از کشف حجاب قجری تا کشف حجاب پهلوی

[ms 2]

رضاشاه در ۱۷ آذر ۱۳۱۴ با حضور در مراسم افتتاح دانشسرای مقدماتی نوبنیاد تهران به همراه ملکه و دخترانش بدون حجاب، آغاز تحولی نوین را اعلام نمود. تحولی که به کشف حجاب شهرت پیدا کرد و اینگونه در تاریخ نقش بست.

بر اساس اسناد تاریخی اولین نشانه‌های بروز و ظهور کشف حجاب و حذف پوشش از سر زنان، به دربار حکام قاجار بازمی‌گردد. ناصرالدین‌شاه پس از مسافرت‌های خود به اروپا و آشنایی با فرهنگ غربی تمایل به تغییر حجاب بانوان پیدا کرد، به گونه‌ای که زنان اندرونی خود را به لباس‌های اروپایی آراست. بدین ترتیب افکار تغییر و حذف پوشش به مطبوعات آن زمان راه یافت و آنان به ترویج این موضوع پرداختند. ولی به علت پایبندی به اصول و عدم مقبولیت این کار بین مردم، رواج آن به دربار شاه محدود شد و موضوعی نبود که به گونه‌ای جدی مطرح و تبدیل به رویه‌ای عمومی شود.

رضاشاه معتقد بود کشف حجاب برابر با امکان بروز استعداد و لیاقت ذاتی زن است. کشف و رفع حجاب مساوی با تربیت و تجدد نسوان پنداشته می‌شد. از طرف دیگر هدف از این کار در بخشنامه ابلاغ شده به دستگاه‌های اجرایی اینگونه ذکر شده بود: «طبقه نسوان کشور ما که مادران رجال فردا هستند، مانند زنان سایر ممالک متمونه- از برکات علم و دانش و تمدن و تربیت برخوردار شوند.»

[ms 1]

وی به منظور ایجاد تغییر رویه در جامعه و تغییر اعتقادات مردم دست به اعمال سیاست‌هایی زد؛ سیاست‌هایی که در بین سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۴ اعمال شد و در آخر به کشف حجاب منتهی شد. تصویب قانون «اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه» در پارلمان در تاریخ ۱۳۰۷ و اجرای آن از همان تاریخ، به گونه‌ای که مردان از هر طبقه و صنفی مجبور به پیروی از این قانون بودند. پس از این رویداد یکی از زنان پهلوی بدون حجاب با حضور در حرم حضرت معصومه مورد انتقاد شیخ محمد تقی بافقی قرار می‌گیرد.
به موجب این قانون علما و روحانیون نیز می­‌بایست از آن پیروی نموده و به جز عده‌­ی کمی از علمای متنفذ، باقی روحانیون و طلاب، اجازه استفاده از لباس روحانیت را در انظار عمومی نداشتند، به گونه‌­ای که نیروهای انتظامی موظف به برخوردهایی با عده‌ای از این صنف پرداختند.

رضاشاه پس از سفر به ترکیه و مشاهده وضعیت ترکیه و تغییرات و اصلاحات اتخاذ شده از سوی آتاترک، عزم خود را برای پیاده‌سازی سیاست حذف حجاب زنان جزم کرد (به گونه‌ای که مخبرالسلطنه رفع حجاب را سوغات ترکیه به رضاشاه می‌داند)، و موضوع را با وزیر فرهنگ و معارف خود علی‌اصغر حکمت در میان گذاشت و از وی برنامه‌ای برای رسیدن بدین منظور می‌خواهد. بدین منظور برنامه مبارزه با حجاب بر چهار محور تدوین می‌شود:

[ms 0]

الف- اداره مدرسه‌های ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان.

ب- انتشار یک سلسله مقالات به نظم و نثر که همه به زبان پند و اندرز و انتقاد از عادات معمولی نقاب و حجاب سخن می‌گفت. در این بین افرادی چون پروین اعتصامی در این عصر و در دفاع از کشف حجاب رضاشاهی شعر گفته‌اند. البته شعرایی چون میرزاده عشقی و ایرج میرزا نیز که جز شاعران مشروطه‌خواه و ضد رضاخان بودند، اشعاری پیرامون نکوهش حجاب دارند که مربوط به قبل از موضوع کشف حجاب هستند.

[پروین اعتصامی: چشم‌ و دل‌ را پرده‌ می‌بایست‌ اما از عفاف. چادر پوسیده ‌بنیان ‌مسلمانی‌ نیست.

میرزاده عشقی: تا که‌ این‌ زن‌ کفن‌ سر برده نیمی‌ از ملت‌ ایران‌ مرده‌]

ج- تشکیل تدریجی مجالس جشن و خطابه و حضور دختران به صورت بی‌حجاب و همچنین حضور رجال محترم در این مراسم‌ها به منظور آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ جدید

د- ایجاد کانون بانوان در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۱۴ به ریاست اشرف پهلوی
صاحب منصبان حکومتی موظف بودند که به همراه همسرانشان بدون رعایت ‌حجاب در مجالس عمومی حضور به هم رسانند. به گونه‌ای که عدم حضور آنان بدون همسران بدون حجابشان منجر به جریمه و اخراج در رده‌های پایین و ثبت در پرونده برای رده‌های بالاتر می‌شده است.

از دیگر سو مبارزه با حجاب که از در ۱۳۱۵ شکلی عملی به خود گرفته بود، علاوه بر جنبه تبلیغی، جنبه تحکمی نیز داشت. ماموران نظامی با زنان با‌ حجاب برخورد کرده و حجاب از سر آنان به در می‌کردند.

برخورد مردم با این پدیده نسبت به سطح اجتماعی و اقتصادی و نوع تفکرات آنان متفاوت بود. زنان اشراف و دربار و حکومتیان و منتصبان به آنان با کمال میل این موضوع را پذیرفته بودند و عموما سعی در ترویج آن داشتند. (اشاره به تشکیل کانون بانوان). اما زنان طبقه سنتی و مذهبی خود را در مضیقه می‌دیدند. این زنان حضور خود را در اجتماع به حداقل کاهش دادند، به‌گونه‌ای که بعضی از آنان مبادرت به خارج کردن دخترانشان از مدرسه‌های تحصیلشان نمودند.

برخورد علما با حکومت بر سر مسائل پوشش به ۱۳۰۷ و هنگامه تصویب قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه» باز می­گردد که در زمان کشف حجاب اوج گرفت. در مشهد به مناسبت اعتراض به تغییر لباس در سال ۱۳۱۴، درست چند ماه. قبل از واقعه کشف حجاب علما و مردم در مسجد گوهر شاد جمع شدند، ولی قوای نظامی مشهد به دستور رضاشاه اقدام به سرکوبی شدید آنان نمود. در‌واقع سرکوب گوهر شاد نمادی شد برای رژیمی که علم جنگ با اسلام را برداشته و‌ برای سرکوب، قشون‌کشی می‌کند.

خانه‌داری سیاسی

[ms 2]

در سالیان پس از انقلاب اسلامی و پس از جنگ تحمیلی، عرصه‌های فعالیت‌های زنان در جامعه رو به گسترش گذارد، به‌گونه‌ای که تمایل این قشر از جامعه به تحصیل و همچنین فعالیت خارج از منزل و در داخل اجتماع رو به فزونی نهاد. افزایش آمار داوطلبان دختر متقاضی ورود به دانشگاه‌های کشور نسبت به پسران، در سالیان اخیر خود دلیلی بر این مدعاست. ورود زنان به عرصه‌های اجتماعی و تقویت بُعد زندگی اجتماعی آنان، زمینه‌های شرکت آنان در فعالیت‌های گوناگون را فراهم نمود. اما آیا زنان در عرصه‌های سیاسی نیز فعالیت داشته‌اند؟ و رشد سیاسی این افراد و به‌دست گرفتن قدرت توسط ایشان عموما از چه مدلی پیروی می‌کند؟

حضور مؤثر زنان (به‌گونه‌ای سیاسی و در دست گرفتن قدرت‌های نظری یا اجرایی) تا قبل از قرن بیستم که معروف به قرن «آزادی زنان» شد، کمتر مطرح بوده است. بیشتر افرادی که به قدرت می‌رسیدند، وضعیت خود را مدیون توالی وراثتی و میراث خانوادگی خود بوده‌اند. نقش زنان در این برهه از تاریخ، اغلب به‌صورت دست دومی بوده، به گونه‌ای که پشتیبان و حامی برای مرد و همسر به حساب می‌آمدند. در این بین، نمونه‌هایی همچون الیزابت اول در انگلستان و یا کاترین کبیر در روسیه که به‌تنهایی و بدون کمک همسر خود توانستند ابراز شخصیت کرده و تغییر مسیری در حرکت کشور ایجاد کنند، نمونه‌هایی استثنایی محسوب می‌شوند. (۱) پس از این تاریخ نیز آزادی‌های زنان رو به گسترش نهاد و حضور‌ آنان نیز فراگیرتر شد و در عرصه‌های مختلف رشد نمود.

در ایران نیز حضور زنان بر سر قدرت و به‌دست گرفتن ابزار سیاست، همچون دیگر کشور‌ها به‌صورت وراثتی بوده است. نخستین زن ایرانی که به سلطنت رسید و توانست قدرت حاکم بر کشور را کنترل و در مسائل اعمال نظر کند، «پوران‌دخت» بود که پس از حکومت یکی از سرداران ساسانی با توافق بین نجیبان و بزرگان بر تخت نشست. وی توانست در مدت یک سال و چهار ماهی که بر تخت حکومت تکیه زده بود، اصلاحات زیادی در کشور صورت دهد. (۲) تا قبل از انقلاب اسلامی، تقریبا تمامی زنانی که از قدرت سیاسی برخوردار بوده و یا توانایی اعمال قدرت را داشتند، از خانواده‌های سلطنتی و اعیان بودند. در سلسله‌های قبل از پهلوی، زنانی که می‌توانستند سیاست‌های خود را اعمال کنند، عموما زنان حرم‌سرای پادشاهان سلسله‌های مختلف بودند. (۳) در حکومت پهلوی اول، استبداد رضاخان چندان مجالی برای فعالیت‌های سیاسی آزاد، چه به مردان و چه به زنان، نمی‌داد، اما در حکومت پهلوی دوم، رویه‌ی رضاخان تغییراتی ایجاد شد. پس از سرنگونی رضاشاه از حکومت و روی کار آمدن محمدرضا، دو عامل باعث روی کار آمدن افراد در عالم سیاست شد: ۱. آزادی‌های نسبی که داده شد، فضا را برای ورود گروه‌های مختلف سیاسی فراهم نمود. ۲. شباهت نداشتن محمدرضا به پدرش زمینه‌های ورود عناصر خانوادگی پهلوی را به عرصه‌ی سیاست آماده نمود.

[ms 3]

بررسی مختصر عده‌ای از افراد صاحب نفوذ در دربار پهلوی و فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست.

– تاج‌الملوک ۵۳ سال بانوی اول دربار ۲ پهلوی به‌حساب می‌آمد. پس از سقوط رضاشاه و روی کار‌ آمدن محمدرضا، دخالت‌های وی در سیاست شروع شد.

– اشرف پهلوی، خواهر محمدرضا، تا پیش از به حکومت رسیدن، به کارهای اقتصادی تمایل زیادی داشت، اما با مناسب دیدن وضعیت، وارد سیاست کشور شد، به گونه‌ای که محمدرضاشاه یارای ایستادگی در مقابل وی را نداشت. اشرف که فردی جسور و پشتیبان محمدرضا محسوب می‌شد، دخالت‌های زیادی در سیاست‌های کشور نمود، به‌طوری‌ که یکی از عوامل اساسی در کودتای ۲۸ مرداد که منجر به سقوط دولت مصدق شد، توطئه و دسیسه‌ی اشرف پهلوی بود. وی با قدرتی که در اختیار داشت، مافیای پول و قدرت خود را تشکیل داده و از آن در جهت منافع خود استفاده می‌کرد. (۴)

– فرح دیبا (پهلوی)، همسر سوم شاه نیز با ریاست بر بنیادی فرهنگی به نام «بنیاد پهلوی» سعی داشت امور فرهنگی – اجتماعی حاکم بر کشور را اصلاح کند. (۵)

– مریم فیروز، دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما (از شاهزادگان قاجار و نخست‌وزیر) و همسر نورالدین کیانوری (از رهبران حزب توده)، از رهبران شاخه‌ی زنان حزب توده و از فعالان حقوق زنان به‌شمار می‌آمد.

– فرخ‌رو پارسا اولین زن ایرانی بود که به مقام وزارت و همچنین نمایندگی مجلس شورای ملی رسید.

– مهناز افخمی نیز دومین زن ایرانی است که به مقام وزارت رسید.

[ms 1]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز زنان توانستند حضور خود را در عرصه‌ی سیاسی حفظ نموده و با توجه به وضعیت جامعه، آن را در سالیان پیش‌رو تقویت نمایند. در پست‌های قوه‌ی مجریه، «معصومه ابتکار» رئیس سازمان محیط زیست دولت سید محمد خاتمی و «مرضیه وحیددستجردی» وزیر بهداشت دولت محمود احمدی‌نژاد، از دیگر زنانی بودند که به مشاغل سیاسی دولتی راه پیدا کردند.

نگاهی به آمار کاندیداهای زن مجلس و مقایسه‌ای با آنچه در قبل حاکم بوده، نشان‌دهنده‌ی رشد حضور زنان در جایگاه‌های تصمیم‌گیری و اظهار نظرهای کلان می‌باشد. در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از ۱۰۹ کاندید تهران، ۱۰ زن شرکت داشته (درصد کاندیدای زن به کل کاندیداهای استان تهران برابر ۹٪ بود) که خانم منیره علی (گرجی) با یک میلیون و سیصد و سیزده هزار و هفتصد و سی و یک رأی، به‌عنوان نهمین نماینده از ده نماینده‌ی مورد نیاز از حوزه تهران انتخاب شد. (۶)

بررسی آماری تعداد نمایندگان زن در دوره‌های مختلف مجلس می­‌تواند بیان روشنی از حضور آنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری به‌حساب آید. این آمارها در نمودارهای زیر ارائه شده است. (۷)

[ms 0]

شایان ذکر است که در ایران پس از انقلاب نیز روابط خانوادگی و سببی، عامل نسبتا مهمی در مطرح شدن زنان سیاسی به‌حساب می‌آید.

—————————–

۱. از طاووس تا فرح، محمود طلوعی، ص ۱۰؛
۲. همان، ص ۱۹-۲۱؛
۳.همان، ص ۹-۳۴؛
۴.  زنان ذی‌نفوذ خاندان پهلوی، نیلوفر کسری، ص ۱۰-۱۷؛
۵. برای اطلاع از افکار و رفتار فرح دیبا (پهلوی) و همین‌طور خوی اشرف پهلوی به فصل «میان همسر و خواهر» کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» احسان نراقی مراجعه شود.
۶. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ش ۶۰، ۲۰ مرداد ۵۸، ص ۲؛
۷. داده‌ها از سایت پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی استفاده شده است.

رویین‌تنانی که تاب مستوری نداشتند

[ms 1]

مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی دوم ابتدا از سوی گروه‌هایی مثل شاخه نظامی حزب توده و فدائیان اسلام به صورت جدی آغاز شد و بعدها در قالب گروه‌هایی مثل فدائیان خلق، مجاهدین خلق، گروه‌های مبارز اسلامی مانند گروه‌هایی چون هیأت‌های مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی و گروه‌های کوچکی مثل ابوذر نهاوند، شیعیان راستین همدان، الله‌ اکبر اصفهان و والفجر زاهدان ادامه یافت.

به دلیل بافت شرقی و سنتی جامعه ایران، مردان در این‌گونه گروه‌ها همانند گروه‌های سیاسی فعالیت پررنگ‌تری داشتند. با این حال پس از آغاز مدرنیزاسیون در اوایل دهه چهل و اصرار حکومت بر فعالیت‌های اجتماعی زنان، حضور دختران و زنان چریک در گروه‌های مخالف حکومت شاه بیشتر شد و تابوی فعالیت سیاسی و نظامی زنان روزبه‌روز بیشتر شکسته شد.

زنان حتی در تشکیل خانه‌های تیمی، حمل اسلحه، بمب‌گذاری و ترور مورد استفاده‌ی گروه‌های مسلح قرار می‌گرفتند. مجاهدین خلق یکی از سازمان‌هایی بود که درخلال فعالیت مسلحانه، به عضوگیری از زنان نیز پرداخت. تا زمانی که مجاهدین خلق در چشم ساواک بزرگ نمی‌نمود، سازمان یک گروه به اصطلاح مذکر» بود یعنی تمام افراد آن را مردان تشکیل می‌دادند. اما پس از حساسیت ساواک نسبت به آنان و دستگیری کادر رهبری سازمان، مجاهدین نیز به عضوگیری از بین زنان روی آوردند. بعدها متوجه شدند که حضور زنان در گروه و سازمان می‌تواند یک پوشش امنیتی باشد؛ چه به منظور پوششی برای مخفی نگه داشتن «خانه‌های تیمی» و چه برای «ارتباطات سازمان». با توجه به حساسیتی که ساواک بر روی مردان داشت، زنان می‌توانستند با استفاده از زنانگی خود هم اهداف سازمان را پیش ببرند و هم حساسیت ساواک را به خود جلب نکنند.

با شروع عضوگیری زنان در سازمان مجاهدین و راه‌یابی آنان به کادرهای مرکزی سازمان، خانه‌های تیمی به منظور فعالیت‌های گروه میزبان آنان شد. راه‌یابی آنان خالی از حاشیه‌سازی نبود و عدم اعتقاد برخی اعضای سازمان به حدود و ضوابط شرعی موجب رواج برخی شایعات در مورد مسائل غیر اخلاقی سازمان شد و طبق برخی اسناد ساواک، این مسائل موجب از هم پاشیدن خانواده‌های برخی از اعضای سازمان شد.[۱] از زنان فعال این سازمان می‌توان به اشرف ربیعی (همسر اول مسعود رجوی که پادگان اشرف بغداد به نام اوست) و مریم قجر عضدانلو (همسر کنونی رجوی) اشاره کرد.

علاوه بر مجاهدین خلق که بخشی از آن‌ها مارکسیست شدند، گروه‌های مبارزاسلامی نیز پذیرای برخی زنان چریک بودند. مرضیه حدیدچی (معروف به طاهره دباغ) از زنان چریک مسلمان بود که سال‌ها به مبارزه علیه حکومت پرداخت و در فلسطین و لبنان مدت‌ها مشغول آموزش نظامی بود. او بارها به‌دست ساواک به شدت مورد شکنجه واقع شد و خود درباره این شکنجه‌ها گفته است سوزن‌هایی که ناخن‌هایمان را می‌شکافتند، سیگارهایی که بدن‌مان را می‌سوزاندند تا خاموش شوند و سیلی‌ها و شلاق‌هایی که مدام بر بدن‌مان می‌زدند هیچ‌کدام مانع حرکت انقلابی ما نشد.»

در میان گروه‌های نظامی مارکسیست و غیر مذهبی نیز زنان به رده‌های مهمی دست یافتند. اشرف دهقانی از زنانی است که به مبارزه مسلحانه در گروه فدائیان خلق روی آورد. مستوره احمدزاده از دیگر زنانی بود که به این گروه پیوست. شایان ذکر است که فعالیت‌های وی به همراه برادر خود وارد فازنظامی گروه شد. فدائیان خلق از گروه‌های مارکسیست بودند که اعتقاد به بسیج توده‌ها و پیاده کردن جنگ‌های چریکی و شهری به منظور برکندن ریشه‌های ظلم داشتند. لازم به ذکر است که بیشترین زنان کشته شده در جریان مبارزات مسلحانه مربوط به همین گروه بوده‌اند. از میان ۳۳ زن کشته شده در مبارزات چریکی، ۲۲ نفر (٪۶۶) از آنان متعلق به گروه فدائیان خلق هستند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بویژه با آغاز جنگ تحمیلی، اگر چه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی زنان نسبت به دوران پهلوی رشد کمی و کیفی محسوسی پیدا کرده بود، اما سابقه فعالیت‌های چریکی زنان نتوانست جایگاه آنان را در میادین جنگ با عراق پررنگ کند و فعالیت‌های زنان در جریان دفاع مقدس بیشتر محدود به کمک‌رسانی از پشت جبهه‌ها بود. اگر چه در این میان استثناهایی همچون خانم دباغ وجود داشتند که تا رده‌های فرماندهی سپاه ارتقا یافتند. در میان گروه‌های اپوزیسیون پس از انقلاب نیز تغییر خاصی در جایگاه نظامی و چریکی زنان دیده نشده است.

[۱]سید حمید روحانی در جلد سوم «نهضت امام خمینی» به تفضیل به بررسی و بیان این موضوع پرداخته است. ص‌ص ۵۷۰-۵۳۸

وقتی زنان هم به خیابان آمدند…

[ms 3]

در این روزها، دیدن صحنه‌های تظاهرات و اعتراض‌های مردمی کشورهای اسلامی بر ضد حکومت‌های کشورهایشان چندان دور و دست نیافتنی نیست. اعتراضاتی چنان گسترده که اگر به خاک و خون کشیده نشود و در این بین سری نشکند و خونی ریخته نشود، حاکمان آرام نمی‌شوند و مردم پیروز، آرامشی از سر آسودگی حال و پیروزی از سر نزدیک بودن پایان کار حاکمان. در این روزها چندان دور نیست تماشای مردمی معترض از هر رنگ، مردمی سختی دیده و در امید آزادی و حاکمیت خواسته‌های سرکوب شده‌شان به گستره یک عمر. خواسته‌هایی از جنس اسلام‌خواهانه، آزادی طلبانه، رفع استبداد و قطع استعمار، تلاش برای ساختن کشور سازنده و از همه مهمتر بیرون آمدن از زیر بار دیکتاتوری حاکمان.
مردمان این سرزمین‌ها اینگونه هستند، به دنبال هدف‌های بزرگ و پایه‌ای دست به قیام زده‌اند و اعتراض کرده‌اند! خلاف واقع نیست که بگوییم غریب به ۴۰-۳۰ سال پیش ملت ایران نیز برای رسیدن به چنین اهدافی دست به قیام زدند. قیام و جنبشی که گاه سرکوب و گاه پیروز می‌شد تا در نهایت در بهمن ماه ۵۷ به شکوفایی نشست.

چندان دور نیست که راهپیمایی‌های مردم ایران در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ را با راهپیمایی‌های کشورهای مسلمان دیگر شبیه هم بگیریم. مقایسه ای نه چندان دور، چرا که هدف‌های این‌ها مبارزه با ظلم و استبداد حاکم و رهایی از آن و استقرار حکومت قانون می‌باشد.

[ms 4]

در شکل بیان اعتراضات نیز مشترک‌اند به گونه‌ای که در هر دوی این حرکت‌ها و انقلاب‌ها عمومی‌ترین شکل بیان اعتراضات، شرکت در خیابان‌ها و سر دادن شعار بود و هست. شعارها و خواسته‌هایی چنان رسا که حتی به گوش حاکمان نیز رسید. محمدرضا شاه در این بین تنها نبود که گفت :«صدای انقلاب شما را شنیدم.» ۳۳ سال بعد از او، بن علی و حسنی مبارک و قذافی نیز این صدا را شنیدند.

این روزهای کشورهای عربی فرصت خوبی است تا برگی از تاریخ کشور را ورق زده و در عین حال اتفاق‌های شبیه به آنچه در سی و اندی سال پیش روی داد را نظاره‌گر باشیم.

پس از گسترش اعتراضات و فراگیر شدن انقلاب به تمامی اقشار جامعه و تبدیل شدن نهضت و جنبش به یک انقلاب عمومی، طیف‌های مختلف مردم به صحنه مبارزه وارد شده و در این امر به نوبه خود مشارکت کردند. اعتصاب، مبارزه‌ چریکی، سخنرانی، پخش اعلامیه، تربیت نیروهای حزبی و … از جمله راه‌هایی بود که ملت برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی در پیش گرفتند.

بر طبق منابع تاریخی اولین حرکت‌های شرکت گرفته از سوی بانوان به منظور رسیدن به خواسته‌های خود به هنگامه مشروطه و بعد از آن منتهی می‌شود. از اولین مشارکت های آنان در امور سیاسی اجتماعی مربوط به شرکت در تظاهرات های انقلاب مشروطه می‌شود: «نوشته‌اند که در سال ۱۲۸۵ ش که مشروطه خواهان در باغ سفارت بریتانیا متحصن شدند، چندین هزار زن گرد آمدند تا به اعتصاب کنندگان بپیوندند اما مقامات بریتانیایی مداخله کردند و مانع شرکت آن‌ها شدند.»[۱]

اعتراض‌ها در سالیان منتهی به انقلاب (سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷) به اوج خود رسیده بود. تظاهرات‌های «۱۹ دی ۵۶ و چهلم‌های شهدای شهرها»، «عید فطر ۵۷»، «کشتار ۱۷ شهریور ۵۷» و «تاسوعا و عاشورا ۵۷» را می‌توان از بزرگترین اعتراض‌های برگزار شده در تاریخ انقلاب به حساب آورد. منابع مختلف تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی اعتراضی روز عاشورا را بالغ بر یک تا چهار میلیون نفر تخمین زده بودند. تظاهرات در انتقال پیام انقلابیان به گوش حاکمان به مانند دیگر روش‌ها موثر واقع شده بود. ارتشبد فردوست، دوست دیرینه شاه و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در خاطرات خود از مشاهده تظاهرات روز عاشورا توسط محمد رضا شاه یاد می‌کند. «شاه پس از مشاهده جمعیت معترض از ازهاری نخست وزیر خود می‌پرسد: «پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟!»[۲] شایان ذکر است که گروه‌های سیاسی در این راه‌پیمایی‌ها بعضا به تبلیغ گروه خود می‌پرداختند و به دنبال مقاصد خود بودند.[۳]

[ms 1]

تظاهرات‌های انقلابی به منظور ابراز انزجار نسبت به حاکمیت محدود به قشر خاصی از جامعه نبوده و زنان نیز در این تظاهرات‌ها حضوری فعالانه داشته‌اند. شایان ذکر است که در فرهنگ‌های انقلابی، حذف عنصر زن از صحنه نظر کاری بیهوده و نسنجیده است.

بانوان با توجه به شرایط زمان، پا به پای مردان و بعضا گامی فراتر از آنان قدم برداشته و می‌دارند. در هنگامه انقلاب، به دلیل شرایط حاکم، فعالیت‌های بانوان در ملا عام محدودتر بود، اما با داغ‌تر شدن تنور انقلاب، آنان نیز به عرصه مبارزات عمومی پیوستند و در اعتراض‌های صورت گرفته به سیاست‌های رژیم، حضوری فعال داشتند. زنان عموما در کنار مردان و به پیروی از آنان به تظاهرات می‌پرداختند، اما اولین اعتراض مستقلشان در شهریور ۵۷ در زنجان برگزار شد.[۴] امام خمینی در مورد نقش زنان پیرامون شرکت در مبارزه انقلابی می‌فرماید: «ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانم‌ها سهم بزرگ دارید یعنی آمدن شما خانم‌ها به خیابان‌ها و میدان‌های مبارزه موجب این شد که مردها هم قوه پیدا بکنند، تقویت بشوند روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود شما سهم بزرگی را در این نهضت دارید.»

[ms 2]

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین عمید زنجانی در خاطرات خود از شرکت زنان در راهپیمایی‌های انقلاب و نقش آنان در تظاهرات‌ها اینگونه یاد می‌کند: «در راهپیمایی‌های جنوب تهران زنان نقش خیلی زیادی داشتند و صدای زنان بسیار رساتر از مردان بود.» ایشان همچنین به مسائل مطرح شده پیرامون راهیابی بانوان به عرصه عمومی و شرکت آنان در راهپیمایی‌ها اشاره می‌کند: «خیلی عجیب بود که آن زمان دیگر اشکالات شرعی که بعضی از خشکه مقدسین می‌گرفتند و می‌گفتند که صدای زنان را نباید مردها بشنوند و از این‌جور حرف‌ها خیلی مطرح نبود، یعنی به گوش ما نمی‌رسید و بعدها کم کم این شبهات مطرح شد که آقا مثلاً آمدن زن چطور است؟ بیاید یا نیاید؟ خوب در جواب گفته می‌شد، اگر واقعاً این کار وظیفه است احتیاجی به اجازه شوهر هم ندارد، برای این که انجام وظیفه است و اگر وظیفه نیست شما باید بنشینید اصل مسایل انقلاب را بین خودتان حل کنید و نه ایکه درگیر یک مسأله فرعی باشید که آیا زن می‌تواند در تظاهرات داد بزند یا نه.»[۵]

به گواهی عکس‌های و فیلم‌های منتشر شده، زنان شرکت کننده در تظاهرات عمومی دارای طیف بندی مختلف و گوناگونی بودند به گونه‌ای که نمی‌توان شرکت کنندگان را در قالب‌های چون با حجاب یا بی‌حجاب، مذهبی یا غیر مذهبی و … به حساب آورد. از آنجا که مبارزات به منظور رسیدن به جامعه مدنی و تحقق آزادی و رهایی از استعمار و استبداد یک صدا شده بود موجبات همراهی و همکاری گروه‌ها و طیف های مختلف شده بود.

[۱]نقش سازمان‌های زنان در انقلاب مشروطه، یشایائی، مجله حقوق زن صفحات ۴۳-۴۶
[۲]ظهور و سقوط پهلوی-خاطرات ارتشبد حسین فردوست-انتشارات اطلاعات-ص‌ص ۵۸۹ و ۵۹۰
[۳]خاطرات عزت‌شاهی-انتشارات سوره-ص ۴۶۸
[۴] http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=825775
[۵]خاطرات حجت الاسلام و المسلمین عمید زنجانی، ص ۲۱۳