بشر تمایل دارد آموزشها و خواندنیهای خود را در چینشی دستهبندیشده جای دهد، تا با سرفصلها و عناوین مشخصی روبرو باشد؛ اما اگر یک رمان را بخوانیم، بهویژه اگر هوشمندانه نوشته شده باشد، آموختنیهای بسیاری را در حاشیهی متن داستان درمییابیم که ماندگاری بیشتری در اندیشهی ما خواهد داشت و رفتار ما را نیز به آرامی دگرگون خواهد کرد.
آموزههای وحیانی نیز بافتی این چنین دارند؛ اما فوق بشری. در کتاب آسمانی، درسها و پندها دستهبندی نمیشود؛ اما از آنجا که با انسانشناسی الهی هماهنگ است، عاطفه، شخصیت، فطرت، ظرفیت ذهن و استعدادهای بشر مورد توجه بوده و سامانهای ویژه را ارائه میدهد.
اگر بخواهیم موضوع خانواده را در قرآن کریم پیگیری کنیم، یا به یکی از زیرمجموعههای آن بپردازیم، نمیتوانیم یک سورهی خاص و آیاتی پیدرپی را سراغ بگیریم.
دانستن نظر قرآن -این منبع وحیانی آسمانی و کتاب هدایت بشر- دربارهی هر موضوعی، در گرو این است که یکپارچه مطالعه شود، سپس با مهارتها و دانش های لازم؛ چون زبانشناسی، ادبیات عرب، تفسیر و دیگر علوم قرآنی، پیامهای آن استخراج گردد.
اکنون خلاصهی یک خبر را مرور میکنیم:
مسائل جنسی، ریشهی نیمی از طلاقها در ایران است. یک پزشک مسئول با اعلام این خبر گفته است: «در خانوادههایی که مسائل جنسی، زناشویی و ارتباطات عاطفی زن و شوهر مناسب نیست، والدین در تربیت فرزندانشان ناموفق بودهاند و عمدهی این فرزندان، مستعد انحرافات فرهنگی و اخلاقی میباشند». وی برای حل این مشکل، خواستار اصلاح نگرشها دربارهی مسائل جنسی، آموزشهای پس از ازدواج و تشکیل شورای عالی خانواده در ایران شده و افزوده: «جامعهی ما تاکنون رویکردی عالمانه به این موضوع نداشته است و برخورد احساسی در نگرش به مسائل جنسی، مشکلات را بیشتر از گذشته خواهد کرد. زیرا مشکلات جنسی، انحراف جنسی نیست؛ بلکه درصورت آموزش غلط، امکان انحراف وجود دارد». وی با بیان این که براساس آموزههای دینی ما، هیچ نهادی نزد خداوند محبوبتر از نهاد خانواده نیست و آنچه جامعه را به سمت آرامش میبرد، تشکیل خانواده است گفت: «نگاه اسلام هم به غریزهی جنسی، نگاه نفی سلب و خشونت نیست؛ بلکه بر ارضاء صحیح آن تأکید شده است. به همین علت نباید بهخاطر نداشتن برنامهریزی برای کاهش مشکلات جنسی، صورت مسئله را به کلی پاک کرد. هر اندازه سلامت جنسی در افراد سالم ارتقا یابد، کانون خانواده از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود».
اکنون از خود میپرسیم نگاه قرآن به این مسئله چیست؟ با کدام روش باید پاسخ کتاب آسمانی را دربارهی این نیاز بشری دانست؟ اگر قرآن تنها یکبار با ترجمهای روان مطالعه شود، نشانههای زیادی در این باره میتوان یافت. نمونههایی از این دست را یادآوری میکنیم:
«خویشتنداری پیش از ازدواج، پاکدامنی، پسندیده، ازدواج، بایسته، دوستدختر، دوستپسر، همسر شایسته یا زیبای ناشایست، همجنسبازی، بهشت حوریان، عشق، جذابیت حیا، نجابت و نیرومندی، رابطهی حجاب و سکس، عفت سخن و صدا، اجازه، نگاه و آسایش، آراستن و تربیت جنسی، اتاقخواب، شگفتی از حسن زنان، نافرمانی جنسی مرد، نافرمانی جنسی زن، هملباسی، جدایی، ازدواج با بیوهگان، شریک جنسی نامشروع، شریک جنسی پاک، هوسرانی، شهوترانی، رابطهی ممنوع، حریمهای مکانی، نگاه مرد، نگاه زن و زینت، زمان و موضع سکس، بهداشت (پاکی) پس از سکس، یک داستان عشقی، رابطهی مجاز، رابطهی جنسی منجر به تولد»
اینها تنها نمونهای از مسائلی است که در آیات قرآن بدان اشاره شده و نکتههای بسیار آموزنده و حیاتی در آن ذکر شده است.
اما انسان در دورههای گوناگون، گاه به بیعقلی شتافته، گاه عقل را همهکارهی خود کرده؛ گاه بت پرستیده و گاه خداپرست شده؛ گاه مادهگرا و گاه انسانمدار. این کنشهای امواجی بشر، مانع از آن بوده که با عقل سلیم، بر آستانهی وحی سجده کند و نیازهای خود را عاقلانه تدبیر کرده و راهکار تضمین شدهای از مکتب آسمانی دریافت نماید.
اکنون پس از انقلاب اسلامی ایران، فرصتی دست داده تا قرآن را تنها کتابی مقدس ندانیم که باید از زیر آن عبور کرد یا بر مزار مردگانِ بینیاز از راهکار زندگی، قرائت کرد. همانگونه که گفته شد، قرآن کریم درباره تربیت جنسی، کلیات مهمی دارد که با مرور آن، میتوان سامانهی پیشرفتهی تربیت جنسی را تدوین و ترسیم کرد. برابر آموزههای دینی، تربیت انسان از نسلهای پیشین آغاز و تا مرگ ادامه دارد و کنش خوب و بد انسان در زندگی میتواند در فرزند و نسلهای آیندهاش اثرگذار باشد. تربیت انسان بهگونهی مستقیم و به معنای عام، اندکی پیش از انعقاد نطفه آغاز و تا پایان زندگی ادامه دارد. تربیت به معنای خاص که از سوی پدر و مادر نسبت به فرزند اعمال میگردد، دستکم تا بلوغ شخصیتی کودک ادامه مییابد. تربیت جنسی یکی از مهمترین و حساسترین گونههای تربیتی است که بیش از همه مورد غفلت قرار میگیرد.
در این مجال، پیش از آن که وارد گود شده و شماری از آیات پیش گفته را مورد بحث قرار دهیم، ابتدا دربارهی شیوهی پرداخت قرآن به این مسائل، توضیحی رسانهای میدهیم:
یکی از مشکلات موجود در مباحث تربیت جنسی خانواده، شرم از بیان مسئله و مشکل است. از سوی دیگر پردهدری و تحریک حس جنسی، دستمایهی گروههای منحرف قرار میگیرد و نتیجه آن میشود که کودکان، جوانان، و زوجهای جوان، بهجای آنکه به اطلاعات درست، به موقع و همسطح دست پیدا کنند، از اطلاعات غلط و مخرب بهرهمند میشوند و از این بابت در رنج بهسرمیبرند.
بنابراین پرسشی در آغاز بحث مطرح میشود که چگونه میتوان به مسئلهی تربیت جنسی پرداخت بدون اینکه عوارض منفی داشته باشد و حریمها را بشکند، و در همان حال اثر تربیتی مفید داشته باشد؟ پاسخ قرآن را میتوان در سورهی یوسف جست. در این سوره به جزئیات ویژهای از کامخواهی برمیخوریم؛ اما هیچکس با قرائت آیات مورد نظر، دچار انحراف، تحریک یا بدآموزی نمیشود. در این سوره میخوانیم: «وَراوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ و َقَالَتْ هَیتَ لَک» و آن [بانو] که وی در خانهاش بود، خواست از او کام گیرد، و درها را [پیاپی] چفت کرد و گفت: بیا که از آنِ توام!
دلیل این که چنین ادبیاتی آفت ندارد این است که از واژگان رکیک استفاده نکرده و همراه با مسائل هدایتی مطرح شده است. پیش از این آیه میخوانیم: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَینَاهُ حُکمًا وَعِلْمًا وَ کذَلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» و چون به حد رشد رسید، او را حکمت و دانش عطا کردیم، و نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. همچنین واکنش حضرت یوسف چنین است: «قَالَ مَعَاذَاللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لَایفْلِحُ الظَّالِمُونَ» [یوسف] گفت: پناه بر خدا، او آقای من است. به من جای نیکو داده است. قطعاً ستمکاران رستگار نمیشوند.
پس در اطلاعرسانی و آموزش باید ظرافتهایی را در نظر گرفت و بیگدار به آب نزد.
نیکو است نمونهای را برای آغاز، مطرح کنیم. ابتدا این داستان کوتاه قرآنی را بخوانید که ترجمهی آیات ۲۲ تا ۲۶ سورهی قصص است:
و هنگامی که به سوی مدین روی نهاد، گفت: «امید است که پروردگارم مرا به راه درست راهنمایی کند».
و هنگامی که به (چاه) مدین رسید، گروهی از مردم را آنجا یافت که (چهارپایان خود را) سیراب میکردند؛ و پایینتر از آنان، دو زن را یافت که (گوسفندان خود را از رفتن به آبشخور) باز میداشتند. (موسی به آن دو) گفت: «[جریان] کار شما چیست؟» [آن دو زن] گفتند: «(ما گوسفندهایمان را) سیراب نمیکنیم تا این که شبانها خارج شوند؛ و پدر ما پیر کهنسالی است».
پس (موسی) برای آن دو، (گوسفندان را) سیراب کرد. سپس (از آنان) به سوی سایه روی برتافت و گفت: «پروردگارا! من به آنچه از نیکی، که به سوی من فرو فرستی، نیازمندم».
و یکی از آن دو (دختران شعیب) به سراغ او آمد، در حالی که با شرم گام برمیداشت؛ گفت: «پدرم تو را فرامیخواند تا پاداش آب دادنِ (گوسفندانِ) ما را به تو بپردازد» و هنگامی که (موسی) نزد او [=شعیب] آمد و حکایتها را برای او گفت، [شعیب به او] گفت: «نترس که از گروه ستمکاران نجات یافتی».
یکی از آن دو (دختر) گفت: «ای پدر]من]! او را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسی که استخدام میکنی (شخص) نیرومند درستکار است».
پیداست که موضوع بحث، ارائهی الگوی اسلامی ارتباط پسر و دختر است. اگر یک خانوادهی مؤمن و مذهبی بخواهد در تربیت پسر و دختر خود و رابطهی آنها با جنس مخالف، روشی مناسب و عاقلانه را یافته و بهکار ببندد، میتواند به نکتههای ظریف و کارآمد این داستان توجه کرده و راه درست را با اطمینان پی بگیرد.
در این داستان، یک پسر با ایمان، در ادامهی سفر خود از خدا یاری میخواهد و به جمعیتی از چوپانان میرسد که در حال سیراب کردن گوسفندان خود هستند؛ اما دو دختر جوان از ورود به این معرکه خودداری میکنند و شاید در معرض بیاحترامی و بیادبی آن مردان هم باشند؛ چرا که اگر آن چوپانان، قصد خیری داشتند، ابتدا کار دختران را راه میانداختند. شاید همین نکته است که غیرت موسای جوان را به جوش میآورد تا سراغ آنان برود و از مشکلشان بپرسد. اینجاست که دختران، لب به سخن میگشایند و از پدر پیرشان حرف میزنند. نام بردن از پدر و خانواده در این مکالمهی کوتاه بسیار مهم است. چرا قرآن از آن دو، به زن تعبیر میکند؟ آیا نمیخواهد اشاره کند که توجه موسی، تنها بهخاطر جنسیت آنها و ظلمی است که روا شده، نه دختر بودن و جلب توجه کردن؟!
موسی برای رضای خدا، گوسفندان آنها را سیراب میکند و بیآنکه باز به سوی دختران بیاید، به سمت سایهی درخت، یا دیواری میرود و از خدا میخواهد که نیکی سزایش دهد.
در صحنهی بعدی، این دختر است که پس از بازگشت به خانه و در جریان گذاشتن پدر و با اطلاع او، به سراغ موسی میرود. و قرآن چه زیبا توصیف میکند که دختر با شرم گام برمیداشت. خوب میدانیم آنگاه که دختری با شرم گام بردارد، لابد با شرم هم سخن میگوید و با شرم هم مینگرد و حیا و متانت و پاکی را یکجا دارد.
دختر سخن آغاز میکند و باز میگوید «پدرم»! آری پدر، خواسته که پاداش کار موسای جوانمرد را بدهد. اینجاست که راهی خانهی پدر میشوند. روایت است که موسی در پیش گام برمیدارد و دختر پس از او.
اکنون که موسی نیرومندی و درستکاری خود را برای خدا به نمایش گذاشته، به پیشنهاد دختر، به عنوان مهریه، به استخدام چند سالهی پدر درمیآید و زندگی پاک و بیآلایش پسر و دختر جوان آغاز میشود.
آیا نمیتوان با مرور چندبارهی این آیات دریافت که دختر خانواده، چگونه باید پاسخ تلفن یا دربازکن را بدهد؟ یا چگونه در مهمانیها، دانشگاه و خیابان در مواردی که ضرورت دارد، با جنس مخالف سخن بگوید؟ آیا باید دختران را از هرگونه کلام، پرهیز داد یا آنها را آزاد گذاشت تا هرگونه که احساس بهتری دارند با هر پسری و از هر دری سخن بگویند؟ آیا چت کردن و پیامک فرستادن و بلوتوث کردن، محدودهای ندارد؟
آیا یک پسر باید از جنس مخالف فراری باشد یا یا با هر دختری قرار بگذارد و هر حرفی بزند و به ارضای لذت دیداری و شنیداری خویش بپردازد و زمینهی گناه بیشتر را فراهم سازد؟
در این زمینه سخن بسیار است. دیگر آیاتی که به مسألهی تربیت جنسی پرداختهاند را باید در مجالی دیگر بخوانیم و بحث کنیم.
سپاس از زحمات شما. موفق باشید
جالب بود .مرسی
با تشکر از نوشته های خوب شما استفاده کردم
لطفا اطلاعات بیشتری رو در سایت قرار بدید