طی تماس تلفنی قرار دیداری گرفتم با خانم زهرا عاشوری. ایشون از سال ۷۴ تاکنون از مسئولین و اساتید واحد قرآن و حوزه هستند. دو فرزند پسر دارند که یکی دانشجوی حسابداری و دیگری طلبه است. همسر ایشان هم از نویسندگان و محققین علوم حوزوی هستند. هیچ بیانی از دهان این استاد اخلاق و مدرس علوم حوزوی بیرون نمیآید که بدون قافیه باشد و این تبحر ایشان خیلی جذابیت مصاحبه رو برام بیشتر میکرد. بالاخره روز ملاقات و دیدارمون فرا رسید. در یک روز یخبندان و برفی قم آن هم در محیط باز و وسیع جامعه که این سرما رو تشدید میکرد. مخصوصا که دفتر ایشون در انتهای این مرکز حوزوی است. و کل مسیر رو باید پیاده رفت. اتاقی زیبا و تمیز که دور تا دورش را قفسههایی پر از کتاب پر کرده بود. خیلی خوشحال بودم که ایشون رو از نزدیک میدیدم. رو به روی میز کارشون دعوت به نشستنم کردند، بعد پذیرایی با چای و خرما و مقداری صحبت در رابطه با فعالیت نشریه، گفتگوهامون آغاز شد.
– اگر ازتون بخوام یک توصیفی از قرآن بکنید چطور به وصفش میپردازید؟
قرآن میخانه توحید است و شاخ بلند معرفت. هر سخنی که میآورد به سنجیدگی آفرینش است و هر قصه که میگوید دلکش. دلهای رمیده به آیتی از او خود را باز مییابند. سرهای شوریده به اشارتی و با حکایتی از او به راه میآیند. و چه عاطفهها که پیشکش حرفی وزید و زبدی از آن نیست. قرآن کتابی است که همیشه در میان است و ماندگان و رفتگان از دو کرانه زمان، همیشه او را در جست و جو.
لوح اقبالی است که برگ و بار دفتر خلقت، سطری از گنجنامه حکمت اوست، این همه گفتیم، لیک بیش از این نمیتوان گفت که قرآن، آینهی جمال کردگار، کاشانهی شکوه و اعجاز و سخن خداست. و از چنان سخنوری باید که چنین تراود که «کلٌ یعملُ علی شاکلته» اسراء / ۸۴
– زیبا بود. به نظر شما یک جوان با تکیه به این منبع زیبایی و لطافت و عظمت چه گرهی میتونه از مشکلاتش باز کنه؟
قرآن که سراسر رفع عطشه؛ ولی اگر از یک جنبه بخوام در موردش صحبت کنم اینه که کمک میکنه در عین شادابی در او اعتماد و اطمینان ایجاد شود؛ از افسردگی، بیهدفی و بیانگیزگی نجات پیدا کند. از جوانان امروز، آنهایی که با قرآن ارتباط دارند ، افسرده نمیشوند؛ دچار مشکلات روحی و روانی نمیشوند و اگر ارتباطشان مستمر باشد، روحیهای قوی پیدا میکنند. حتی مشکلات مادی خود را نیز حل میکنند. مثلا در سوره فاطر بعد از اینکه از خلقت موجودات سخن میگوید، به سراغ انسان میآید؛ که در طوفان گرفتار آمده و جز خدا را نمیبیند؛ بعد میگوید: انسان مقتصد کیست؟ یعنی از محسوسات و آنچه بشر میتواند لمس کند و او را به عالم معنا میبرد و علاقه و عشق و حقیقت وجود او را به حرکت در میآورد، بسیار زیبا و ملکوتی است. انسان کم کم به مرحلهای میرسد که اوج میگیرد، توان و نیرو میگیرد و با این نیرو و حرکتش را تنظیم میکند و احساس میکند که پشتوانهای قوی دارد، موانع را کنار میزند و جاده خودش را هموار میکند، چون آن قدرت عظیم را پشت سر خود میبیند.
– به نظر شما از دیدگاه قرآن چه عواملی در پدید آمدن و رشد نهضتهای دفاع از زن در جهان معاصر به ویژه در کشورهای غربی موثر بوده؟
سه عامل رو میشه طبق پژوهشهای قرآنی و علمی محققان، مهمترین دلیل دونست.
۱- هوسرانی و شهوتطلبی مردان، شکی نیست که در هر یک از جوامع بشری خصوصا در نظامهای دینی زنان، کم و بیش قید و بندهایی از قبیل حجاب داشتهاند. مردان شهوتپرست در صدد برآمدند تا با عناوین فریبنده چون حقوق زنو آزادی زنان، آنان را از قید و بندها رها سازند و از خانه بیرون بکشند و بدین ترتیب به ارضای هر چه بیشتر شهوتهای حیوانی خود بپردازند.
۲- بهرهکشی اقتصادی از زنان، پس از صنعتی شدن کشورهای غربی نیروی کار ارزان از تلاشهای سرمایهداران بود و چون زنان تا آن زمان و در آن ممالک، درآمدی نداشتهاند، به طور طبیعی میپذیرفتند فردی کمتر از مردان به آنان بپردازند. به این دلیل درصدد شعارهایی از قبیل »زنان باید آزاد باشند»، «در چهار دیواری خانه محصور نمانند»، «استقلال اقتصادی داشته باشند و در صحنههای اجتماعی به کار و سازندگی مشغول شوند«، دستاویز خوبی برای کارخانهداران بود تا به این وسیله بتوانند زنان را به محیط کارخانهها بکشانند و از آنان بهرهبرداری اقتصادی کنند.
۳- استفاده از آرای سیاسی زنان: چون زنان تحت تاثیر تبلیغات بیشتر قرار میگیرند و انعطاف پذیرترند، کوشیدند تا آنان را به میدان اجتماع و سیاست وارد کنند و با فریفتن و تحت تاثیر قرار دادن آنان، آرای بیشتری به دست آورند و به اریکه قدرت تکیه زنند.
– پس این نهضت تاکنون به واقع در جهان موفقیتی ندارد و نفعی به حال خود زنان هم نداشته؟ درسته؟
بله! کاملا منفی بوده و ضررهای بزرگی برای قشر زن و حتی بشر داشته، از دست دادن کرامت زنان، ابزاری برای هوسرانی، روی آوردن به همجنسگرایی، اختلافات خانوادگی، جسورتر شدن زنان، افزایش متارکه و طلاق، از جملهی این ضررها بوده.
– همچنان که مستحضرید از دیرباز بحث حقوق زنان مورد نقد و بررسی بوده. با توجه به خود قرآن آیا زن و مرد از نظر اصل خلقت با هم تفاوتی دارند؟
خداوند در قرآن کریم در سورههای متعددی مثل آیه ۲۱ سوره نساء، ۱۸۹ سوره اعراف، ۷۲ نحل، ۲۱ روم، ۱۱ فاطر و… میفرمایند که مرد و زن از لحاظ ماهیت انسانی یکسانند. یعنی هر دو انسان هستند و خداوند آن دو را از جان واحد آفرید؛ پس در اصل خلقت تفاوتی نیست.
– پس چطور تعابیری مثل زنان شیطانند، زیاد شنیده میشه؟
بله! شنیدهها زیاده! ولی از چه بیان و منبعی؟ به طور مثال مگر در این سورهها ۳۵ سوره بقره، ۳۶ – ۳۵ ، ۱۹ – ۲۳ اعراف، ۱۱۷ – ۱۲۳ طه، که به داستان آدم و حوا میپردازد، چه فرمایشی است؛ میفرماید آنها یکسان مورد خطاب و نهی خداوند متعال قرار گرفتند و با هم اشتراکا فریفته وسوسههای شیطان شدند. بنابراین طبق قول یهودیان و مسیحیان که عقیده دارند عامل فریب حوا، شیطان و عامل فریب آدم ، حوا بوده است، چنین نبوده. بلکه قرآن میفرماید وسوسهگر هر دو شیطان بوده.
– ولی در آیاتی داریم که مرد بر زن برتری دارد یا زن از مرد پستتر است. اینها با هم در تضاد نیستند؟
این سخنان در قرآن هم آمده. ولی اگر به آیات قبل و بعد این آیهها نگاهی بندازید متوجه میشید که بیان این قسمت قرآن متفاوت از بیانات دیگرش است. قرآن کریم روش محاوره و گفت و گوی جدلی را برای ساکت کردن خصم و مخالفت مشرکان در پیش گرفته بود، نه بر پایه آنچه از دیدگاه خود قرآن درست است و برتری پسر و مرد بر دختر و زن، اصلی است که نزد مشرکان مسلم بوده، نه قرآن. قرآن کریم به مشرکان نشان میدهد که بر مبنای این اصل مسلمشان، محکوم هستند و سخنی ظالمانه میگویند و گرنه قرآن چنانچه گذشت برتری مرد بر زن را مردود میداند.
– قانون ارث هم از نگاه منتقدان، از جمله همان تبعیضات است. در این باره نظر تفاسیر قرآن چی بوده؟
در این موارد اگه اشاره به سخن علامه طباطبایی داشته باشم میشه گفت اولا این عنایت اسلام ست که سهم زن را اصل قرار داده است و سهم مرد را با آن مقایسه کرده است. یعنی میتوانست بگوید سهم زن نصف سهم مرد است که اینطور نبوده. علاوه بر این از نظر بهرهبرداری و تملک، درسته که مرد دو برابر زن مالک میشود اما در مرحله مصرف همیشه زن دو برابر مرد بهره میبرد زیرا زن، سهم دارایی خود را برای خود نگه میدارد ولی مرد باید نفقهی زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن کند.
– صحبتهای صمیمیمون خیلی ادامهدار بوده و مخصوصا در آن فضای قرآنی؛ ولی به دلیل ضمیمه کردن در پرونده، اجبارا نکاتی رو فاکتور گرفتم. در هر صورت به انتهای صحبت میرسیم، ضمن قدردانی که از محضرشون بابت دادن وقت داشتم، از محضرشون توصیهای برای نسل جوانمان مخصوصا دختران جامعه برای صحبت پایینمون داشتم.
اولین توصیهشون دقت و تیزهوشی جوانان نسبت به جهان ارتباطات و خطراتش بود، دومین توصیهشون هم این بود که یک جوان باید هدفمند زندگی کند. توصیهپذیر باشد تا حقیقت را خوب دریابد. «ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریتنا قرة اعین و اجعلنا للمتقین اماما» فرقان /۷۴