[ms 0]
از زمانهای بسیار قدیم، حتی ماقبل تاریخ، هم زن و هم مرد به ظاهر و زیبایی خود اهمیت میدادند و سعی داشتند با استفاده از وسایلی خود را جذابتر و زیباتر جلوه دهند. آرایش برای اولین بار در مصر قدیم رواج یافت. آنها در مراسم مذهبی خود از عطرهای خوشبو و لوازم آرایشی استفاده میکردند و از حمامهای مخصوص برای خوشبو ساختن پوست بدن بهره میبردند.
افرادی مانند «ملکه کلئوپاترا» که در سال ۶۹ قبل از میلاد متولد شده بود، از موادی طبیعی برای بالابردن زیبایی خود استفاده میکرد و با استفاده از حنا و روغن گردو سعی داشت موهایش را دوچندان کند و آنها را سیاهتر جلوه دهد. وی همچنین برای خوشبو کردن خود، از عطرهایی با رایحههای دلانگیز استفاده میکرد. مصریان استعداد بالایی در پیدا کردن فرمولهایی برای رفع بیماریهای پوستی داشتند.
درمورد اقلام و صورتهای آرایش زنان ایران، در تاریخ منابع مستقلی در دست نیست، ولی در نوشتهها و کتابهای دیگر و نیز از روی وسایل آرایش قدیمی که پیدا شده، میتوان به آرایش آنان، بهویژه آرایش زنان در حرمسراهای دربار پی برد. در این خصوص، مطالبی که در دسترس است نیز، بیشتر مربوط به این قشر از زنان جامعه بوده و کمتر به عموم جامعه نگریسته شده است.
با مسافرتهای ناصرالدین شاه به روسیه و اروپا و مشاهدهی سر و وضع زنان آنجا، پوشش زنان دربار نیز تغییر کرد. در اروپا، از قرن نوزدهم، با ورود به دوران جدید، کمکم لوازم آرایشی نیز به کالاهای صنعتی تبدیل شدند و با تولید روزافزون آنها، مواد طبیعی که از آنها برای آرایش استفاده میکردند، رو به کاهش رفت.
اولین شخصی که آرایش و پوشش زنان اروپایی را به دربار آورد، «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدین شاه بود که در حدود سال ۱۹۰۰، مد اروپا را بهکار گرفت. وی یکی از زنان روشنفکر و منتقد دولت قاجار بود. در آن زمان، دسترسی زنان به لوازم آرایشی غربی محدود بود. بعدها با توسعهی روابط تجاری ایران با اروپا و رفتوآمد بیشتر ایرانیان به کشورهای غربی، استفاده از آرایش غربی و حتی بیشتر از آن، در ایران رواج یافت؛ تا جایی که از مواد طبیعی، بیشتر برای درمان بیماریهای پوستی استفاده میشود.
درمورد لوازم آرایش و اقلام آن، اطلاعات کمی در دسترس است. در ایران معاصر، از عبارت «هفت قلم» برای لوازم آرایش استفاده میشده است. آنگونه که گفته میشود، این عبارت برای اولین بار در کتاب «سمک عیار» آورده شده (۱) و منظور، هفت جزء لوازم آرایش بوده که زنان برای زیبایی خود از آنها استفاده میکردهاند؛ هرچند، امروزه این عبارت برای طعنه به افرادی استفاده میشود که آرایش کاملی دارند.
در نوشتههای قدیم، منظور از این هفت قلم، «سُرمه»، «نگار» یا حنا، «سفیداب»، «سُرخاب»، «وَسمه»، «زرک» و «خال» بوده است. در «تاریخ راوندی» نیز آرایش زنان اینگونه تعریف شده است:
رنگآمیزی دستها و پاها با حنا، رنگآمیزی صورت با سرمه، وسمه (یا نیل)، سقید (یا سفیداب)، (یا سرخاب).
جالب آنکه در ادامهی مطلب آمده:
… و الف (هزار چیز دیگر) که خاتون را زیباتر کند.
[ms 1]
منظور از اصطلاح «هفت و نُه کردن» نیز که در دورهی معاصر رواج داشته، هفت قلم آرایش و نُه قطعه جواهر است. در زمان قاجار، تا قبل از سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و آشنایی زنان دربار با نوع لباس و آرایش زنان غربی، زنان حرمسرا از همان لوازم طبیعی برای آرایش سر و صورت خود استفاده میکردند: حنا، پودر هماتیت، سرمه و لوسیونهایی که در آنها از خیار استفاده میشد و برای سلامتی و تقویت پوست بهکار میرفت. همچنین خالکوبیهایی روی گردن، بین دو ابرو و پیشانی نیز انجام میشد. (۲)
«دوستعلی معیرالممالک» از رجال قاجار در دوران فتحعلی شاه که خود، زنانِ آن دورهی اندرونی را دیده، درمورد آرایش زنان در آن زمان میگوید:
زنها زلفها را چینچین و حلقهحلقه نموده، با لعاب و بهدانه به پیشانی میچسباندند. با وسمه یا رنگ و حنا ابروهای پهن و پیوسته میکشیدند و گاه میان آن، خالی کوچک مینهادند. چشمها را سرمه کشیده، چهره را سفیداب و سرخاب زیاد میمالیدند… . (۳)
وی همچنین دربارهی نحوهی بهوجود آمدن مد در جامعه مینویسد:
… در آن وقت، مد از اندرون بیرون میآمد و زنهای شهر، پیوسته چشم به آنجا داشتند، تا از آن میان چه تراوش کند و آنها پیروی نمایند. (۴)
دکتر «ژرار فووریه» از اندرون شاهی بهعنوان مرکز تفنّنبازی و آرایشگری زنها یاد میکند. وی در کتاب خاطرات خود، از دربار و اندرونی ناصرالدین شاه اینگونه روایت میکند که آرایشگری زنان در دربار، بیشتر از هر جای دیگر رواج دارد و هر زنی در بند این است که با چه آرایش و نمایشی رقبای خود را سرافکنده و دوستان خود را شاد نماید. (۵)
———————————————————-
منابع:
۱- محمدیان نمینی، مژگان، هفت قلم آرایش لوازم آرایش ایرانیان، مجلهی کتاب ماه هنر، خرداد و تیر ۱۳۸۱، شمارهی ۳۳.
۲- صفرزایی، سامان، دختر ناصرالدین شاه پیشگام تغییر لباس زنان قاجار شد، سایت تاریخ ایرانی.
۳- آزاد، حسن (۱۳۵۷)، پشت پردههای حرمسرا، انتشارات دیبا، ص ۳۹۵.
۴- همان.
۵- همان.
جالب بود رفیق ممنون