چند روز پیش به بهانهی موضوع این ماه نشریه وزین چارقد (به این میگویند نوشابه باز کردن برای خودمان!!!)، سری به شبکه جهانی اینترنت زدم؛ کلمه «دختر ایرانی» را جستجو کردم. تا حالا رفتهاید اطلاعاتی در مورد دختر ایرانی، پسر ایرانی، اصلا جوان ایرانی از اینترنت به دست بیاورید؟
آدمیزاد به هر چه منع شود، حریصتر میشود! میخواستم بگویم به خودتان زحمت ندهید، گفتم حالا فکر میکنید چه تحفهای هست! نه اصلا بروید یک سری بزنید. از این همه الطافی که نسبت به دختر و پسر و جوان ایرانی دارند، فیض اکمل ببرید!
در یک کلام زرد بازار است !!!
وقتی سرچ میکنید «دختر ایرانی»، نوشتهها و عکسهایی میآید که قبل از انسان بودن آدم، جنسیتش را میبینند. بابا یکی به این جماعت بیچشم و رو بفهماند، آدمها قبل از این که مرد باشند یا زن، آدمند. بدون هیچ قیدی! آدمِ تنها، آدمِ خالی، آدم… .
همه انسان بودن انسان را مچاله کردهاند، انداختهاند سطل زباله، یک تف هم رویش! تنها جسمش را گرفتهاند و عریانیاش را! عریانیاش را گرفتهاند که نه هیچ نسبتی با انسان بودن دارد، نه با ایرانی بودن و نه با دختر بودن! دختر ایرانی از قدیم، حتی قبل از اسلام معروف بوده به بعضی شاخصهها. بعد از اسلام هم، این شاخصهها کاملتر شد و بارزتر و محکمتر.
هی هر چه اینجا و آنجا کلیک کردم تا شاید اسمی، عکسی از مدالآوران ورزش، شاگرد اولهای کنکور، حافظان قرآن، مدالآوران المپیادهای علمی، دستان هنرمندی که قالی میبافند، سفال میسازند، نقش میزنند، رنگ میپاشند، تمام روز در شالیزارها برنج میکارند و سر زمینها گندم درو میکنند، پیدا کنم… پیدا نشد که نشد!
چرا وقتی میزنی «دختر ایرانی»، فقط عکس ملکههای زیبایی میآید؟! آن هم این مثلا زیبایی امروزی و حقیر شده و دستمالی شده! مگر نه این که عروسکها هم زیبایی اینچنینی دارند؟! اما آدمها را چه نسبتی است با عروسکها؟! دختران این مرز و بوم، اگر خودشان باشند با ملکههای زیبایی نسبتی ندارند، چون آدمند و در پی انسان بودن، نه شبه آدمهایی در پی عروسک شدن!
اگر کسی که ایرانی نیست بخواهد اطلاعاتی در مورد دختر ایرانی به دست بیاورد، با این اطلا عاتی که گیرش میآید چه فرقی بین من و یک دختر مثلا انگلیسی پیدا میکند جز رنگ موها و چشمهایمان؟!
آیا واقعا فرق ما همین است؟
پس ایرانی بودنم و بالاتر از همهی اینها، مسلمان بودنم چه فرقی بین من و آن دختر ایجاد میکند؟
این در حالی است که من هم مثل خیلی از دختران این مملکت، همه شرف این آب و خاک را به نغمه اللهاکبری میدانم که هر بامداد و شامگاه از گلدستههای شهرم پخش میشود.
کمی که فکر میکنم میبینم آبادی بتخانه ز ویرانی ماست. ما اطلاعاتی ندادهایم، مطلبی ننوشتهایم، عکسی نگذاشتهایم، ما کاری نکردهایم که اینها اینطور جولان میدهند!
هر کس هر خزعبلی خواسته برای معرفی من، چپانده در وبلاگ و سایتش. اما خود من چه؟! خوب وقتی من، خودم را آنطور که هستم معرفی نکنم، دیگران مرا آنطور که دوست دارند معرفی میکنند. نه؟! شما موافق نیستید؟
امضا – دختر ایرانی