[ms 0]
در حدیث است که زبون و ذلیل، قومی است که در خانه خود با دشمن میجنگد و به بیان امروزیتر بحث بر سر توپ و میدان بازی است. این که توپ در میدان چه کسی است و ابتکار عمل در دستان کیست! انکار اهمیت این مسئله در نزاع سخت و نرم، کاری است مشکل. شواهد تاریخی بسیاری نیز بر برتری جنگجویانی که خارج از دیوارهای قلعه خود و با نفوذ به قلعه دشمن با رقیب گلاویز شدهاند، صحه میگذارد.
در نزاع و جنگ نرم نیز میتوان از طریق نفوذ افکار از طرق مختلف و به واسطه امواج رسانهای به نفوذ در قلعه دشمن امیدوار بود و با چسبیدن یقه رقیب او را به سینه دیوار چسباند، جنگ باید خارج از مرزها باشد! همین نکته است که طی سالهای اخیر تفکر غرب را در موضع پرسشگری نسبت به دیگر مواضع فکری واداشته تا با نفوذ فرهنگی به ملل دیگر پایههای فکری خود را تثبیت کند.
بیانات اخیر رهبر انقلاب در خصوص زنان و مسائل آنها تبیینکننده نوع مواجهه با حریف و تاکید بر همین نکته با اشاره به تشکیل جبههای تهاجمی و طلبکارانه در خصوص مسائل زنان در جهان بود. ایشان در صحبتهای دیگر خود نیز بر لزوم طرح مسائل زنان بدور از انفعال و ضعف تاکید میکردند و یادآوریهای ایشان در خصوص نقش غرب بر تقلیل جایگاه حقیقی زن در جامعه در خاطر بسیاری مانده است. ایجاد مواضع پرسشگرانه در تقابل جدی با اندیشه غرب در خصوص زنان از موارد مورد تاکید ایشان بوده و هست.
اما طرح مسائل حقیقی زنان که در شرایط فعلی به علت تقابل درونی و ذاتی که با نگاههای غالب غرب دارد حالتی تهاجمی و جنگجویانه مییابد، با کدام موانع روبروست و در کدام بستر و چگونه ممکن است؟
طرح و برنامه روشن برای رسیدن به افقهای مدنظر همواره راهگشای طی طریق بوده و هست، حال آنکه در اردوگاههای فکری زنان مسلمان افقی مشخص برای طی طریق تعریف نشده و کارهای صورتگرفته به قطعات پازلی میمانند که قادر نیستند در کنار یکدیگر طرح و برنامه رسیدن به افق را کامل کنند. در حقیقت تشتت و پراکندگی، مسیرهای همسو و دوبارهکاری، نداشتن نقشه جامع از هدف و بعضا داشتن اهداف مقطعی و کوتاهمدت از مسائلی است که گریبانگیر فعالان حوزه زنان است.
همین نکات را میتوان در کنار تلاشهای بیوقفه غرب از عوامل رواج و نضجگرفتن شیوه تفکر و زندگی غرب در این مرز و بوم دانست، چه اینکه میتوان ردپای این تفکر را حتی در نوع بیان برخی اندیشمندان مسلمان نیز یافت.
از سوی دیگر غلبه نگاه و تفکر غرب در بدنه جامعه به ویژه جامعه زنان، متفکران پیشتاز و خلاق را به موضعی انفعالی و محتاطانه کشانده است؛ چه اینکه طرح مسائل متفاوت با شرایط تفکر روز میتواند به طرد اندیشه و اندیشمند منجر شود. از همین روی میتوان ورود به عرصه تقابل تهاجمی با غرب را در گرو تطهیر ابتدایی نوع نگاه جامعه و زنان به جایگاه خویش و تعریف افقهایی با توجه به ابعاد اسلام برای شکلدهی شیوهای نوین از زندگی دانست.
همراهی جامعه و تربیت زنانی که با خروج از سایه تفکر غرب به برنامههای اسلام برای زنان اعتماد کردهاند، میتواند پس از به چالش کشیدن غرب و طرح انتقادها و پرسشهایی که به حق طرح میشوند و همگی بر تقلیل جایگاه حقیقی زنان تاکید میکنند؛ به یاری مبارزه شتافته و با کنار زدن پرده به عنوان الگوها و نمونههایی موفق که براساس تفکر اسلامی تربیت شدهاند به غرب معرفی شوند.
نکته اینکه خود غرب نیز پس از طرح ایده ها و دیدگاههایش در خصوص زنان به نمایش چهرههایی همت گماشت که به عنوان نمونههای موفق تفکر خود تربیت کرده بود و بدین شکل توانست در مقاطعی از حمایت جامعه زنان در نقاط مختلف جهان بهرهمند شود.
حمایت جامعه زنان از درون مرزهای ایران اولین گام جدی در تقابل با غرب است که این حمایت را میتوان در گرو حرکات تربیتی و اندیشهمحور دانست.
نکته بعد رنگ سیاسی و سپس رسانهای یافتن بسیاری مسائل جدی از جمله مسائل زنان و در نتیجه ذبح ناجوانمردانه آنهاست. به بیان دیگر به محض تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص مسائل متفاوت، افراد مختلف در جایگاههای بیربط و مرتبط دچار احساس مسئولیتی مبتنی بر ارائه بیلان کار، پرداختن به سطح مسئله و…. شده و در راستای به نمایش گذاشتن ولایتمداری خود گوی سبقت از یکدیگر میربایند و با تکرار حرفهای مقام معظم از بررسیهای کارشناسانه به علل مختلف پیشگیری میکنند. این مسئله را میتوان در بطن دانشگاه و نهادهای فرهنگی آن و تشکلهای دانشجویی و البته سازمانهای فرهنگی جمهوری اسلامی یافت.
رسانههای مختلف نیز با پرداختهای سطحی، مسئله را از روح حقیقی خود تهی کرده و به جسدی بیکالبد و کلیشهای تبدیل میکنند و فرصت پرداختهای عمیق علمی و کارشناسانه را از جامعه پژوهشگر و متخصص سلب.
در راستای ایجاد فضای تهاجمی علیه غرب میتوان به مسائلی از این دست اشاره کرد:
ایجاد اعتماد بهنفس در متفکران مسلمان و زنان آزاد اندیش نسبت به هویت خود با تاکید بر نگاه کرامت محور اسلام نسبت به انسان و تدوین افق نهایی اسلام در راستای استخراج شاخصههای زن مسلمان که همواره در بستر سلول مهم جامعه به نام خانواده تعریف میشود و از این طریق در بطن محوریترین بعد جامعه نقش هسته اساسی را ایفا میکند، اولین گام برای تطهیر جامعه از تفکر غربی است. در حقیقت اصلاح جامعه در گرو اصلاح و دمیدن روح اعتماد به نفس به جامعه متفکر و پیشتاز زنان مسلمان است.
این حرکت میتواند ما را به سمت آموزش و پرورش و نظام جامع دانشگاهی رهنمون شده و با تلاش در جهت تدوین الگوهای تربیتی و آموزشی مبتنی بر ویژگیهای زنان و نگاه خاص اسلام برای ایجاد تحول در زنان و جامعه سوق دهد. ایجاد تغییر در برنامههای آموزشی برای تقویت ابعاد زنانه دختران امروز میتواند به تربیت زنانی توانمند و پرورش استعدادهای ایشان کمک کند.
تفکیک حوزههای اندیشه و فلسفه، حقوق، جامعهشناسی و اقتصاد در مسائل زنان را میتوان از طرح به جای این نکات به وسیله محیطهای آکادمیک و دانشگاه انتظار داشت. تفکیک این حوزهها افراد را از شتابزدگی در پاسخگویی به شبهات مختلف غرب برحذر داشته و با طرح هر مسئله در جایگاه و بستر حقیقی خود از دامن زدن به شبهات و طرح پاسخهای سطحی پیشگیری میکند. از سوی دیگر همین طرح هر مسئله در بستر حقیقی خود است که میتواند به موضع تهاجمی اسلام در مقابل غرب کمک کند.
وجود کانال ارتباطی میان مدرسه، دانشگاه و صداوسیما که دانشگاه عمومی نامیده میشود امری است روشن و مبرهن و لحاظ کردن نگاه اسلام و دقت به شاخصههای یک زن مسلمان در دانشگاه و مدرسه به بروز این نگاه در برنامههای تولیدی صداوسیما منجر میشود. در همین راستاست که میتوان به تلاش صداوسیما برای نمایش چهرهها و الگوهای موفق و کارآمد زنان که به دور از شعارزدگی و طرح کلیات اسلامی مطرح میشوند، امید بست. در حقیقت تقویت تهاجم به غرب در گرو تربیت جامعهای الگو، سالم و قابل عرضه به جامعه جهانی است.
پس از این مرحله با ایجاد اتحاد میان جبهههای مخالف غرب و آزاد اندیش زنان که از الگوهای غرب و فمنیسم خسته شده و در پی یافتن نقشه و طرحی جامع و کاملاند، با جبهه اسلام میتوان به قویتر شدن تهاجم به غرب امید بست. تقویت روحهای آزاده و جهت دادن مسیر تشنگی آنان به اسلام در گرو استخراج نگاه جامعالاطراف اسلام به زنان است و به تفقهی کامل نیازمند.