زن خانه

جوان‌تر که هستی آرمان‌ها و آرزوها برای خودت داری، درس بخوانم، کار کنم، ال کنم، بل کنم! رِ به رِ می‌روی پشت تریبون که من می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم و به فلان جایگاه شغلی برسم. اینکه دو ساعت وقتت را در آشپزخانه بگذرانی و غذایی درست کنی که قائدتاً دوسه ساعت بعد دفع خواهد شد بنظرت احمقانه می‌آید.

ادامه زن خانه

دختری با کفش‌های مارک‌دار

آرایشش تر و تازه است. موهای رنگ‌شده‌اش را از جلوی روسری بیرون داده. رنگ روسری‌ش با رنگ موها کنتراست دارد و همین جلای خاصی به موها داده. مانتوش هم خوش‌فرم است، پیداست از یکی از این بوتیک‌های بالای شهر خریداری شده. کیف و کفشش هم پدرمادردار است، آل‌استار. مجموعه این ظواهر، دختر را توی ذهنت می‌برد و می‌گذارد توی طبقه متوسط به بالای شهری، که با گران شدن بنزین مجبور شده‌اند از مترو استفاده کنند. می‌آید و می‌نشیند صندلی جلوی من. مترو که راه می افتد در کیفش را آرام باز می‌کند، یک جعبه پر از رژلب درمی‌آورد و پامی‌شود که «خانوما، رژلب بورژوا دارم، نصف قیمت مغازه»

ادامه دختری با کفش‌های مارک‌دار

زن در روبان سفید!

داستان فیلم در دهکده‌ای در شرق آلمان، اندکی قبل از شروع جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد. میشائیل‌هانکه در روبان سفید، روایتگر شیوع بی‌اخلاقی و خشونت در جامعه آلمانی ست. جامعه‌ای که کمی بعدتر مهد نازیسم میشود.

این سوال که چه گروه‌هایی و چرا به جنبش فاشیسم می‌پیوندند، مورد توجه متفکرین و اندیشمندان زیادی بوده‌است. در جامعه‌شناسی دو گروه عمده دو پاسخ جامعه‌شناسانه و متضاد به این سوال داده‌اند. گروه اول نظریه‌پردازان جامعه توده‌واراند، از جمله هاناآرنت، که معتقد بودند پیدایش جنبش‌های توتالیتر و پیوستن مردم به این جنبش‌ها حاصل ذره‌ای شدن مردم و افول طبقات و گروه‌هایی است که تا پیش از آن از مردم عضوگیری می‌کرد. با درهم‌ شکسته شدن طبقات و گروه‌ها، افراد ذره‌ای شده و به نازیسم گرایش پیدا می‌کردند.

ادامه زن در روبان سفید!

تکنولوژی حجاب

با آن کوله بزرگ حاوی لپ‌تاپ و آن کیف مملو از کتاب و جزوه نمی‌تواند چادر سرکند، اما حجابش کامل کامل است. مانتوی مشکی گشاد که تا نزدیک ساق پا آمده به همراه روسری‌های خوش‌رنگ و بلند که خیلی مرتب و محکم بسته شده. بالاخره یک روز توی نمازخانه دانشکده گیرش انداختیم و پرسیدیم اینهمه روسری بلند رو از کجا میاری؟

ادامه تکنولوژی حجاب

از کتک‌هایی که خوردیم!

موضوع پایان‌نامه‌اش ارتباط دینداری و رضایت از زندگی زنان نابارور است. یکی از مراکز ناباوری تهران را بهش معرفی کرده بودند برای پیداکردن کیس. یک‌سری پرسش‌نامه است که باید بدهد دست زنان نابارور تا پر کنند. نه نام و نشانی ازشان می‌خواهد نه دیگر هیچ‌وقت پی‌شان می‌رود.

شوهر یکی از این خانم‌ها وقتی فهمیده بود دارند از زنش درباره ناباروری‌ش سوال می‌کنند آمده بود پرسش‌گر را هل داده بود و بعد که پرسش‌گر بیچاره خواسته بود توضیح بدهد که هیچ‌چیز نیست، فقط برای پایان نامه‌م یکسری سوال می‌پرسم و اسم هم نمی‌خواهم و تازه هنوز هیچ‌چیز هم نپرسیده‌ام و اول کار بودیم، مرد خانواده بیشتر عصبانی شده و دوست محقق ما را کتک زده در ملاءعام!

ادامه از کتک‌هایی که خوردیم!

مینیمال‌هایی از زندگی زناشویی

وضعیت آموزش‌های قبل و بعد از ازدواج خصوصاً در زمینه مسائل جنسی واقعاً درام است، فقر مطلق. آنها که دنبال آموزش برای ارتقای کیفیت زندگی جنسی و خانوادگی خود هستند عمدتاً با منابع غیرمعتبر مثل گوشه و کنار اینترنت روبرو هستند یا باید بنشینند پای همان آموزه‌های مادربزرگ‌ها که معلوم نیست چقدر کارآیی داشته باشند و به درد جامعه و خانواده درحال گذار امروز بخورد. این می‌شود که می‌بینیم زندگی دخترپسرهای جوان امروزی به مویی بند می‌شود و با کوچک‌ترین تلنگری از هم می‌پاشد، سر اشتباهاتی که از خیلی‌هایشان می‌شد با آموزش یک‌سری مهارت و نازک‌کاری جلوگیری کرد. و همه ش که این نیست. مگر حتماً باید زندگی‌ای از هم بپاشد که آدم به فکر کسب مهارت و رفتار درست برود؟! همین که زندگی‌‌ای بتواند یک قدم به خوشبختی نزدیک شود، چرا نشود؟!

ادامه مینیمال‌هایی از زندگی زناشویی

با خانم خبرنگار، از آمریکا تا ایران!

گفتگوی اختصاصی چارقد با مرضیه‌هاشمی؛ خبرنگار پرس‌تی‌وی

مرضیه هاشمی، متولد ایالت کلورادی آمریکاست. خبرنگاری خوانده‌ست و در جوانی مسلمان شده. حالا هم که ایران است و خبرنگار پرس‌تی‌وی. توی خانه‌اش، که درهمسایگی پرس تی وی است، دیدمش و باهم درباره خیلی چیزها حرف زدیم. از نفقه و آرایشگاه رفتن‌زنان بگیر تا اسلام و آزادی زن. از فضای رسانه‌ای آمریکا تا خانه و ماشین امریکایی‌ها. از انقلاب خمینی تا مبارزات سیاهان آمریکا. از معجزه‌ی نسوختن قرآن تا سیاست‌های پنهان پشت قرآن‌سوزی اخیر. از تبعیض نژادی-مذهبی پنهان در آمریکا تا نقش کردیت کارت در زندگی امریکایی‌ها!

ادامه با خانم خبرنگار، از آمریکا تا ایران!

فمنیسم در وبلاگستان!

فعالیت ‌فمنیست‌های ایرانی در عرصه عمومی با محدودیت‌هایی روبروست. همین امر باعث شده این گروه، حجم عظیمی از فعالیت‌ها و تبلیغات خود را به فضای مجازی منتقل کنند. این جریان که از چند سال پیش آغاز شده موجب تولد وبلاگ‌هایی است که نویسنده آنها زنی‌ست با تفکرات فمنیستی.

فمنیسم در اینجا البته به معنای اتصال به جریان‌های اصلی فمنیسم در جهان نیست. این نوع فمنیسم نوع نازلی از فمنیسم ژورنالیستی و وارداتی‌ای است که تحت‌تأثیر تبلیغات، کورکورانه توسط عده‌ای پذیرفته می‌شود بی‌آنکه مبانی و آثار آن مورد دقت قرار گیرد.

ادامه فمنیسم در وبلاگستان!

انجمن همسران شهدا

بعد از کلاس کشیدمان بیرون، من و دوستم را و گفت: «عصرهای چهارشنبه، جلسه تفسیر قرآن دارم توی خانه‌م، اگر دوست دارید بیائید. آخرش هم یک ساعت تست عربی کار می‌کنیم باهم.» معلم عربی‌مان بود. رفتیم. بیشتر به خاطر تست عربی‌ش. کنکور در راه بود و ما سال سوم دبیرستان بودیم. خانم‌هایی که می‌آمدند جلسه، خیلی‌هایشان فرهنگی بودند، مدیر یا معلم، معلم عربی، دینی، شیمی و ریاضی. می‌توانستیم راحت سوال‌هایمان را آخر جلسه بپرسیم و این هربار می‌کشاندمان آنجا. بعداً فهمیدیم اکثرشان هم نسبتی با یک شهید دارند، مادر، همسر یا خواهر.

دبیرستان ما تمام شد اما معلم توی این سال‌ها معلمی‌اش را می‌کرد. جلسات تفسیرقرآن شان هنوز هم جریان دارد.

ادامه انجمن همسران شهدا

تهدیدی برای زنان

کار نامرئی

صبح که پا می‌شوی، صبحانه بچه ها را می‌دهی و راهی‌شان می‌کنی، تازه روزت شروع می شود. سفره را جمع می‌کنی، ظرف ها را می‌شویی و ریخت‌وپاش‌ها را جمع می‌کنی. حالا نوبت به این سوال می‌رسد که نهار چی بپزم؟! سوال ساده‌ای به نظر می رسد اما نه وقتی روزی دوبار تکرار شود! بعد کلی بالا پائین کردن جواب‌اش را پیدا می‌کنی و این تازه اول راه است. سبزی‌ش را نداری یا رب‌ش یا پیازش. راهی می شود و یکی دو ساعتی هم می گذرد به خرید پیاز و رب و سبزی. یک ساعتی هم تره ها را از لای گل می‌کشی بیرون و می شویی و خرد می کنی. تازه وقت ان می‌رسد که یک ساعتی را پای گاز بگذرانی. ظهر می‌شود و بچه‌ها سرمی رسند. یک ساعت بعد نه از کوکوسبزی‌ای که آن همه وقت صرف‌ش کرده بودی خبری هست نه از ظرف‌های تمیز. و کف اتاق‌ها پر است از کیف و روپوش و وسایل بچه‌ها! بچه ها یک غذای مامان پخت پر از ویتامین خورده‌اند. البته اگر نق نزده باشند که من این را دوست ندارم و یک چیز دیگه می‌خوام!

ادامه تهدیدی برای زنان

وقتی فمینیست‌ها خواب‌اند

پایگاه خبری فِم‌نیوز مصاحبه ای کرده با خانم سیمون اسمیت از فعالان فمنیسم. قرار بود ترجمه‌اش کنم که فم‌نیوز اعلام کرد متن مصاحبه تو راه گم شده و هیچ وقت و هیچ کجا منتشر نشد. اما ما کار خودمان را می‌کنیم. ترجمه این مصاحبه را می‌خوانید.

ادامه وقتی فمینیست‌ها خواب‌اند

فرعون در مطبخ

تصویری که سینما و سیمای ایران ‌از خانواده بویژه جایگاه مرد در آن نمایش می‌دهد همواره شبیه یک آونگ بین دو نقطه افراط و تفریط در نوسان است و گویا قرار نیست برای یک‌بار هم که شده این حرکت سرگیجه آور در نقطه تعادل بایستد.

از این سو آن‌چه می‌بینیم شوکت است، مجسمه‌ای توخالی، هیولایی سرشار از عقده‌های حقارت با متد فرعون در مدیریت خانواده! پدرسالارانی که غالباً هم هیمنه‌شان شکسته می‌شود. از سویی دیگر روایتی داریم از مجموعه‌ای از بازاریان و کامیون‌داران بی‌عاطفه، مغرور و دوزنه ( واکنش پنجم و …) ، یا چاپلوسان فرصت‌طلب و هوس‌ران ( زن‌زیادی و .. ) و یا مردانی ضعیف که راه به راه همراه با ساکشان از خانه به بیرون پرتاب می‌شوند ( پاورچین و … ). آنها یا ابله‌اند و یا زیرک و البته شارلاتان. غالباً همگی از مشکلات شخصیتی رنج می‌برند( چارخونه) یا بی‌مسئولیت و دروغگو هستند و یا بدچشم و چاپلوس.

وقتی هم که نوبت به معرفی مرد مهربان می‌شود، طراحان لباس بی‌درنگ به یاد «پیش‌بند» می‌افتند.

ادامه فرعون در مطبخ