برخی بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان ایران در مصاحبهای عنوان کرده بود که چون حجاب را بیشتر دوست داشتیم و حجاب از فوتبال برایمان مهمتر بود مقابل اردن بازی نکردیم. در این خصوص ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
اول آنکه در این مورد اصلا فقط بحث بر سر اهمیت حجاب برای بازیکنان مطرح نیست و اینکه چون حجاب برای ایشان مهمتر از فوتبال بوده مقابل اردن بازی نکردهاند. باید در نظر داشت که این یک موضوع کاملا ملی است و تصمیمگیری در خصوص آن بر عهده بازیکنان تیم نیست. پاسخ به یک سوال این موضوع را بیشتر روشن میکند؛ فرض کنیم فوتبال برای اعضای تیم مهمتر از حجاب باشد آیا آنوقت میتوانند بدون حجاب مقابل تیمی حاضر شوند؟! اهمیت این موضوع در مقام مقایسه دقیقا همانند حاضر نشدن ورزشکاران تیم ملی ایران مقابل حریفانی از رژیم صهیونیستی است.
ضمن اینکه حاضر نشدن اعضای تیم ملی مقابل رقبای خود از رژیم صهیونیستی بارها در مراحل نهایی و فینال مسابقات سطح بالای جهانی رخ داده است و بارها پیش آمده که ایران در آن رشته ورزشی حرفهایی برای گفتن در سطح بینالمللی داشته است ولی با این حال چون یک موضوع ملی در میان بوده از شرکت در آن رقابت اجتناب کردهاند و هیچگاه نیز چنین جملهای از آنان شنیده نشده که مثلا چون حیثیت کشور برایمان از مسابقه مهمتر بود این کار را کردیم. چرا که چنین جملهای ممکن است اینگونه تعبیر شود که اگر بازیکنی مسابقه برایش مهمتر باشد میتواند تن به این کار بدهد ولی اینطور نیست چون اگر بر فرض چنین اقدامی از یک قهرمان سر بزند دیگر هیچ جایی در نزد ملت ایران نخواهد داشت چراکه آرمانهای چندین و چندساله ملت را زیر پا گذاشته است.
حجاب موضوعی است که در کشور ما از اهمیت ویژهای در میان تمام اقشار برخوردار است و برای صیانت از این ارزش اسلامی، هزینههای گزافی پرداخت شده و در مقاطع مختلف با جسم و جان از آن حراست شده است. حالا اگر قرار باشد اعضای یک تیم بخواهند علت امتناع از شرکت در مسابقهای که بر خلاف شئونات اسلامی برگزار میشود را تمایل و ترجیح شخصی خود عنوان کنند پس باید منتظر روزی باشیم که در رشتههای مختلف ورزشی برخی از ورزشکاران کشور که اعتقاد چندانی به مسائل سیاسی و ملی ندارند در مقابل حریفانی از رژیم صهیونیستی حاضر شده و یا گروهی از ورزشکاران زن کشورمان که خیلی حجاب را نمیپسندند به نمایندگی از ایران به رقابتهای بدون حجاب اعزام شوند.
نکته دیگر اینکه وقتی ورزشکاری از ایران به مسابقهای اعزام میشود، نباید فراموش کند که او در حقیقت نماینده کشور ایران است و به نمایندگی از یک ملت پا به عرصه رقابت در سطح قارهای و یا جهانی نهاده است و بر او لازم و واجب است که با تمام وجود از آرمانهای ملت ایران و ارزشهای اسلامی حفاظت کند.
رفتار بازیکنان تیم ملی بانوان و انتشار مصاحبه آنها بهانه به دست عدهای داد و موجب سوءاستفاده آنان شد و سایتهای معلومالهویتی تیترهایی اینچنینی زدند: «حجاب اجباری گریه تیم ملی بانوان را درآورد»
سخن دیگر اینکه در خبرها آمده بود که اعضای تیم ملی برای شرکت کردن با حجاب به گریه و التماس روی آوردهاند اما با مخالفت مسوولین فیفا مواجه شدهاند. شاید بهتر بود اعضای تیم ملی پس از شنیدن مخالفت مسوولین فیفا مبنی بر ممانعت از شرکت در مسابقه با حجاب اسلامی، خیلی سنگین و با وقار صحنه رقابت را ترک میکردند و با گریه و التماس در برابر کسی که به دشمنی با اسلام برخاسته، اینگونه موجبات سوء استفاده دشمنان را بوجود نمیآوردند. آیا براستی تصور میکردند که اگر التماس کنند با آنان موافقت خواهد شد؟! حتی اگر اینطور بود واقعا به چه قیمتی؟ آیا اصلا ارزش داشت؟!
در این روزها که استکبار جهانی و دشمنان اسلام با ترفندهای مختلف به دنبال تحقیر مسلمانان و زنان محجبه در سطح جهان هستند و تلاش میکنند از راههای مختلف مثل ممانعت از ورود آنها به دانشگاهها و دیگر عرصهها به زعم خودشان موجبات تحقیر مسلمانان را فراهم کنند، آیا التماس و گریه و زاری نزد آنان موجبات خرسندی و خنده آنان را فراهم نمیکند؟ آیا دشمنشاد نمیشویم؟ بنگریم که وقتی از ورود برخی دختران مسلمان و با ایمان دیگر کشورها به دانشگاهها جلوگیری شده است آنان چه برخوردی کردهاند؟ آیا در مقابل دانشگاه به گریه و التماس افتادهاند؟ یا خیلی سنگین و با وقار به جای التماس، با افتخار و سربلندی صحنه را ترک کردهاند؟
آنچه جای تعجب و گلایه دارد آنکه تمامی رسانههای داخلی به تعریف و تمجید از تیم بانوان پرداختند و هیچ قلمبدستی از رفتار آنان انتقاد نکرد. شاید برخی معتقد باشند که نباید به اعضای تیم ملی بانوان که با ذوق و شوق فراوان به این مسابقات اعزام شده بودند، خرده گرفت. شاید عدهای بگویند که باید نیمه پر لیوان را دید و باید از این خطای آنها چشمپوشی کرد و به رویشان نیاورد همانگونه که وقتی بچهای خطایی میکند، والدین به رویش نیاورده و سعی میکنند با رفتار، اشتباهش را به او بفهمانند.
در این خصوص باید توجه داشته باشیم که وقتی پدر و مادری در مورد اشتباه فرزند خود اغماض میکنند و سعی میکنند با نادیده گرفتن برخی خطاها، از روشهای بلند مدت برای تأدیب و آموزش فرزندشان استفاده کنند، این اقدام یک ترجیح شخصی از سوی والدین است و پدر و مادران در مورد فرزندانشان اختیار تام دارند. کسی نمی تواند به پدر یا مادر انتقاد کند که چرا با این روش با فرزندت برخورد میکنی و چرا در مقابل اشتباهات فرزندت واکنش تند از خود نشان نمیدهی.
اما همانطور که اشاره شد در موضوع گریه و زاری کردن و التماس کردن اعضای تیم ملی بانوان آن هم در عرصه بینالمللی، جایی که چشم هزاران هزار تماشاگر و رسانه به این موضوع خاص دوخته شده، دیگر جای اغماض و کجدار و مریز رفتار کردن نیست. بر ما پوشیده نیست که اعضای تیم ملی هیچگاه حاضر به کشف حجاب نیستند اما نظر دیگران و کسانی که منتظر بهانه هستند تا سیاهنمایی کنند چیست؟ آیا میتوان سایتهای ضد انقلابی که دائما مترصد هستند تا بهانهای پیدا کرده و فرهنگ اسلام و حجاب را زیر سوال ببرند را نادیده گرفت؟ وقتی بعد از التماس و گریه و زاری اعضای تیم ملی، این عنوان که «حجاب اجباری اشک اعضای تیم ملی بانوان ایران را درآورد» در بیشتر سایتهای معاند منتشر میشود چه باید گفت؟
اینجا دیگر جای اغماض نیست. براستی چرا ما، همواره عادت کردهایم اجازه ندهیم که کمی دردمان بیاد؟ چرا اجازه نمیدهیم کمی طعم تلخ اشتباهات خودمان را با برخی انتقادات بچشیم تا شاید برای آینده و موارد مشابه فکری بشود و موضوعات به این مهمی جدی گرفته شود؟
چند روز پیش در سایتها نوشته شده بود که اعضای یک تیم ملی رزمی زن و مرد ایران به دلایل نامعلوم با هم به صورت مختلط تمرین میکنند. طبیعی است وقتی که به چنین مسائلی انتقاد تند و زهردار نشود، وقتی بعضی اشتباهات را بخواهیم به اصطلاح زیرسبیلی رد کنیم و وقتی بخواهیم با مراعات نابجا اجازه ندهیم که افرادی که اشتباه کردهاند کمی دردشان بیاید، نتیجهاش همین میشود که کمکم قبحشکنی شده و در بلند مدت خیلی از ارزشها از بین میرود.
جناب آقای صفی زاده .من نمیدونم شما ورزش کردید یانه .ولی بعید میدونم اینجوری باشه.دراین باره ظاهرا نگاه شما متفاوت است ولی منطقی نیست.
وضعی که برای بانوان پیش آمد را با دیدار با حریفان اسرائیلی مقایسه کرده اید .اما تاحالا از حال آرش میر اسماعیلی ،و خیلی های دیگر بعد از عدم مسابقه دادن و از دست دادن مدال پرسیدید.به مصاحبه های صداو سیما توجه نکنیدکه جریان را رمانتیک می کنند.
شما بعید می دانم درک کنید روزی ۵ تا ۶ ساعت تمرین یعنی چه؟بعیدمی دانم درک کنید که حضوری برای اولین بار حسرت آن را می کشیدید یعنی چه؟شما اگر برای یک مسابقه کشوری تمرین می کردید و ناگهان متوجه می شدید که بی دلیل نمی توانید مسابقه دهید چه حسی به شما دست می داد؟
بنده هم می پذیرم که اعتقادات و ارزش های کشور بسیار با اهمیت و مهم است ولی این را باید مسئولین ماهم درک کنند.
عکس العمل بانوان فوتبالیست یک عکس العمل عادی بود و نمی توان به آن ها خرده گرفت.آن ها نتیجه ماه ها تمرینشان را دود شده دیدند .
این ها تاوان کم کاری مسئو.لین ما رادادند.اگر مسئولین ما حواسشان بود و مطابق معمول به خودشان لایی نمی زدند بانوان ما به این وضع دچار نمی شدند.
در مورد بحث حجاب اجباری که مطرح کردید من سوئ استفاده رسانه ها را تایید می کنم ولی این بحث تازگی ندارد.
در مورد عدم حضور زنان با حجاب در مراکز آموزشی برخی کشورها هم اگر به برخی عکس ها مراجعه کنید جوابتان را می گیرید.
اینکه ما بیرون میدان بنشینیم و بگوییم لنگش کن کار راحتی است برادر من.
برادر ارجمند جناب آقای ایرانشاهی عزیز
از ابتدای مطالب شما برای پاسخگویی شروع میکنم و قدم به قدم جلو میروم:
اینکه احتمال قریب به یقین دادید که من ورزش نمیکنم باید بگویم که اتفاقا به شکل حرفهای این کار را انجام میدهم و نیازی به توضیح بیشتر هم در این خصوص نمیبینم. اگر حاضر نشدن مقابل رژیم صهیونیستی با موضوع بانوان مقایسه شده همانطوری که در متن هم اشاره شده بود برای بهتر روشن شدن مطلب بوده تا خواننده متوجه بار مسوولیت و ملی بودن موضوع بشود. حالا اگر شما قصد دارید بگویید که اعضای تیم ملی با اجبار و فشار مسوولین صحنه رقابت مقابل حریفانی از رژیم صهیونیستی را ترک می کنند بحث دیگری است. شما از آرش میر اسماعیلی نام بردید و اینکه روحیه او بعد از حاضر نشدن مقابل رژیم صهیونیستی بسیار شکسته شده بوده. بنده تصور نمیکنم اینچنین بوده باشد و حتی اگر هم به فرض محال اینچنین بوده باشد، قطعا میر اسماعیلی و میر اسماعیلی ها به شما اجازه نمی دهند در مورد آنها و اینکه مثلا از درون دلشان میخواسته با رژیم صهیونیستی وارد مسابقه بشوند سخنی به زبان بیاورید. چیزی که شما می گویید به این معناست که این افراد با اجبار از مسابقه دادن منع میشوند و خواسته خودشان شاید انجام مسابقه، روبوسی با حریف اسرائیلی و شاید حتی ایجاد رابطه دوستی است.
در این خصوص نباید دو موضوع را با هم ترکیب کنید؛ ناراحتی برای عدم شرکت در مسابقه طبیعی است اما این را هم ببینید که یک مسئله ملی در میان است. بر کسی پوشیده نیست که وقتی ورزشکاری عمر و زندگیش را برای تمرین می گذارد و آرزوی رسیدن به مرحله نهایی را در سر دارد و در مرحله فینال از روی بدشانسی و یا سیاسی کاری برخی کشورهای زورگو، شرایط به گونه ای رقم میخورد که حریفش اسرائیلی میشود، بسیار سخت و دردناک است. اگر شما از روزی ۵ ساعت تمرین سخن گفتید بهتر است بدانید تمرین اعضای تمی ملی حتی بیش از اینهاست. جدایی از خانواده در مدت زمان حضور در اردوی تیم ملی، احتمال آسیب دیدگی، تمرین با کمترین امکانات و خیلی مسائل دیگر را هم به آن اضافه کنید. کسی منکر اینها نیست. ولی در این شک نکنید که اگر شرکت کردن و یا شرکت نکردن به اختیار خود اعضای تیم ملی هم واگذار شود بدون شک شرکت نخواهند کرد. می دانید چرا؟ کسی که وارد تیم ملی میشود یک فرد عادی نیست. خودمان می گوییم تیم ملی. یعنی بر گرفته شده از یک ملت. نماینده یک ملت. منتخب و برگزیده از یک کشور. حتما شما که داعیدار ورزش هستید و در این زمینه خود را فردی مطلع می پندارید، خوب میدانید که به ازای هر بازیکن ملی چه هزینههایی از بودجه بیت المال انجام می شود. لابد اطلاع دارید که تمرین کردن زیر نظر بهترین کادر مربیان کشور و حتی مربیان خارجی چه هزینه هایی دارد. خوب میدانید که هزینه برگزاری اردو، اقامت در کشورهای مختلف و بسیاری هزینه های دیگر که برای تیم ملی انجام می شود چقدر زیاد است. آیا اگر این امکانات صرف نشود، باز هم فرد به مرحله نهایی میرسد؟ میدانید اگر یک ورزشکار دغدغه مشکلات مالی، هزینه های تمرین، مشکل امکانات و خیلی مسائل دیگر را داشته باشد نه فرصت تمرین را خواهد داشت و نه اصولا روحیه اش آمادگی تمرین سخت را دارد. خب به نظر شما این همه هزینه از کدام منبع تامین میشود؟ از جیب آرش میراسماعیلی ها؟؟؟!!! قطعا نه. این هزینه ها از بیت المال و بودجه مملکت تامین می شود تایک بازیکن بتواند برای کشور افتخار آفرینی کند. حالا اگر یک ملت از این بازیکن بخواهد که در مقابل کشوری که یک عمر وجود پلیدش را به رسمیت نشناخته ایم حاضر نشود توقع زیادی است؟ شاید شما اطلاع ندارید که حاضر شدن در مقابل تیم اسرائیل به معنای به رسمیت شناختن این رژیم خونخوار در عرصه بین المللی قلمداد می شود. باز هم تاکید میکنم که برای یک بازیکن سخت است که این اقدام را انجام دهد ولی وقتی بحث ملی در میان است براحتی آن را ترجیح میدهد. و به شما هم توصیه میکنم از قول آرش میر اسمماعیلی ها سخن نگویید و ذهنیت ملت را نسبت به اعضای تیم ملی خراب نکنید.
اینکه در مورد مشکل حضور بانوان تقصیرها را به گردن مسوولین انداختید هم نا عادلانه بود. مسوولین اگر نمیخواستند بانوان در این مسابق شرکت کنند اصلا این همه هزینه نمیکردند. با نگاه واقع بینانه که ببینید و اگر کمی شامه سیاسی داشته باشید به سادگی خواهید فهمید که این ممانعت یک اقدام از پیش طراحی شده بوده و ریشه آن هم باید در همان رژیم صهیونیستی و متحدانش یعنی امریکا و انگلیس جستجو کنید. و البته هدف انها هم تخریب اسلام بوده. پس این یک جریان است در سراسر جهان و مسوولین ما توانایی مقابله را نداشتند و اصلا شاید پیش بینی آن را هم نمیکردند که فیفا بعد از قبول موضوع یک دفعه زیر همه چیز بزند.
در مورد دختران دیگر کشورها هم که از ورودشان به دانشگاهها جلوگیری شده مطمئنم که اطلاعات درستی در دست ندارید و قضاوت در خصوص آن را به چند عکس حواله داده اید.
با این حال از نظرات شما تشکر و قدردانی می کنم.
قدم به قدم می رویم.
بنده کجا گفتم که بروند با اسرائیلی ها روبوسی کنند؟
اگر به من اجازه ندهند به شما هم اجازه نخواهند داد جایشان صحبت کنید.
بله کسی منکر این جریان نیست که مساله ای ملی باشد ولی اگر خودتان را در آن شرایط بگذارید می بینید عکس العمل طبیعی بوده است.
اولا که نحوه ورود فرد به تیم ملی و مسائل آن و بعد از آن و حمایت وظیفه سازمان ورزش یک کشور است اینجا رابطه دو نفر نیست به قول خودتان بحث ملی است.که البته آن هم در گاهی اوقات بسیار نامناسب رسیدگی می شود.نمونه دم دستی آن نحوه آماده سازی ها برا یالمپیک ،کمبودهای بودجه ای و نبود مربی مناسب و…… موارد دیگر که نشان ضعف عملکردی مسئولین است.
بنده داعیه دار ورزش نیستم و مطلع از همه چیز نمی دانم .
متاسفانه با این بینش شما و دوستانتان هم ۳۰ سال که داریم همین وضعمان می شود.
پیش بینی نکردن و عدم هماهنگی یک جا یا دو جا معنی ندارد نه در جاهای مختلف عدم صدور روادیدها و مسائل دیگر هم کار اسرائیل و غیره است؟
برادر من اگر فرض شما حضور در مسابقات مقدماتی بود که آقایان می گویند با آن فرض تیم را فرستادیم .مصاحبه ها چیزهای دیگری را بیان می نماید.در ضمن من می گویم آقایان اشتباه کردند.آقایان بازیکن دو اخطاره تو زمین فرستادند و المپیکی شدن فوتبال ۴۰ ساله شد دیگه نمی توان گفت آقایان مسئول نیستند.
درباره بحث آخر هم برادر من که مطلعید شما می گویید آن ها ناراحت نمی شوند و گریه نردند بنده می گویم خیر اینطوری نیست .با تشکر
دوست گرامی
به نظر میرسد که جنابعالی قدم به قدم پیش نرفتید بلکه اتفاقا به نکاتی که دوست داشتید اشاره فرمودید. ضمنا مطالب جدیدی رو بازگو کردید که ارتباط چندانی به موضوع بحث ما نداشت.
در اینکه مشکلات و کم کاری از سوی برخی مسوولین وجود دارد بحثی نیست. بازیکن دو اخاطاره و موضوع روادید و امکانات هرکدام بجای خود قابل بحث هستند و من صلاحیت نظر دادن در این مسائل را ندارم. بحث ما موضوع ممانعت از حضور بانوان بود نه اینها.
دراینکه وظیف دولت هست که باید از اعضای تیم ملی حمایت کند و در این راستا بودجه هزینه کند هم شکی نیست. همانطوری که خودتان فرمودید موضوع ملی است و اتفاقا برای همین هم بودم که عرض کردم یک بازیکن ملی در قبال ملت مسوول و پاسخوگو ست. ضمنا از حرفهای قبلی شما بوی مصالحه و روبوسی با بزیکن اسرائیلی میامد و اینکه معتقد بودید بازیکن باید بتواند حق انتخاب داشته باشد برای رقابت با بازیکن اسرائیلی. اقلا برداشت بنده این بود.
در هر صورت هر کسی آزاد است هر نظری که بخواهد داشته باشد و من به شما ایرادی وارد نمیبینم. از بیان دیدگاهتون هم تشکر میکنم.
سلام
من هم با آقای ایرانشاهی موافقم و البته همراه چند نکته دیگه. بله آقای نویسنده شما درست میگین اما خیلی ایده آل فکر می کنین ما انتظار دارین در اون شرایط واقعا سخت ۱۱ نفر اعضای اصلی تیم به همراه ذخیره ها و … همگی رفتاری ایده آل داشته باشن. درواقع این شمایین که دارین بی انصافی می کنین …
با این مطلب موافق هستم چراکه آبروی ایران را بردند. ضمن اینکه به جز سایت های بیگانه حتی تلویزیون های آن طرف آبی هم به این موضوع پرداختند و حجاب اجباری را در ایران به تمسخر گرفتند.
سلام
امیرحسین عزیز نگاه خوبی به مسئله داشتی ولی بهتر بود این رو هم می نوشتی که مدیران و مسئولان محترمی که این تیم رو راهی کردن باید پیش بینی چنین اتفاقی رو هم می کردند و تیم رو برای چنین وضعیتی هم آماده میکردند.