض میکنم و امیدوارم خداوند سبحان قدرت به این کلام و احساسات من بدهد که بتوانم در مغزها و قلبها با کلام خودش تاثیر بگذارم؛ من با اطمینان خاطر به شما بگویم که در خارج از ایران هر قدر افراد به آیین، فرهنگ و مذهب خودشان معتقدتر هستند، به جرات میتوانم بگویم موفقتر و هر چقدر با این مکتب فاصله گرفتهاند بههمان نسبت مشکلاتشان مضاعف شده است.
آیا حامیان، فقط ایرانیان مقیم انگلستان هستند و باید حتما مسلمان باشند و همعقیده؟
۱۱۰ شناسنامه از ایتام توسط بیش از ۹۰ خانواده انتخاب شده است. بین ۶۰ تا ۷۰ نفر از حامیان را بانوان تشکیل میدهند. ما ۷ حامی غیرمسلمان هم داریم و هیچ محدودیت دینی وجود ندارد. چون عمل انسانی است و من فکر میکنم وقتی انسانی در هر قسمتی از کره زمین به کمک احتیاج داشته باشد، ما نمیتوانیم محدودیت دینی ایجاد کنیم. صددرصد سعادتی است برای تمام کسانی که در خارج از ایران حامی یکی از ایتام این کشور باشند؛ چرا که ایران کشوری است که به گردن تمام کشورهای مسلمان و غیرمسلمان منطقه، حق دارد.
حمایت شما فقط در جهت طرح اکرام ایتام صورت میگیرد؟
همکاری ما با کمیته امداد در جهت طرح اکرام است. اما از طریق خیریه با تعدادی از ایرانیها که تمایل به امور خیر داشتهاند، سرمایه گذاری انجام داده و زمینی در سیستان و بلوچستان برای مدرسهسازی خریداری کردهایم که اکنون در مرحله دیوارسازی است. امید است تا ماه شهریور به مرحله اجرا برسد. همچنین سرویس مدرسهای برای معلولین خریداری شده است.
شما بهعنوان یک حامی در جذب حامیان دیگر و اطلاعرسانی از فعالیتهای این نهاد، از طریق خیریه در انگلستان اقدامات دیگری هم انجام دادهاید؟
ما از خیریه لیلا صالحزهی برای حمایت از این طرح استفاده کردیم که ما را پوشش دهد. مثلا از طریق خیریه پول ایتام واریز میشود یا اینکه در سایت خیریه قسمتی برای حامییابی کودکان طراحی شده تا کسانی که در اروپا و امریکا مایلند حامی ایتام داخل ایران باشند، وارد سایت شوند و اطلاعات لازم را دریافت نمایند.
تاثیر این حمایتها و امور خیر در زندگی شما چگونه بوده است؟
همیشه دوست داشتم بتوانم به خانوادههای نیازمند و بچههای یتیم کمک جزئی کنم و چون همیشه عاشق وطنم ایران بودم، کمک به ایرانیان بزرگترین آرزوی من بود. وقتی بتوانم نگرانی را از چشمهای یک یتیم بزدایم، آرامش خیال میگیرم. احساس میکنم طوری که اکنون میتوانم با خدای خودم در خلوت خودم سخن بگویم ۱۰ سال پیش واقعا این حالت برای من وجود نداشت. همه را مدیون این بچههای یتیم هستم. اگر الان دنیا را به من بدهند حاضر نیستم با این بچهها و حالت معنوی که دارم عوض کنم.
به عنوان حامی روند فعالیتهای امداد را چگونه ارزیابی میکنید؟
من سال گذشته در ایران بودم و از نزدیک شاهد فعالیت صمیمانه و با انرژی مددکاران در دو پایگاه حسینیه ارشاد و امامزاده صالح بودم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. وقتی انسان از یک موجود بیدفاع همانند یتیم حمایت میکند، تنها چیزی که در مقابلش میبیند دو چشم نگران به آینده است و فقط به این فکر میکند که چطور این دو چشم را از نگرانی میتوان خارج ساخت.
در آخر اگر پیشنهادی برای افراد و مسئولینی که به همچین کارهای امدادی مشغول هستند دارید، بفرمایید.
من چون زمان محدودی از همکاریام با کمیته امداد میگذرد، تجربیات زیادی ندارم. من هم همانند بقیه حامیان، علاقمند به امور خیریه بودم و نزدیک به ۱۵ سال است که به طرق مختلف با خیریههای مختلف در دنیا ارتباط داشتهام، اما چیزی که یادم نمیرود در ارتباط با فرمایشی از حضرت رسول اکرم (ص) بود که ۷ سال پیش مطالعه کردم.
ایشان فرمودند وقتی سائلی به شما مراجعه میکند، نباید حق یا ناحقی آن را مورد قضاوت قرار دهید، حتی اگر قرص نانی به اندازه کف دست هم دارید باید به آن سائل داده شود و آن را نباید نادیده گرفت. تاثیری که این کلام در روح من گذاشت، آنقدر عمیق بود که هیچگاه به خودم اجازه ندادم که بخواهم در مورد نیازمندان شک و تردیدی داشته باشم.
باور ما این است که خداوند سبحان بینا و آگاه است. ما وظیفه خود را انجام میدهیم. نمیتوانیم قضاوت نابجا در مورد بندگان خدا داشته باشیم چون خود ما هم بنده هستیم. از وقتی با رویه کار این نهاد و خانوادهها و بچههای یتیم تحت پوشش آشنا شدم، میتوانم بگویم چقدر خداوند را شاکرم که با دستهای پرتوان و نامرئی خودش من را در مسیری قرار داد که خیلی از نیازهای روحی را با این فعالیت تامین کردم و این مصداق در مورد من صحیح است که امروز من به ایران نیازمندم نه آنها به من؛ تا جایی که اگر بچههای تحت پوشش من به سن ۱۸ سالگی برسند، نمیتوانم از آنها بگذرم، دوست دارم ارتباط من در تمام مراحل زندگی با آنها برقرار باشد.