[ms 0]
نیمقد و دختر عموش تمامقد، برای کلاسهای آمادگی کنکور و تستزنی به یه مؤسسه آموزشی میرفتند. اولین جلسه، استادی که برای تدریس اومده بود، شروع کرد به روحیهدادن به دانشآموزها و ذکر این نکات که باید خوشحال باشیم از اینکه بیش از ۶۰درصد ورودی دانشگاهها رو شما دخترها به خودتون اختصاص دادید. این یعنی امید پیشرفت تحصیلی تو مملکت ما به شما بیشتر از پسر هاست.
حرفش که به اینجا رسید، نیمقد پرید وسط صحبتش و گفت: «خب چه فایده اگه سهمیهبندی باشه!» یکی از بچهها گفت: «خوبه دیگه! مثل بنزینِ سهمیهای، کمیاب میشیم!» … که همه شروع کردند به ریز ریز خندیدن و یواش یواش همهمه کردن…
استاد چند بار به تخته زد تا کلاس آروم بشه، اما بحث بین نیمقد و تمامقد تازه گل انداخته بود، اینبار محکمتر به تخته زد، که ییهو کلاس ساکت شد و نیمقد که تقریبا پشت به کلاس نشسته بود خجالت کشید زودی برگرده؛ آروم به تمامقد گفت: استاد با ماست که داره میزنه به تخته؟ تمامقد با شیطنتی خاص گفت: «نه، از بس خوشگلی و درسخون که داره میزنه به تخته چشم نخوری!» نیمقد که نمیدونست خندهاش رو چطور جمع کنه یواش برگشت و سعی کرد خودش رو مشغول جزوهنویسی نشون بده…
کلاس که تموم شد استاد، نیمقد رو صدا زد و گفت: «معلوماتت خوبه اما بازیگوشی و بیانگیزه. بیشتر روی مسائل کار کن و تمرین حل کن.»
تو راه برگشت، نیمقد که انگار کلافه بود به دخترعموش گفت: «یعنی من تو خونه هم باید بشینم تمرین کنم؟!»
تمامقد گفت: «چرا تو خونه؟! چرا بشینی و تمرین کنی؟! تمریناتت رو سرِ پا از زمین خاکیِ محل شروع کن! من هم تشویقت میکنم! پس فردا که مدالآور هم شدی (البته اگه فیفا اجازه بده!) میگی دخترعموم اولین مشوقم بود! اصلا مارادونا هم از همین زمینخاکی ها شروع کرده!»
نیمقد گفت: «تو نمیدونی با آدم بیانگیزه چطور باید رفتار کرد؟! این شوخیهای یخمکیت به هیچ دردی نمیخوره.»
تمامقد که به هر دری میزد که دخترعموش رو به شوق بیاره، گفت: «شوخیهای من خیلی هم به درد میخوره، لااقل جلو پیشرفت ذوب یخچالهای طبیعی رو میگیره!… حالا چرا دمقی؟»
نیمقد که انگار تازه داغش تازه شده باشه، آهی کشید و گفت: «میدونی، من فکر میکنم تو یه چرخهی معیوب گیر افتادم. اصلا هم نقشی تو این فرآیند ندارم اما… ببین، قضیه ساده است… ما اول بررسی کردیم و دیدیم خیلی از جوونهامون حاضرند با هزینهی زیاد برند کشور های همسایه و مدرک بگیرند، اومدیم و در جهت تسهیل ورود به دانشگاه، ظرفیتها رو زیاد کردیم. به قدری که امسال هزاران صندلی خالی تو دانشگاهها داریم.
اما آیا مشکل اونها که میرند کشورهای همسایه درس بخونند صرفا همین صندلی خالیه؟! بعدش هم که دختر ها که نسبت مهاجرتشون کمتره، طبعا با انگیزهترند برای قبولی دانشگاه، خب معلومه که نسبت قبولیشون به پسر ها بیشتر میشه… و در نهایت دوباره یه راهکار جدید مطرح میشه… یعنی سهمیهبندی! علاوه بر همه اینها، برای همونهایی هم که وارد دانشگاه میشند فقط صندلی داریم، همین!
میدونی چند تا دختر به خاطر همین مسالهی نداشتن خوابگاه مناسب یا نداشتن هزینه برای تامین پانسیون مجبور به ترک تحصیل شدند؟ اونهایی هم که یهجورایی تو اتاقهای کوچولو و یا نمازخونه ها اسکان داده شدند حال و روز چندان شادی هم ندارند… بعد تو این اوضاع و احوال بحث تفکیک جنسیتی مطرح میشه… شنیدی؟! حتی تو بعضی درسها، کلاسها فقط با سه یا چهار تا دانشجوی پسر تشکیل میشه!»
تمامقد خیلی به این حرفها، که اتفاقا براش تازگی هم نداشت، فکر کرد. یقینا همه این معضلات مهمند. و یقینا همه این راهکارهایی که تا حالا امتحان شدند یه پشتوانه فکری همراهشون بوده.
اما کاش به طرحهای دیگه هم فکر بشه. کاش به دور از خطکشی ها و به دور از سیاسیکردن مسائل اجتماعی، برای حل ابتلائات جامعه اندیشه کنیم. نیاد روزی که همه تصور کنیم بهترین کار ها رو انجام دادیم و بعد دیگه به فکر تصحیح رفتار خودمون نباشیم و…
حاکی: به دنبال اجراییشدن طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه علامه طباطبایی تهران، کلاس حسابداری دولتی تنها با سه دانشجوی پسر تشکیل شده.
فاطمه آجرلو؛ نماینده مجلس در گفتگو با یکی از روزنامهها عنوان کرد: «زن بودن ۶۰درصد از ورودیهای دانشگاههای ایران یک دستاورد برای نظام و انقلاب است و این حضور را نباید کمرنگ کرد، بلکه باید به سمت آسیبشناسی عدم حضور و افت انگیزش تحصیلی در بین آقایان برویم، نه اینکه مانع ورود خانمها به دانشگاه شد.»
۱۱مهرماه خبری منتشر شد که آمنه زنگنه دانشجوی ۲۶ ساله رشته پلیمر و رنگ در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی امیرکبیر در خوابگاه این دانشگاه فوت کرده است.
در همینرابطه دبیر شورای صنفی دانشگاه امیرکبیر ضمن تأیید استفادهی خانم زنگنه از حمام کارمندان گفته است: «امسال بسیاری از دانشجویان در نمازخانه اسکان داده شدند و دانشجویانی که در نمازخانه اسکان داده شدهاند حمامی ندارند و از حمام کارکنان دانشگاه استفاده میکنند که این حمام هم خراب بود. دانشجوی مرحوم بیخبر از خرابی حمام در حالی وارد حمام شده بود که مسئولان خوابگاه بدون اعلام عمومی برای بازشدن گرفتگی لوله و چاههای فاضلاب حمامها، اسید به داخل لولهها ریختهبودند که وقتی آب روی آن ریخته شده، گاز تولید کرده و موجب بیهوشی و گازگرفتگی دانشجو شده است.»
همانطور که در بیانیه بسیج اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر در خصوص ضایعه درگذشت آمنه زنگنه آمده است وضعیت رفاهی دانشجویی و علیالخصوص خوابگاهها در اکثر دانشگاهها آنگونه نیست که شرایط آرام و تحصیل بدون دغدغه دانشجویان را فراهم آورد و افزایش بیرویه دانشجویان توسط وزارت علوم، عدم کفایت این شرایط را تشدید نموده است. بدیهی است یک حرکت جهادی برای ارتقا شرایط امور رفاهی و صنفی دانشجویی باید مورد تأکید قرار گرفته و با جدیت پیگیری شود. در این راستا تامین بودجه کافی و مدیریت صحیح هزینه کرد این بودجهها از طرف مدیریت دانشگاه و مسئولین وزارت علوم ضروری است.
جهت شادی روح این دانشجوی مرحومه و پدر شهیدش، لطفا فاتحه و صلواتی قرائت بفرمایید.
یا حق