نوشتهای که در ادامه خواهید خواند، برای گسترش فرهنگ گفتگو و انتشار نظرات مختلف در چارقد منتشر میشود و محتوای آن لزوما مورد پذیرش چارقد نیست. نشریه الکترونیک چارقد آماده انتشار نظرات دیگر کاربران خواهد بود.
[ms 2]
«خانومی که شما باشی». انگشت اشارهاش را آرام به طرف من گرفته بود و در حالی که هزار و یک حرف قشنگ را با همین نام جذاب، زیبا و سبک در ذهنم تداعی میکرد، به سمت دری هلم داد که تنها همان در بود! بی هیچ دیواری و یا باغی که آن پشت باشد…
«ما از دریچه نگاه زنان به جهان مینگریم!». این آخرین جمله ۱۴ شبِ اولِ سال «آزاده نامداری» بود در «خانومی که شما باشی». اما یک سوال در این بین حذف نشدنی بود: شما از کدام زنان سخن میگویید؟
پرداختن به زنان و تولید برنامه برای این قشر از جامعه توسط شبکه دو از آن روی مورد انتظار است که این شبکه خود را شبکه کودک و خانواده میداند. از دیگر سوی زنان به عنوان محور اصلی خانواده و موتور محرک مهمترین و
اولین نهاد اجتماعی، جایگاهی خاص در مناسبات اجتماعی و تمدنی یافته و تاثیرات شگرفی در این حوزهها دارند. در حقیقت گره و نقطه پیوند اجتماع، رسانه و زن نهادی است به نام خانواده که اهمیت زنان، بینش و رشد آنها را چند برابر میکند؛ چه اینکه سلامت نفس، تعالی و فهم زن در ایجاد خانوادهای متعالی و مجموعه خانوادههای موفق و کارا در شکلگیری جوامع رو به رشد و پویا مسائلی هستند غیرقابل انکار. از این روی ضرورت پرداختن به امور زنان از منظر مدیریت نهاد خانواده و توانمندسازی ایشان در این زمینه جهت ایجاد جوامع سالم و صالح و نیز از زاویه رشد و تعالی انسانی و فردی در ابعاد انسانی درست مانند مردان رخ مینماید.
یکی از برنامههایی که پیش از این پرداختن به مسائل زنان را به عنوان زمینه کاری برگزیده بود، برنامه «اردیبهشت» بود که از شبکه چهار پخش میشد و البته به جهت تخصصی بودن مخاطبان خاص خود را داشت. اما آغاز بهار ۹۱ همراه شد با پخش برنامهای خوش آب و رنگ و البته خوشنام. «خانومی که شما باشی» نام قشنگی بود برای یک شبانه جدید که به نام زن بود و به کام هیچکس!
دکور شاد، موسیقی آرام زمینه، تماشاگرانی که مرتب دست میزدند و اجرای مخصوص آزاده نامداری (که لزوما مثبت نیست)، از ابتدا نوید برنامهای عمومی را میداد در حوزه زنان، یعنی یک برنامه بیسابقه. اما تمام اینها و آن تصور خوب از نام جذاب برنامه، زمانی از بین رفت که سوالات نامداری یکی پس از دیگری مانند پتک بر سر مخاطب فرود میآمدند و در کنار پاسخگوها که کسانی نبودند جز بازیگران و مشاهیر عرصه تصویر، به ساخت بنایی مشغول شدند که هیچ شباهتی به تصور اولیه از برنامه نداشت. در حقیقت این دو مورد در کنار یکدیگر حکایتی بودند از خلأ جدی فکر و برنامهریزی خاص در اتاق فکر برنامه. زنان و مسائل ایشان دغدغه برنامهای بود که برای آنها و به نام آنها ساخته شده بود؛ اما در اکثر شبهای برنامه هیچ کدام از دغدغههای جدی زنان مورد بحث و بررسی واقع نشد. تنها موضوعاتی سطحی چون ترس، رانندگی، مادرشوهر، آشپزی، آرام یا شلوغ بودن و… طرح شده و صحبتها و نظراتی شخصی درباره آنها ارائه شد. میتوان جدیترین مباحث مطرح شده را مادر شدن، و اشتغال زنان دانست که راهگشا بودن بحثهای جاری در این دو موضوع نیز جای تردید دارد.
[ms 3]
از جهت دیگر اکثریت مهمانان برنامه از چهرههای مشهور سینما و تلویزیون بودند که به سؤالاتی شخصی پاسخ میگفتند و در انتها توسط خانم مجری به عنوان نظرگاه زنان مهر میخوردند. اما آیا آن خانم بازیگر نماینده من و مادر من و دوست من است؟ آیا نظر شخصی من نظرگاه خانم مجری، همکار خانم مجری و حتی مادر خانم مجری است؟ چرا و چگونه احوالات شخصی یک نفر را به کل جامعه تعمیم داده و منکر تفاوتهای موجود میان خود زنان میشویم؟ اولین نکته در نگاه خاصی که طی سالهای اخیر در محافل مختلف به زنان شده است، نادیده انگاشتن تفاوتهای مختلف شخصیتی، خانوادگی، تربیتی و محیطی و… ایشان و یک کل به هم پیوسته و یکپارچه تصور کردن این قشر است.
در حقیقت وقتی از مسائل زنان سخن میگوئیم باید روشن کنیم منظور ما کدام زنان هستند، زنان کهگیلویه و بویراحمد یا زنان اصفهان؛ یا هم همین تهران با طبقهبندی بالای شهر و پائین شهر! چه اینکه زنان مختلف با نگاهها و شرایط متفاوت دارای اقتضائات و نیازها و دغدغههای مختلفی هستند. اما طرح نگاه زنان در این سطح از کلیت و انتزاع آن هم توسط قشری خاص یعنی زنان بازیگر قدری غیر علمی و غیر منصفانه به نظر میرسد. عدم رعایت انصاف در این زمینه با تمرکز صرف بر انتخاب اقشار خاص و میدان و مجال حضور ندادن به دیگر زنان مانند دختران دانشجو آن هم از نوع محجبهاش، زنان مبارز و انقلابی، همسران و مادران شهدا و جانبازان و حتی زنان تازه مسلمان که سوژه تکراری سیما شدهاند و تلاش جهت انعکاس نظرات یکدست میهمانان به اوج خود میرسد.
اما مهمترین ضعف برنامه، ضعف ساختاری آن یعنی منفک دانستن زن از خانواده و فربه کردن زنان با تمرکز بر ویژگیها و مسائلی خاص که منجر به کمرنگ شدن نقش ایشان در خانواده میشود بود. مسئلهای که یکی از نقاط ضعف بزرگ غرب است. مطرح نشدن خانواده و نسبت آن با زنان و بررسی فردیت ایشان بدون در نظر گرفتن نقش اجتماعی خاص زنان (منظور نقشی است که به صورت غیرمستقیم و از کانال خانواده در اجتماع ایفا میکنند) از ضعفهای مهم برنامه بود. این برنامه با پررنگ کردن و بحث بر سر جزئیاتی که میتوانند یکی از ویژگیهای شخصیتی هر فردی باشند، به تشریح مسائلی پرداخت که نمیتواند دغدغه یک زن مسلمان باشد. چه اینکه دغدغههایی مهمتر به جهتدهی افکار و حرکات او مشغولاند. چرا و از چه روی بحث بر سر ترس یک فرد خاص آنقدر مهم میشود که ۴۵ دقیقه از وقت رسانه ملی و مخاطب را به خود اختصاص میدهد!؟ این مسئله تنها از ضعف فکری و عدم شناخت صحیح زنان این مرز و بوم و تفکر جاری در میان آنان و غرق شدن در هاویه نفس نشأت میگیرد، چرا که در صورت دست و پنجه نرم کردن با حقیقت مسائلی از این دست، لغو مینمایند و نصّ «والذین هم عن اللغو معرضون» سرلوحه حقیقت دوستان است.
ورود به عرصه زنان مسلمانی که قادر بودند سربازان آخرالزمانی سیدالشهدا را تربیت کنند و نشان دادن تفکرات ایشان به انرژی، قوت اندیشه و نگاه عمیقتری نیاز دارد.