[ms 0]
خدیجه (س) اولین همسر پیامبر گرامی اسلام بود که در سال پنجاه و پنج قبل از بعثت، در قبیلهی بزرگ و اصیل قریش در مکه بهدنیا آمد و چهل سال بعد، با گذراندن فراز و نشیبهایی دست در دست پیامبر گذاشت.
پیامبر (ص) به دلایل انسانی، سیاسی و عاطفی، ازدواجهای مکرری داشتند، ولی تا زمانی که خدیجه زنده بود، زن دیگری را برای خود اختیار نکردند؛ با وجود اینکه از لحاظ شرعی و عرفی مانعی برای ایشان وجود نداشت. حضرت حتی پس از وفات خدیجه فرموده بودند: «هرگز خدای متعال همسری بهتر از خدیجه به من عطا نکرد.» (1) بدون شک خدیجه (س) خصوصیات ممتازی داشت که او را بر دیگر زنان پیامبر برتری داده بود.
خدیجه با ثروت فراوانی که در جامعهی عرب آن زمان تقریبا برای یک زن، غیرعادی بود و با استقلال فکری و مالی که داشت، با آنکه در بین ثروتمندان و سرشناسان قبیلهی قریش خواستگارانی داشت، ولی با رضایت خاطر و با اشتیاق، خود برای ازدواج با محمد (ص) پیشقدم شد. با اینکه پیامبر در آن زمان نه به مقام رسالت رسیده بود و نه ثروت و مکنتی داشت، ولی خدیجه در وجود ایشان فضائلی دیده بود که دیگر خواستگارانش از آن فضائل بیبهره بودند.
دربارهی زندگی خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر دو گفته وجود دارد. بسیاری از مورخان، مانند علامه عسگری، معتقدند که خدیجه قبلا ازدواج کرده بود و بیوه بود، ولی برخی دیگر، مانند علامه سیدجعفر مرتضی العاملی، مورخ معتبر شیعی، در کتاب «بنات النبی ام ربائبه» معتقد است پیامبر (ص) تنها همسر خدیجه (س) بوده است زیرا:
۱- روایات مربوط به ازدواجهای قبلی خدیجه ضد و نقیض و غیر قابل اتکا میباشند.
۲- بر طبق روایات بسیاری که وجود دارد، خدیجه به تمام خواستگاران خود که غالبا از اشراف و اعیان حجاز بودند، پاسخ منفی داده بود؛ درحالیکه اگر بپذیریم خدیجه بیوهی یک بادیهنشین بوده، چنین اصراری از سوی اشراف حجاز برای ازدواج با خدیجه چندان قابل درک نخواهد بود.
۳- تلاش زیاد اشراف قریش برای راضی کردن خدیجه نشان میداد خدیجه دوشیزه بوده است.
۴- روایاتی داریم که صراحتا دوشیزگی خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر را بیان میکند.
در کنار ویژگیهای بارز شخصیتی که پیامبر (ص) در خود داشت، تنی چند از نزدیکان خدیجه، از جمله ورقةبن نوفل، پسرعموی خدیجه، که یکی از متفکران عرب بود، نوید پیامبری محمد (ص) را به خدیجه داده بودند و اینچنین مهر حضرت بیشازپیش در دل خدیجه جای گرفت. در این باره نقل است که یکی از دانشمندان یهودی، با دیدن محمد(ص) به خدیجه گفته بود:
«بکوش محمد از دست تو نرود؛ چرا که او مایهی کرامت و شرافت دنیا و آخرت برای توست.» (2) و نیز خود خدیجه (س) دلیل انتخاب خود را اینگونه ذکر کرده است: «اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم؛ زیرا: ۱. تو خویشاوند من هستى؛ ۲. تو از شرافت والا برخوردار مىباشى؛ ۳. تو به امانت در میان قوم خود مشهور هستى؛ ۴. تو فردى راستگفتار مىباشى؛ ۵. تو از اخلاق نیکو برخوردار هستى.» (3)
[ms 1]
خدیجه بارها به سنتها، افکار و اعتقادات قبیلهی خود پشت کرد و خلوص خود را به پیامبر اسلام اثبات کرد. پس از بعثت پیامبر نیز، خدیجه اولین زنی بود که به او ایمان آورد و با وجود مخالفتهای شدید سران قبیلهی قریش و قبایل دیگر، همواره در کنار رسول خدا ماند و از نظر فکری و مالی پشتیبان او بود. پیامبر در جایی دیگر دربارهی این بانوی فداکار فرمودند: «او هنگامى به من ایمان آورد که دیگران به من کفر مىورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامى که دیگران انکار مى کردند. او همهی ثروتش را در اختیار من قرار داد، هنگامى که دیگران دریغ مىورزیدند. خداى منان از او به من فرزند عنایت کرد، ولى دیگران را محروم ساخت.» (4)
اینچنین بود که پیامبر از خدیجه بهعنوان زنی والا و بهترین بانوان عالم یاد میکند و او را همشأن زنانی چون مریم، آسیه و فاطمه (س) قرار میدهد. این بانوی بزرگوار در دهم رمضان سال دهم بعثت، به فاصلهی کوتاهی از رحلت ابوطالب از دنیا رفت و در دامنهی کوه حجون توسط پیامبر بهخاک سپرده شد.
پس از آن، پیامبر از خدیجه با نیکی یاد میکردند و بارها با اعتراض زنان دیگر خود مواجه شدند، ولی همواره با قاطعیت از خدیجه دفاع میکردند.
————————————————————–
منابع:
۱- ابنهشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۸۰؛
۲- بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۲۱؛
۳- طبری، دلایل امامة، ص ۷۷؛
۴- ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۸۲.