این رمضان، زن‌ها در تلویزیون چه جوری‌اند؟

[ms 0]

کنار دوستان دیگر، دور میز جلسه نشسته است. قرار است برای سال جدید برنامه‌ای پیشنهاد شود تا دوستان هنرمند بر اساس آن، طرح فیلمنامه به مرکز ارائه دهند. مدیر جلسه که می‌آید، شروع می‌کند به صحبت درباره‌ی ماه مبارک رمضان. همه می‌فهمند که باید درمورد ماه رمضان کار کنند. اما نه. یک تفاوت اساسی با سریال‌های پخش‌شده دارد؛ می‌گویند نباید به بحث روح و شیطان و فرشته بپردازیم. مسئولان هم دیگر صدایشان درآمده. تکلیفش مشخص است. باید موضوعی بیابد که دینی و مختص ماه مبارک باشد و به قول مدیر جلسه، حال مردم را خوب کند.

دنبال سوژه‌ای جالب می‌گردد. چشمش می‌افتد به نرم‌افزاری که درباره‌ی موضوعات نمایش شخصیت زنان در رسانه و دستورالعمل برای برنامه‌های آینده، طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب تهیه شده است. برایش جالب می‌شود. دستورالعمل‌هایی که شاید اگر رعایت شود، تا حدودی از این استفاده‌ی ابزاری از زن در رسانه اجتناب شود. حالا می‌داند که می‌خواهد در موضوع زن کار کند. اما چه ارتباطی دارد به دین و ماه مبارک؟!

***

از آن جایی که در تولیدات مناسبتی رسانه‌ی ملی، بیش‌ترین توجه، به گزاره‌های دینی موجود در جامعه است، می‌توان به شخصیت زن مسلمان هم به‌عنوان یک گزاره‌ی دینی توجه کرد؛ قهرمانی که با ورود به دنیای داستان بتواند با ایفای نقشی باورپذیر، هم مخاطب با آن هم‌ذات‌پنداری کند و هم هدف نویسنده را در ارائه‌ی مؤلفه‌های مورد نظرش از زن مسلمان تحقق بخشد.

چند سالی است که دست‌اندرکاران حوزه‌ی رسانه درباره‌ی سینمای دینی بحث می‌کنند و بعضی‌ها برای این نوع از سینما ژانر مخصوصی در نظر می‌گیرند و عده‌ای اعتقاد دارند که سینمای دینی مفهوم مستقلی ندارد، اما می‌توان از گزاره‌های دینی در داستان مدّنظر استفاده کرد.

این نوع تشویش در تعاریف سینمای دینی ضربه‌ی جبران‌ناپذیری به بدنه‌ی فیلم‌های ساخته‌شده وارد می‌آورد. به‌راستی باید سینمایی مخصوص برای دین داشته باشیم، یا حداکثر از گزاره‌های دینی در تمامی فیلم‌های تولیدی استفاده کنیم؟

نگاهی گذرا به بیش‌تر برنامه‌های نمایشی مناسبتی نشان می‌دهد که زن به‌عنوان یک عنصر مهم که نقش بسزایی در پیشبرد دراماتیک داستان دارد، به‌کار رفته است. اما واقعا در این موارد پخش‌شده، چهره‌ی یک زن مسلمان را با توجه به مؤلفه‌های دینی در نظر گرفته‌ایم؟! نقشی که در داستان‌ها به زنان داده می‌شود، بیش‌تر تأکید بر جنبه‌هایی از صفاتِ نه‌چندان مطلوبِ جنس زنانه است که نویسنده از آن به‌عنوان سلاحی پیش‌برنده استفاده می‌کند. نقش معشوقه، یا همراه با صفات خیانتکار، حسود، خاله‌زنک، به دنبال انتقام از مردان جامعه به‌خاطر حقِ نگرفته‌ی خویش و…

برای ساخت یک اثر نمایشی، چه در تئاتر و چه در سینما،حرف اول را داستان (که نمایشنامه و فیلمنامه را شکل می‌دهد) می‌زند. اگر یک فیلمنامه‌ی خوب داشته باشیم، شاید یک فیلم بد تولید شود، اما اگر فیلمنامه‌ی قابل قبول نداشته باشیم، هرگز نمی‌توانیم بر طبق آن، فیلم خوبی بسازیم.

بزرگ‌ترین ضربه‌ای که سفارش این نوع فیلم‌های مناسبتی به پیکره‌ی دینی فرهنگ وارد می‌آورد، این است که در بیش‌تر فیلم‌های تلویزیونی بر اساس مؤلفه‌ی دینی مدّنظر (که ماه مبارک رمضان، ماه محرم، ایام اعتکاف و… است)، نویسنده به‌دلیل ضرب‌الاجل آنتن، نداشتن تحقیق مطلوب درباره‌ی موضوع و فشار وارده از سازمان و در یک جمله، عجله در زدن طرح فیلمنامه، از راحت‌ترین راه که به‌اصطلاح عمومی «کلیشه» نامیده می‌شود، استفاده می‌کند.

یکی از کلیشه‌های معمول که بسیار مورد استفاده قرار گرفته، بهره‌برداری از شخصیت یک دختر و یک پسر (یکی دین‌دار و دیگری ضد دین) است و این‌ها از طریق آشنایی با یکدیگر و عشق و علاقه‌ای که به هم‌دیگر پیدا می‌کنند، در پروسه‌ی زمانی مناسبت مدّنظر، متحول می‌شوند و فرد ضد دین به فردی مؤمن مبدل می‌شود.

[ms 1]

سؤال این‌جاست: به‌راستی این نوع تحول برای مخاطب قابل درک است؟ درست است که معجزه‌ی عشق بسیار بالاست، اما در داستان، شما برای پذیرفتن یک عقیده و دین باید دچار تحولی شوید که تمام باورهای نهادینه در وجود شخصیت را فرو بریزد و تغییر دهد.

شک یا اطمینان به داشتنِ هوو هم از دیگر موارد تکراری و نخ‌نماشده در برنامه‌هاست که باعث می‌شود فقط صفات نامطلوب حسادت، بدبینی، حس شدید انتقام‌جویی و… را به‌صورت مستمر برای زن تصویر کنیم.

با یک بررسی اجمالی در برخی از تولیدات سیما که شخص اول داستان‌ها یک زن است یا این‌که از او به‌عنوان ضد قهرمان استفاده می‌شود و یا فردی است که بحران‌ها را تشدید می‌کند، می‌توان به این نکته پی برد که هنوز نتوانسته‌ایم تصویری معمولی و غلوّنشده، دوست‌داشتنی و قابل درک و مخاطب پسند از زن مسلمان به جامعه ارائه دهیم تا بتواند الگویی تأثیرگذار برای نسل فعلی و آینده باشد.

از دیگر آسیب‌ها و مشکلات بزرگ سینما و تلویزیون در کشور، کشیدن خط مرز بین دین و زندگی مردم است. ما به‌عنوان مسلمان هیچ‌گاه به این نکته توجه نکرده‌ایم که زندگی تک‌تک ما در بستر دین اتفاق می‌افتد و تمام داستان‌هایی که از بطن جامعه می‌گیریم، به نوعی دین را در خود نهادینه دارند. هم‌چنین تمامی کشمکش‌ها و مشکلات و مخمصه‌ای که برای شخصیت داستان به‌وجود می‌آید، حول محور گریز از دین یا سستی در عمل به آن به‌وجود می‌آید که با هدایت در راه مستقیم به تحول مطلوب می‌رسد.

این آسیب درمورد نمایش شخصیت زن نیز صدق می‌کند. در برنامه‌های تولیدشده، یا با یک زن کاملا منفی مواجه هستیم که در اغلب موارد، تحول و رسیدن او به درجه‌ی مثبت برای مخاطب باورپذیر نیست یا این‌که زنی را تصویر کرده‌ایم که به‌شدت مثبت و عاری از هر عیب و ایرادی است و مخاطب را دچار دلزدگی می‌کند، تا حدی که نمی‌توان با شخصیت هم‌ذات‌پنداری کرد.

یکی از مشکلات دیگر در زمینه‌ی نشان دادن شخصیت زن مسلمان (که بیش‌تر از دیگر موارد خودنمایی می‌کند) استفاده از زنان چادری به‌عنوان زن‌های خانه‌دار، سطح پایین جامعه، زنان نامرتب و در یک کلام، نازل دانستن جایگاه زن محجبه از نوع چادری در بین برنامه‌های پخش‌شده است که جای بسی تأمل دارد.

برای از بین بردن این نوع آسیب‌ها ابتدا باید زمان کافی در اختیار نویسنده قرار داد. هم‌چنین باید موضوعات با تحقیق نوشته شوند و به‌جای کمیت، کیفیت مورد توجه قرار بگیرد و نیز از رابطه‌های عشق و عاشقی برای مسلمان کردن افراد و یا متحول کردن آن‌ها (که بیش‌تر از جنبه‌ی مثبت، جنبه‌ی منفی و بدآموزی دارد) کم‌تر استفاده شود.

در یک کلام، فیلمنامه‌نویسان باید به دنبال سوژه‌های ناب و بکر باشند و از کلیشه‌های ساخته‌شده تا حد ممکن پرهیز نمایند و به کار حرفه‌ای با استاندارد جهانی فکر کنند؛ روشی که بلاتکلیفیِ داشتنِ ژانر مستقل دینی و یا استفاده از تم دینی در پیش‌زمینه‌ی داستان را نیز تا حد زیادی از بین برده یا کم‌رنگ‌تر می‌کند.

با استفاده از این روش که در بیش‌تر فیلم‌های موفق و تأثیرگذار جهان نیز به‌کار رفته، فیلمنامه‌نویس می‌تواند شخصیت واقعی و معمولی زن مسلمان در جامعه را به‌عنوان یک قهرمان خاکستری و باورپذیر و یا شخصیت فرعی و تأثیرگذار انتخاب کند، که دین را راه‌گشای مخمصه‌ای که در آن گرفتار می‌آید بیابد، تا مخاطب و نسل آینده‌ی امروز را بیش از پیش با زن مسلمان و واقعی ایرانی آشنا کنند.

۶ دیدگاه در “این رمضان، زن‌ها در تلویزیون چه جوری‌اند؟”

  1. با سلام.در این بین نباید سریالی مثل (شاید برای شما هم اتفاق بیفتد) را جزء این دسته از سریال های کلیشه ای قرار داد.
    البته نکته ی مهم این جاست که نویسندگان و کارگردانان چون با فضای مذهبی ان طور که باید آشنا نیستند ،لذا محصول کارشان اینست که می بینیم.
    کسی که می خواهد درباره خانواده مذهبی و زن چادری فیلم بسازد باید با آن ها زندگی کرده باشد تا آن ها را خوب بشناسد.

  2. دقیقن مشکل همین جاست .کسانی که در مورد خانواده دینی می نویسن با آن آشنا نیستن و تحقیق هم ندارند.

  3. همون بهتر که فیلم دینی و مذهبی نسازن و موضوعات فیلم ها زن مسلمان نشه جون به جای اینکه تاثیر کذار باشه کند میزنه به هرجی دین و مذهب

  4. البته باز هم برمیگرده به این که چه کسی و با چه دغدغه ای این کار رو انجام بده.قاعدتا یک فیلمنامه نویس و گروه سازنده ی حرفه ای را می طلبه .

  5. درود فیلم آیا واقعا فیلم است یا با احساسات مردم بازی کردن است من که هیچ نمی دانم ولی فیلم می تواند خیلی بهتر و جذاب تر باشد نه همش ………………

دیدگاه‌ها بسته شده است.