چادرهای مشروطه

[ms 0]

نقش‌­آفرینی موفقیت­‌آمیز زنان در جنبش تحریم تنباکو در سال ۱۲۷۵ ه.ش و واقعه­‌ی قحطی نان در سال ۱۲۳۸ ه.ش، افزایش آگاهی آنان از اتفاقات جامعه و آشنا شدن با تفکرات روشنفکرانه سبب شد در انقلاب مشروطه هم زنان از پای ننشینند و با مبارزه­‌ی خود همپای مردان سعی در بیان درخواست­‌های خود و مطالبه­‌ی حقوق خود داشته باشند.

درخواست­‌های آنان در مبارزات مشروطه بیش‌تر حول این سه موضوع بود: ۱- درخواست مشروعیت تشکل­‌های سیاسی زنان، ۲- حق رأی دادن، ۳- مطالبه­‌ی سایر حقوق انسانی و مدنی. به‌طور نمونه، شخصیت خانم نوراللهی در کتاب «چراغ­‌ها را من خاموش می­‌کنم»، نوشته­‌ی «زویا پیرزاد» گویای این‌گونه تلاش­‌ها و درخواست­‌ها در آن دوران است.

باید توجه داشت جامعه­‌ی مردسالار آن زمان، به زن به‌عنوان موجودی در درجه­‌ی دوم نگاه می­‌کرد و به هیچ‌وجه به او اجازه­‌ی بیرون رفتن از خلوت خانه، سوادآموزی و ورود به اجتماع را نمی­‌داد. بدون شک، حضور پررنگ و مؤثر زنان در این وقایع، نتیجه­‌ی تلاش و شجاعت خود آنان بوده­ است. «مورگان شوستر» درمورد نقش زنان در اعتراضات می­‌نویسد:
«در طهران، معروف بود که هر وقت زن­‌ها برخلاف کابینه یا دولت بلوا و شورش می­‌کنند، حالت کابینه بسیار خطرناک و سخت خواهد شد.» (۱)
وی هم‌چنین نتیجه­‌بخش بودن حضور زنان در اعتراضات را این‌گونه می­‌داند:
«زنان ایرانی که چادر به‌سر می­‌کنند، اولا شناخته نمی­‌شوند. بنابراین، بی­‌محابا می­‌توانند جاروجنجال راه بیندازند و در ثانی، زدن آن‌ها ممنوع و به علاوه گناه شمرده می­‌شود. بنابراین، در تمام دمونستراسیون­‌ها، جسورتر از مردانند و نقش اساسی به عهده­‌ی آن‌هاست.» (۲)

به‌طور کلی، در طول سال‌ها پادشاهی قاجاریان، عواملی باعث شد زمزمه­‌های درخواست مشروطیت به اعتراضات و مبارزاتی منسجم و همگانی تبدیل شود. از جمله­‌ی این عوامل می­‌توان این اتفاقات را نام برد: چوب خوردن تجار تهران به واسطه­‌ی گرانی قند توسط علاءالدوله حاکم تهران در سال ۱۲۸۴، توهین به علمای کرمان و تنبیه آن‌ها توسط ظفرالسلطنه حاکم وقت کرمان، پوشیدن لباس روحانیون توسط مسیو نوز بلژیکی، پخش تصاویر و توهین به روحانیت، آشنایی با تفکرات و شیوه­‌ی زندگی اروپاییان و… (۳)

در این مبارزات، زنان پابه‌پای مردان در بست‌‌نشینی­‌ها شرکت می­‌کردند و نارضایتی خود را از دستگاه حاکم به‌صورت مستقیم نشان می­‌دادند و گاه نیز مسئولیت­‌هایی برعهده می­‌گرفتند. به‌طور نمونه می­‌توان از زنی آذربایجانی نام برد. وی که به نام «زن حیدرخان تبریزی» شناخته می­‌شد، از طرف زنان آزادی‌خواه تهران وظیفه داشت تا هروقت علما برای سخنرانی بالای منبر می­‌روند، با چماق­‌های پنهان در زیر چادر بایستد و محافظ سخنران باشد.

در بست‌نشینی در حرم عبدالعظیم که به «بست‌نشینی صغری» مشهور است، زنان و مردان ساکن در آن‌جا در مجالس وعظ علما شرکت می­‌کردند و درخواست مشروطه­‌خواهی خود را بیان می­‌کردند. در این روزها پایتخت به حالت نیمه‌تعطیل درآمده بود. از این رو، حاکم تهران در تلاش بود تا علما را به هر نحوی، حتی با اجبار، به پایتخت برگرداند. ولی زنان که خطر را احساس کرده بودند، به بالای بام‌ها رفته و منتظر بودند تا در صورت هتک حرمت، تفنگچیان را سنگباران کنند. این اقدام جسورانه­‌ی زنان سبب شد مزدوران حاکم بدون گرفتن نتیجه­‌ی مطلوب بازگردند.

در زمینه­‌های مالی نیز، زنان با وجود خانه­‌نشینی خود، حاضر به حمایت مالی از این نهضت بودند. زمانی که پس از پیروزی مشروطه، مجلس تصمیم به تأسیس بانک ملی با اتکا به سرمایه‌ی داخلی گرفت، باز هم زنان حاضر شدند سرمایه­‌ی اندک خود را که نتیجه­‌ی کارهایی مانند رختشویی بود، در اختیار مسئولان قرار دهند. «ناظم‌الاسلام کرمانی» از مذاکرات مجلس در تاریخ سه­‌شنبه محرم­‌الحرام ۱۳۲۵ ه.ق چنین یاد می­‌کند:

[ms 1]

«امروز مذاکرات مجلس در خصوص مستدعیات آذربایجان بود. دیگر آن‌که قرائت نمودند کاغذی را که یکی از خواتین مکرمه‌ی قزوین به سعدالدوله نوشته است و صورت آن را ما درج می­‌نماییم که خواننده­‌ی تاریخ بداند زن­‌های ایرانی از اساس مشروطیت چگونه همراهی دارند…
مفاد نامه:
حضور مبارک پدر مهربان ملت ایران، حضرت آقای سعدالدوله دامت شوکته… در روزنامه‌ی مبارکه­‌ی مجلس دیدم که در خصوص تأخیر مراقبت عموم در بانک ملی، کم‌کم خواطر مبارک وکلای محترم مکدر می­‌شود. ای جان این کمیته فدای ساحت مقدس باد، که گویا هنوز از فقر و پریشانی این ملت اطلاع ندارید. والله والله که ظلم و تعدی چیزی از برای ما باقی نگذارده است و الا تا این درجه، ایرانیان بی­‌غیرت و حمیت نیستند… مقدار ناقابل از زیورآلات خودم را که برای ایام سخت ذخیره کرده بودم فقط برای افتخار … به جهت بانک ملی فرستادم… چه کنم که زیاده از این قادر نبودم، مگر آنکه جان خودم را در موقع، فدای ترقی وطن عزیز بنمایم…» (۴)

با وجود حضور پررنگ زنان در پیروزی نهضت، تغییر آن‌چنانی در بهبود وضع زنان حاصل نشد و باز آنان برای رسیدن به حقوق خود، باید دست به مبارزه­‌ای گسترده­‌تر می­‌زدند.

مجلس تشکیل یافته بود، ولی خالی از حضور نمایندگان زن، و حتی به آنان حق رأی هم داده نشد. سوادآموزی طبقات پایین­‌تر جامعه به فراموشی سپرده شد و کسانی که تلاش می­‌کردند مدارسی برای آموزش دختران تأسیس کنند، به موانع عظیمی از جمله مخالفت سنت­‌گرایان برخورد می­‌کردند. اگر هم مدارسی باز می­‌شد، به دلیل تفاوت فرهنگ، طبقات پایین حاضر به حضور در آن‌ها نبودند.

انجمن­‌های زنان شکل گرفت و روزنامه­‌ها و نشریاتی پدید آمدند که که زنان می­‌توانستند از طریق آن‌ها سخنان خود را بیان کرده و بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند؛ ولی متأسفانه بسیاری از این سخنان نیز با فرهنگ موجود در جامعه سازگاری نداشت و بیش‌تر برآمده از تقلیدات نابه‌جا از جامعه­‌ی غرب بود و مخالف تفکر اسلامی مردم عادی و همین امر هم باعث بروز شکافی بین فعالان حقوق زن و عموم زنان دیگر شده بود.

باید توجه داشت این شکاف و اختلاف تنها مربوط به دوره­‌های پیشین نیست و هم‌اکنون نیز تفاوت فرهنگی فعالان حقوق زن با دیگر مردم، می­‌تواند همان شکاف­‌ها و اختلافات را ایجاد ­کند؛ به­‌ویژه که امروزه آگاهی زنان در هر طبقه­‌ای تا حد زیادی افزایش یافته است و آن‌ها به‌خوبی می­‌توانند خود، شرایط و اتفاقات را تحلیل و بررسی نمایند. بنابراین، شناخت درست نیازها و درخواست­‌های عموم زنان جامعه، برای هر فعال حقوقی و فرهنگی لازم و ضروری است.

———————————————————–

منابع:

۱- مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه‌ی ابوالحسن شوشتری، تهران، صفی‌علیشاه، شهریور ۱۳۵۱، ص ۲۳۹؛
۲- همان، ص ۳۲؛
۳- بشری دلریش، زن در دوره­‌ی قاجار، تهران، دفتر مطالعات دینی هنر، ۱۳۷۵؛
۴- ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش دوم، تهران، آگاه نوین، ۱۳۶۲، ص ۹۲-۹۳.

۶ دیدگاه در “چادرهای مشروطه”

  1. کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم» یک موضوع فرعی داره که اون هم فعالیت های اجتماعی خانم نوراللهی درجهت بدست حقوق زنان در دوران مشروطه هست و گرایش کلاریس، شخصیت اصلی داستان، به این نوع فعالیتهای اجتماعی.

  2. نقش خانم نوراللهی بدست اوردن حقوق زنان در دوران «مشروطه» بوده؟حدودا پنجاه سال تاریخ رو عقب بردین شما! داشتان در ابادان اوایل دهه ۴۰ میگذره و مربوط به زمانیه که تازه داشت بحثهای ارائه حق رای به زنها پا میگرفت
    کلاریس هم گرایشی به فعالیتهای اجتماعی نداشت. در اخر کتاب بود که مشتاق شد به این مسائل

  3. خانم بهار در مورد فضای دهه ی چهل کتاب درست فرمودند. بیشتر منظورم به فعالیت خانم نوراللهی در جهت احقاق حقوق زنان بوده.
    نگفتم کلاریس از اول گرایش داشت یا آخر کتاب گرایش پیدا کرد. از فعالیت های خانم نوراللهی خوشش اومد و دوست داشت اینگونه فعالیت های اجتماعی رو.

  4. منظورم بیشتر این بود که فضای کلی کتاب در مورد فعالیتهای اجتماعی کلاریس نبود
    در هر صورت ممنون از توجهتون

دیدگاه‌ها بسته شده است.