پارادوکسی لطیف

زنان ایران زمین سال‌ها الگوی رفتاری خود را بر اساس آن چه در طول اعصار گذشته با آن خو گرفته بودند برنامه‌ریزی می‌کردند. بر اساس این انگاره‌ها، زنان سال‌‌ها بدون هیچ حق و حقوق مدنی فقط متعلق به حوزه‌ی خانواده بودند و راز عزت زن در فرمان‌برداری بی‌چون و چرای او بود.

اقدامات چندی که زنان در جریان انقلاب مشروطه از خود نشان دادند، باعث شد حاشیه‌نشینی زنان قانونی شده و طبق ماده ۱۰ و ۱۳ قانون انتخابات مصوب، جامعه زنان از حق رای و حق انتخاب شدن محروم شدند. در زمان پهلوی اول با کشف حجاب، زنان دو گروه شدند؛ گروهی به دلیل کشف حجاب خانه‌نشین شده و گروهی برای فاصله‌گیری از سنت به سمت جامعه و فعالیت‌های بیرون از منزل رو آوردند. این شکاف در دوران پهلوی دوم به اوج خود رسید. و باز این دوران نیز قادر به برآورده کردن خواسته‌های قانونی و حقوقی جامعه زنان نشد.

آن‌چه باعث تعجب جامعه‌شناسان و اندیش‌مندان شد، حضور همه جانبه‌ی زنان و جامعه‌ی نسوان در جریان انقلاب اسلامی بود. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ خانمان‌سوز به مملکت اسلامی باز این زنان بودند که چه از پشت صحنه با تشویق و ترغیب فرزندان و همسران به شرکت در نبرد حق علیه باطل و چه با حضور در صحنه‌های حضوری جنگ مانند پرستاران و پزشکان زن‌، حضور خود را فریاد زدند. یکی از فرماندهان ارشد زمان جنگ حتی از عملیات‌های شناسایی توسط زنان رزمنده سخن گفت. در طول سال‌های مبارزات انقلابی و جنگ، بیش از ۶ هزار و ششصد زن توسط رژیم گذشته، بمباران‌های زمان جنگ یا به دست نیروهای عراقی به شهادت رسیدند؛ که البته تنها از زندگینامه پنج هزار تن از آن‌ها اطلاعات کامل در دست است. این ارقام جدا از آمار زنان اسیری است که بعضی از آن‌ها سال‌های بسیاری را در مخوف‌ترین زندان‌های عراق همچون ابوغریب سپری کردند. اسناد تازه انتشار یافته از زنانی سخن می‌گوید که در انقلاب نقش مبارزاتی و در جنگ عنصر عملیاتی بوده‌اند.
در خاطرات تازه انتشار یافته برخی از زنان اسیر حتی از شکنجه‌های سنگین در زندان‌های عراق و ایستادگی زنان رزمنده سخن گفته شده است. به عنوان نمونه در خاطرات اسارت فاطمه ناهیدی با عنوان «دوره درهای بسته» آمده است: «مریم به حالت غش افتاده بود، معصومه و حلیمه داد می‌زدند، یاحسین یاحسین می‌کردند، من سر مریم را گذاشته بودم روی پایم، آن‌قدر بی‌رمق شده بودیم که فریادهای‌مان به ناله بیشتر شبیه بود، معده مریم و معصومه خونریزی کرده بود اما ما همچنان در اعتصاب بودیم. عراقی‌ها وحشت کرده بودند. بالاخره با پافشاری ما بعد از ۱۷ روز افراد صلیب سرخ به دیدن ما آمدند و … .
بر اساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران‌، تعداد کل جانبازان زن، ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد ۳ هزار و ۷۵ نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند.
جدای از حضور در میادین انقلاب و نبرد، وجود زنان به ویژه بعد از جنگ در عرصه‌های سیاست نیز چشمگیر بوده است. تعداد زیادی در مشاغل مدیریتی سیاسی کشور مانند معاونین وزرا و مشاورین وزیر و نمایندگی مجلس و … مشغول خدمت به مردم هستند.
تعاریف زیادی در باب سیاست وارد شده؛ متفکران اسلامی سیاست را تدبیر جامعه بر اساس مصالح مادی و معنوی شمرده‌اند.

در تعاریف نگاشته شده از سیاست می‌بینیم مردم برداشت‌های دیگری از سیاست دارند‌: گاهی سیاست را بی پدر و مادر نامیده و زمانی از سیاست به عنوان چال و نیرنگ نام برده‌اند…
روزگاری سیاست را «یافتن ِ راه‌های ِ فریفتن ِ مردم، برای ِ پایداری ِ قدرت» دانسته و زمانی دیگر «یافتن ِ راه‌های فریفتنِ مردم، برای ِ پایه‌ریزی ِ قدرت» را در تعریف سیاست گفته‌اند.
حال با در نظر گرفتن جمیع تعاریف تخصصی و عامیانه در باب سیاست، این سؤال پیش آمده که چگونه می‌توان کسانی که دنیای احساس و عاطفه بوده و در دامان پر مهر خود بزرگ‌مردان روزگار را تعلیم داده‌اند را کنار زنانی گذاشت که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها تاب آورده و آرزوی تسلیم را بر دل دشمن باقی می‌گذارند؟
باز با این تعاریف آیا می‌توان بین مادری که با ظرافت طبع و تلطیف حضور‌، مدیریت و هدایت خانواده را بر دوش گرفته و هم‌زمان در میدان‌های سیاست موفق و سربلند پله‌های ترقی را طی می‌نماید، حاصل جمعی قائل بود؟
جز پارادوکسی ملموس، چه نامی می‌توان بر این حضور گذاشت؟؛ پارادوکسی لطیف و البته آمیخته از ماهیت ماهوی زنان و حضور آنان در سیاست؛ پارادوکسی از جنس استقامت و مقاومت با طعم شکنندگی و ایثار.