وقتی خونه‌ی بابام بودم!

[ms 0]

هم‌اتاقی بودیم؛ من و فاطمه و مریم. با فاطمه قسمت شده بود برویم اردو و مریم به‌خاطر امتحان نتوانست بیاید. وقتی برگشتیم، دیدیم مریم گوشه‌ی اتاق کز کرده و گریه می‌کند. اول ترسیدیم. نمی‌گفت چه شده، اما بعد معلوم شد روز جمعه سلف دانشگاه تعطیل بوده و خانم از صبح چیزی نخورده. آخرین تلاشش برای درست کردن یک نیمروی ساده، به چیزی شبیه زغال‌سنگ منتهی شده!

مریم بچه‌ی آخر بود. مادرش معتقد بود دخترش باید درس بخواند و برای یادگرفتن این طور کارها حالا حالاها وقت دارد. نتیجه‌اش هم این شده که مریم در ۲۲سالگی از پسِ پخت یک نیمرو برنیامده بود.

***

چرا والدین امروزی فکر می‌کنند فرزندشان -چه دختر و چه پسر- باید تحصیلات عالی داشته باشد، حالا به هر بهانه و هر قیمتی؟!

آیا بینش مادران ما تغییر کرده که دختران ۲۳-۲۴ساله‌ی خودشان را برای پذیرفتن نقش همسری، کوچک و بچه می‌دانند؟ من در مقطع راهنمایی دبیر حرفه هستم و با دختران ۱۳-۱۴ساله سروکار دارم. برای من خیلی عجیب است که دختر در این سن هیچ مسئولیتی در خانه نداشته باشد و فقط درس خواندن وظیفه‌ی او باشد!

پس این دختر از کجا و از کی باید خانه‌داری را یاد بگیرد؟ به‌نظر شما این زشت نیست که تا مادر میوه پوست نکند و جلوی دختر بزرگش نگذارد، دختر میوه نمی‌خورد؟ یا به بهانه‌ی درس خواندن، او را از ظرف شستن، جارو کردن، سفره آماده کردن، پذیرایی از مهمان و هزار کار دیگر، که به‌طور طبیعی وظیفه‌ی دختر در این سن حساب می‌شود، معاف کند؟ به‌نظر شما این دلسوزی مادر است؟

این مشکل فقط در ارتباط با دختران نیست. درمورد پسران هم موارد عجیبی می‌بینیم. پسران امروزی اصلا زشت نمی‌دانند که تا ۱۸، بلکه تا ۲۰سالگی از پدرشان پول‌توجیبی بگیرند! یا این‌که پسرها حال ندارند در صف نانوایی بایستند، و به‌جای آن‌ها مادرشان این کار را انجام می‌دهد!

شما هم بارها این جمله را شنیده‌اید: «زمونه عوض شده مادر». دیگر دختران ما نمی‌خواهند ازدواج کنند؛ نمی‌خواهند مادر باشند. پسران نمی‌خواهند تکیه‌گاه همسر و فرزندشان باشند.

آماده کردن فرزندان برای زندگی مشترک، از چندسالگی باید آغاز شود؟ آیا این درست است که در ۲۸سالگی به یک‌باره تمام بار زندگی را روی دوش دختر یا پسرمان بگذاریم، بدون این‌که حتی کوچک‌ترین آموزشی در مسئولیت‌پذیری به او داده باشیم؟ آیا تغییر بینش والدین امروزی در جهت مثبت است؟ آیا به نفع خودشان و فرزندشان است یا نه؟

به‌نظر من تغییر بینش امروزی در جهت تقویت خودخواهی است. «دوست داشتن من» در اولویت قرار گرفته. نتیجه‌ی این کار آن است که در زندگی‌های نسل جوان امروز، توقع همسران از یک‌دیگر نامعقول شده، تا جایی که مرد، کار بیرون از منزل را وظیفه‌ی زن می‌داند و از همه بدتر، به حقوق زن به‌عنوان حلـّال بسیاری از مشکلاتش نگاه می‌کند!

وظیفه‌ی من و تو که مادر و پدر جوان امروز هستیم و تربیت نسل جوان آینده را به عهده‌مان گذاشته‌اند، چیست؟ من دخترم را چگونه باید تربیت کنم؟ تو پسرت را چگونه تربیت می‌کنی؟ «زمونه عوض شده» یا لازم است ما هم بینشمان را تغییر دهیم؟

۷ دیدگاه در “وقتی خونه‌ی بابام بودم!”

  1. واقعا؟
    ینی افراق آلود نیس؟
    ی دختر ۲۲ ساله نتونست تخم مرغ رو تو ماهیتابه بشکونه؟

  2. با شما موافقم .مگر نه اینکه ما شیعه هستیم و پیرو اهل بیت ،حضرت زهرا(س) دخترش را طوری تربیت کرد که در سن۴ سالگی خانه داری میکرد!

  3. خانم یا آقای m سلام.احتمالا شما با بچه های خوابگاهی نبودید.هر کسی می تونه تخم مرغ رو تو ماهیتابه بشکونه ،اما مهم اینه که بتونه یه چیزی قابل خوردن درست کنه،بعضی ها اون چیزی که خودشون درست می کنن هم نمی تونن بخورند!!!!!!!!!!
    در ضمن این مقدمه ی مقاله است،شما اصلش رو بخون!

    البته من نمی خوام به بچه های خوابگاهی توهین کنم،اصلا،خدا به دور………….منظور بعضی از بچه ها هستن که با این طرز فکر بزرگترها وارد اجتماع بزرگتری از خانواده می شوند و با مشکلات زیادی روبرو می شوند!

  4. من یه دختر ۱۴ساله هستم و خانه داری را به طور کامل آموزش دیده ام و بلدم،من با این حرف هایی که شما میزنید کاملا مخالفم.لطفا طرز فکرتون رو عوض کنید.

  5. سلام دوست خوبم.من نگفتم همه این طوری هستند،ولی شما هم باید قبول کنی دور و برت هستند این افراد………

    خوشحالم که شما هنرمندین……….

    من معلمم و بین دانش آموزانم هستم،آنها را می شناسم……….

  6. متن خوب و بود و موجز و کامل.من خوابگاه بودم.یادمه مادر هر ماه می آمد از شهری دور و تمام لباسهای چرک دخترک دلبندش را در ماشین لباس شویی تمام اتوماتیک خوابگاه(اغراق نیست) می انداخت و می شست و برای یک ماهش غذای آماده که فقط نیاز به گرم کردن ساده داشت در یخچال انبار می کرد…..و نمونه هایی از این دست زیاد دیده ام…..تقصیر همه به گردن والدین نیست….وقتی که صدا و سیمای ملی ما اینگونه رواج می دهد فرهنگ اسلامی را….باقی بقایتان باشد.
    حاج آقای پناهیان یکبار با تلخند زهرتر از زهرماری می فرمود که دختران ما بسیار در امور خانه موفق اند…بله…چنان با مهارت شکر را در چای می آمیزند که تمام ذرات شکر حل شده و اندکی ته نشین نمی شود…دختران امروز ما بسیار با مهارت اند…باور کنید

  7. سلام
    من یه دانش آموز هستم و بسیاری از دانش آموزان رو دیدم که همانند آنچه گفته شد هستند. اما از سال قبل که وارد مدرسه فرزانگان (تیزهوشان) شدم دیدم که تقریبا همه ی دانش آموزان علاوه بر درس خوندن به خانه داری هم عرض ارادتی دارند .
    پس برای والدین درس خواندن فرزندان نباید دلیلی بر عدم آموزش خانه داری و به کار بردن اون باشه. چرا که خانه داری کار نیست بلکه یه جور تفریحه.

دیدگاه‌ها بسته شده است.