من همیشه فکر میکردم مردها ذاتا برتریهای ویژهای نسبت به زنان دارند اما حالا که خوب فکر میکنم میبینم اینطور نیست؛ آن چیزی که باعث میشود ما فکر کنیم مردان نسبت به زنان برترند ناشی از دیدگاههای غلط جامعه است.
اگر نگاهی به دویست سیصد سال گذشته کنیم میبینیم تعداد مردان عالم و باسواد نسبت به زنان بسیار بیشتر بوده؛ و آن عدهی کمی از زنان که عالم و باسواد میشدند در واقع در خانوادههایی بزرگ میشدند که مردانشان عالم بودند. مگر زنان آن زمان از نظر هوش و استعداد چیزی کمتر از مردها داشتند. اما الان وقتی میبینیم تعداد دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر است، به این نتیجه میرسیم این مسئله هیچ ربطی به جنسیت ما ندارد؛ بلکه ناشی از دیدگاه غلط جامعه است.
یک مسئلهی دیگر که همیشه مرا آزار میدهد این است که بیشتر مردان قبل از اینکه به آدم بودن ما و به شخصیت ما توجه کنند به جنسیت ما توجه میکنند، همیشه در قصهها وقتی میخواهند یک زن را توصیف کنند، قبل از اینکه به اخلاقیاتش و به شخصیتش اشاره کنند به ظاهرش و زیباییهای ظاهریاش توجه می-کنند؛ که این هم ربطی به جنسیت ما ندارد بلکه به دیدگاه مردان بر میگردد؛ که زن را موجودی برای برطرف کردن امیال شهوانیشان بدانند یا برای زن مثل یک مرد ارزش قائل باشند.
گاهی با خودم میگویم خوش به حال مردها که هر وقت، هر ساعتی، هر جا دلشان بخواهد میتوانند بروند، اما ما از ترس اینکه مبادا تعرضی به ما شود مجبوریم با محدودیت در جامعه رفت و آمد کنیم. اما این مسئله هم بیشتر از اینکه ربطی به جنسیت ما داشته باشد به امنیت اجتماعی و دیدگاه مردان آن جامعه بر میگردد، البته ما زنان نیز نباید در جامعه موجبات تحریک مردان را فراهم کنیم که در این صورت ابتدا به خود و سپس به مردان جامعهمان ظلم کردهایم.
همیشه با خود میگفتم چرا من اینقدر موجود ضعیفی هستم؛ اما امروز که خوب فکر میکنم میبینم من ضعیف نیستم؛ بلکه موجودی لطیفم که نیاز به مراقبت دارم و میتوانم با رفتار درست که همراه با وقار و متانت باشد و با استفاده از هوش و ذکاوتم، به جای زور بازو از خودم مراقبت کنم.
بهتر است ما زنان به جای اینکه افسوس بخوریم چرا مرد نیستیم، مردانی در دامن خود تربیت کنیم که برای ما زنان همچون مردان ارزش قائل باشند و به ما احترام بگذارند.
بیشتر از اینکه مردان در به وجود آمدن این دیدگاههای غلط مقصر باشند خود ما زنان مقصریم که برای خود ارزش قائل نیسیتم و ارزش واقعی خود را نمیشناسیم؛ به محض اینکه یک مرد به ما اظهار تمایل میکند از خود نمیپرسیم این مرد چرا به ما اظهار تمایل میکند، چرا ما باید خود را ارزان و راحت در اختیار آنان قرار دهیم که این تصور برای مردان پیش بیاید که ما موجودی هستیم برای برطرف کردن امیال شهوانی آنها و ارزش دیگری نداریم .
کاش از شیر زنانی چون فاطمه(س) و زینب(س) بیاموزیم که به موقع در جامعه چنان رفتار کردند که ثمرهی کار مردانشان را به بار نشاندند و یا در دفاع از حق و حقیقت به مردانشان کمک کردند. این حضرت زینب بود که زحمتهای برادر را به ثمر رساند؛ و باید مردانی در دامن خود تربیت کنیم که چون پیامبر و علی(ع) و حسن و حسین(ع) قدر و ارزش شخصیت زن را بدانند.