[ms 0]
با اینکه حدود ۲۳ ماه از انقلاب مردم بحرین میگذرد ولی مردم همچنان مصمماند که به حکومت ۲۳۰ ساله حکومت آل خلیفه که یک قبیله غیر بحرینی هستند پایان دهند. انقلابی که آنقدر مظلوم است که حتی دوستان و هواداران آن در خارج از مرزها شناختی از آنها ندارند و حتی وقتی دادگاه تجدیدنظر در همین ۲۰ دیماه حکم ابد و محکومیتهای سنگین ۱۰ تا ۲۰ سال ۱۳ تن از رهبران انقلاب بحرین را مانند «استاد عبدالوهاب حسین»، «آیتا… علامه عبدالجلیل مقداد»، «حجهالاسلام حسن مشیمع»، «شیخ حبیب مقداد»، «شیخ سعید النوری»، «پرفسور عبدالجلیل سینگس» و… – اسامی که بنظر میرسد حتی یکبار به گوش جامعه ایرانی نخورده باشد!- صادر کرد میبینیم به دلیل همین عدم شناخت از انقلاب بحرین و پیشینه مبارزاتی آن که به ۱۰۰ سال گذشته برمیگردد هیچ حرکتی در حمایت از آن صورت نمیگیرد. حتی در جامعه ایرانی که دغدغه انقلاب بحرین، اوج هم میگیرد ولی باز، کسی گروهها و شخصیتهای انقلابی را نمیشناسد و در حد اطفاء احساسات باقی میماند!
آیا نشناختن رهبران انقلاب تا جایی که وقتی آل خلیفه برای امثال «استاد عبدالوهاب حسین» به عنوان آغازگر انقلاب اخیر بحرین، «عبدالهادی الخواجه» محور انقلاب بحرین، «حسن مشیمع» رهبر گروه «جنش حق» بحرین، «عبدالجلیل مقداد» به عنوان عالمی انقلابی که درس خارج فقه او در بحرین معروف است و امثالهم «حبس ابد» برید، هیچ فریادی از ما بلند نشد، بعنوان نشانه ای از عدم شناخت ما، کفایت نمیکند؟!
حضور خانوادههای بحرینی در همایش بینالمللی رهبران در بند که به همت اتحادیه بینالمللی امت واحده برگزار شد فرصت مناسبی بود تا از نزدیک با چندتن از خواهران بحرینی به گفتگو بنشینیم.
آن چه در زیر میآید روایتی دسته اول از انقلاب بحرین و جنایات آل خلیفه در میزگرد و گپ و گفتی صمیمانه با مهدیه عبد ا… و رباب سینگس ( مادر و خواهر جوان محکوم به اعدام علی سینگس )، فاطمه عبدالحسین و عزیزه عبدالرضا (مادر و خواهر عزیز عبدالرضا از فعالان سیاسی محکوم به اعدام ) و سعیده علی عبدالله مادر شهید ابوتاکی ( از شهدای معروف بحرین).
انقلابی با حضور همه طوایف سنی و شیعه
رباب سینگس: ملت بحرین ملتی است که دچار رنج و سختیهای بسیاری شد و ناموس و حرمتش دریده شد از جانب نیروهایی که نه به بزرگان و نه به کودکان و نه زنان و مردان رحم نمیکند. کودکان را قبل از بزرگان شکنجه میکنند. شخصیتهای بزرگ انقلابی را دستگیر مینمایند، شخصیتهایی که از همه طوایف و طبقات بحرین هستند.
دلایل قیام مردم بحرین، رسیدن به زندگی با عزت بود. از اینرو انقلاب برای مقابله با بیکاری جوانان، مشکل مسکن آنها، دادن تابعیت بحرینی به افرادی از دیگر کشورها به صورت افراطی برای کاهش نسبت شیعیان شکل گرفت. طایفه شیعه در بحرین نزدیک به نود و پنج درصد بود ولی بواسطه این سیاست حکومت هماکنون این نسبت به شصت و پنج درصد رسیده است. با این وجود در انقلاب بحرین علاوه بر شیعیان اهل سنت نیز حضور داشتند. البته نسبت آنها کمتر بود. در بین رهبران انقلاب بازداشتشده نیز بزرگانی از اهل سنت حضور دارند مانند ابراهیم شریف و محمد بوثلاثه.
از اصلاح نظام تا اسقاط نظام
عزیزه عبدالرضا: بعداز پیروزی انقلاب در تونس و مصر از طریق اینترنت مردم دعوت شدند تا راهپیماییهایی که هدفش آزادی زندانیان سیاسی و اصلاح نظام حکومت است مهمترین خواسته برکنار کردن نخست وزیر خلیفه بنسلمان بود که ۴۰ سال در این پست بوده است، در طی نخستوزیری او در وزارتخانه ها فساد و سرقت اموال دولت اتفاق افتاد. از طرف مردم یک تهدید وجود داشت این که اگر یک شهید بدهند سقف انتظارات آنان بالا رفته از اصلاح ساختار سیاسی نظام به اسقاط و سرنگونی نظام تغییر میکند. با این وجود در روز اول راهپیماییها برخورد نظامی شد و اولین شهید را دادند. در تشییع این شهید، شهید دوم داده شد و ملت بحرین در راهپیماییهای خشم بیرون آمد و در میدان شهدا (لوء لوء) اعتصاب کرد اما حکومت درساعت ۳ نیمه شب وقتی که اکثر مردم در آن جا خواب بودند به میدان حمله کردند و مردم ۴ شهید دادند و شهیدان محمود ابو تاکی (که مادرشان این جا حضور دارند )، علی مومن، عیسی عبدالحسین(دایی من) جزء شهدا هستند.
لذا بعد از حادثه یورش نیروهای حکومتی به میدان دور جدیدی از حملات، بازداشتها، آزار و اذیت مردم و ترساندن آنها در منازلشان شروع شد.
دوره صلح ملی و تخریب مساجد و دستگیری استاد عبدالوهاب آغازگر انقلاب بحرین
رباب سینگس: بعد از این واقعه حکومت که دید اوضاع خرابتر شده و موفق به سرکوب نشد، به منظور آرام کردن خشم مردم دوره صلح و آرامش ملی مینامید. که در واقعی فریبی پیش نبود. در همین دوره ورود ارتش عربستان به خاک بحرین به منظور کمک به نیروهای آل خلیفه برای ایجاد هراس بین مردم و سرکوب انقلاب آنها بود را شاهد هستیم. در واقع مردم یک دوره ترس و وحشت را در منازل خود سپری کردند. ولی با وجود حملات شبانه به خانهها، ایجاد رعب بین زنان و کودکان، بازداشتها، مردم تسلیم نشدند. از جمله کسانی که در این دوره بازداشت شدند چند تن از رهبران انقلاب بودند از جمله استاد عبدالوهاب حسین – آغاز گر و پرچمدار انقلاب – که در بین آنها بیمار و کهن سال نیز وجود داشته. ولی با این وجود تحت بدترین اهانتها و شکنجههای روحی و جسمی قرار گرفتند با این بهانه که مسئول تمامی اعتراضات مردمی و راهپیماییها سخنان تحریکبرانگیز آنان است.
لکن جوانان انقلابی بحرین تسلیم نشده و تا به امروز شاهد تداوم اعتراظات مردمی هستیم تا به حکومت بفهمانند که انقلاب بحرین تنها به دنبال یک دعوت عمومی و صحبتهای رهبران انقلابی صورت نگرفته است، بلکه این انقلاب ریشه در اراده مردمی دارد و آنها به دنبال محقق کردن خواسته های خود هستند.
در دوره صلح ملی شاهد تخریب بسیاری از مساجد و سوزاندن قرآن ها بودیم. همچنین اجرای فیلمها و تئاترهای متعدد با محتوایی تمسخرآمیز در رابطه با این حرکت مردمی و شخصیتهای انقلابی، شبیهسازی اجساد شهدا، ایجاد سناریوهای ساختگی برای محکوم کردن جوانان انقلابی.
سناریوی ساختگی برای محکوم کردن جوانان انقلابی
رباب سینگس: یکی از این سناریوها سناریوی زیر گرفتن دو عروسک بود. که به دنبال آن چهار تن از جوانان به اعدام و سه تن دیگر به حبس ابد محکوم شدند. هر چند به دلیل اعتراضات حکم اعدام از ۴ نفر به ۲ نفر تقلیل دادند که هدف از این سناریو خشن جلوه دادن انقلابین بود. این نمایش ساختگی عبارت بود از زیرگرفته شدن دو جسد پلیس با ماشین جیب بود. لاکن فیلم های گرفته شده که توسط رسانههای حکومت نیز پخش شد، کاملا نمایان میکرد که آن دو جسد تنها دو عروسک هستند که فرم پلیس به آنها پوشاندهاند. به طوریکه با عبور ماشین از روی آنها مسافت زیادی را به بالا پرتاب میشدند. در حالی که اگر اجساد واقعی بودند به خاطر سنگین بودن هرگز به بالا پرتاب نمیشدند. به گفته حکومت این اتفاق در روز حمله نیروها به میدان لولو به وقوع پیوسته است. از جمله تناقضات موجود در این سناریوی ساختگی که وکلای بازداشتشدگان به آن اشاره کردند تفاوت زمانی میان لحظه زیر گرفته شدن و زمان ذکر شده در گواهی فوت بوده است. زمان واقعه که شاهدان به آن اشاره کردند ساعت ۸ بوده در حالی که زمان مرگ یکی از پلیسها ساعت ۷:۲۵ و دیگری ساعت ۷:۴۵ گزارش شده است. و این در حالیست که در اینترنت و حتی رسانههای رسمی بحرین اعلام شد که فقط یک پلیس کشته شده است.
آنها هیچ دلیل و مدرکی برای متهمکردن آن جوانان ندارند. حتی آزمایشات جنایی نیز نتوانست درگیربودن جوانان بازداشتشده را اثبات کند. افراد دستگیر شده در این قضیه صرفا با انگیزه انتقامجویانه بازداشت شده و هیچ مدرکی درباره اتهام آنها ندارند فقط یک سری اعترافات که آن هم زیر شکنجه و تحت فشار گرفته شده و بعد در رسانهها منتشر شد تا آبروی خانوادههاشان برود. حتی اعترافات شخصی که زیر شکنجه شهید شد را بعد از شهادتش پخش کردند. از جمله شکنجههایی که نیروهای آل خلیفه برای گرفتن این اعترافات انجام دادهاند تهدید با اسلحه، تهدید به تعرض به آنها یا به خواهران و مادرانشان و… میباشند که این غیر از شکنجههایی بود که توسط افرادی از خاندان آل خلیفه انجام میشد.
محاکمه در دادگاه نظامی
عزیز عبدالرضا: در ابتدا محاکمه این جوانان در دادگاههای نظامی انجام شد، در حالیکه این دادگاهها تنها مختص نیروی نظامی است. برای خانواده این متهمان تنها دو صندلی گذاشته شده بود و بقیه جایگاهها به خبرنگاران و مزدوران نظام اختصاص داشت. هنگامی که حکم اعدام برای علی سنگیس، عبدالعزیز عبدالرضا، قاسم مطر و عیسی مشعل صادر شد حاضران با خندهای تمسخرآمیز خانوادهی این بازداشتشدگان را همراهی کردند. ولی این خانوادهها احساس شکست نکرده چون خود را همانند حضرت زینب (س) تصور میکردند آن زمان که در مجلس یزید حضور داشتند.
شدت شکنجه و نشناختن فرزندان
عزیزه عبدالرضا: شدت شکنجهها به حدی بود که در اولین جلسه دادگاه خانوادهها نتوانسته بودند فرزندان خود را شناسایی کنند. علی سینگس هنگام بازداشت پایش در اثرگلوله پلاستیکی که در میدان به آن اصابت کرده بود دچار شکستگی ران شده بود. تاریخ زخمیشدن او با تاریخ سناریوی ساختگی یکی بود. با این وجود او را متهم کرده بودند که او راننده ماشین بوده است در حالیکه بواسطه زخمش نمیتوانست بدون کمک کسی یا بدون عصا حرکت کند.
دادگاه تجدیدنظر نیز حکم اعدام علی سنگیس و عبدالعزیز را تغییر نداد. بازداشتشدگان این قضیه بعضی از قبل فعالیت سیاسی داشته یا از جوانان انقلابی بوده و یا نسبت خانوادگی با یک شخصیت سیاسی داشتند و این دلایل اصلی بازداشت آنها بود. برادر من نیز در یک ایستگاه بازرسی دستگیر شد به این خاطر که عمویش عبدالجلیل سینگس فعال سیاسی که هماکنون در زندانهای آل خلیفه به سر میبرد. تمامی مدارکی که بیگناهی علی را اثبات میکند مربوط به شستگی پای او در زمان وقوع آن حادثه بود ولی دادگاه به هیچ وجه حاضر به پذیرش این مدارک نشد و حتی پدرم را به اینکه خود این مدارک را تهیه کرده است متهم کردند چون پدرم در بیمارستان سلمانیه کار میکند. با زندانیان به وحشیانهترین شکنجهها برخورد میکنند، از جمله تهدید با سلاح، درازکش کردن آنها و پریدن روی کمرشان و برهنهکردن آنها در مقابل همگان، برهنهکردن رهبران انقلاب در مقابل آنها و مجبور کردن آنها به نگاهکردن به هم، تجاوز به آنها … بعضی از شکنجهها هم توسط دخترانی از خاندان آل خلیفه انجام میشد. به گفته بازداشتشدگان سختترین شکنجهها، شکنجههای جسمی نبود بلکه شکنجههای روحی روانی بود. اینکه رهبران و بزرگان را برهنه ببینند و یا تهدید به تعرض به خواهران و مادرانشان و …
پخش اعترافات
یکی از بازداشتشدگان طی گرفتن اعترافات بر اثر شکنجه بسیار شهید شد به نام علیاصغر و زمانی که اعترافات بازداشتشدگان از رسانه حکومت پخش شد اعترافات این شخص نیز با وجود شهادتش پخش شد.
مهدیه عبد ا… مادر علی سنگیس (جوان محکوم به اعدام):
برای اولینبار که به دادگاه رفته بودم نتواستم از بین بازداشتشدگان او را تشخیص بدهم و پدرش او را نشانم داد. ابتدا تصور میکردم که یک پیرمرد باشد. کمرش خمیده و بدنش خونی بود. وکیل از ما خواست که وارد اتاقی شویم تا علی را ببینیم. ابتدا که وارد شد ابتدا تصور کردم که شخص دیگری است. شروع به بوسیدن من و پدرش کرد. میگفت من را ببخشید. به او گفتم که چرا به کاری که انجام ندادی اعتراف کردی، گفت که ما مجبور بودیم به آنچه آنها میخواستند اعتراف کنیم. ما به خاطر شکنجههایی که دیدیم آرزوی مرگ کردیم پس مرا سرزنش نکنید. بعد از دادگاه شخصی با ما تماس گرفت و پرسید که با علی ملاقات کردید یا نه؟ از او پرسیم که شما کی هستید؟ گفت که من نیز با او بازداشت شده و شکنجه شده بودم، او را چطور دیدید؟ به او گفتم که بله با بدنی کبود و حال بسیار بد مانند یک پیرمرد. گفت بله ، ولی خدا را شکر کنید که او را دیدید فکر میکردم که با وجود شکنجهها شهید میشود همانطور که علیاصغر شهید شد.
دیسک کمر یک جوان بیست ساله با دندانهایی شکسته
رباب: در حال حاضر جوانان محکوم به اعدام همچنان در انفرادی به سر میبرند. که تعدادشان سه نفر است. نفر سوم علی طویل نیز به خاطر یک سناریوی مشابه دستگیرشده است. بعد از حضور بسیونی در بحرین و با اعتراضات و فشار جمعیتهای حقوقی و سیاسی بازداشتشدگان از دادگاههای نظامی به دادگاههای مردمی انتقال پیدا کردند. ولی باز هم در زندانهای انفرادی به سر میبرند. که این زندانها تاثیرات منفی بر آنها گذاشته به طوریکه هنگام ملاقات با خانوادههایشان رفتار غیر عادی از خود نشان میدهند. اخیرا معالجه محاکمان متوقف شده است و حکومت و مدیریت زندانها در این امر تعلل میکند. زندانیان از دردهایی که ناشی از شکنجههای سخت هست رنج میبرند ولی هیچ معالجهای برای آنها انجام نمیشود. علی با وجود سن پایین دچار دیسک شده است. او زمان دستگیری ۱۹ سال داشته که کوچکترین محکوم به اعدام در جهان است. در حال حاضر نمیتواند راه برود. از جمله شکنجههایی با آن مواجه بود ضربهزدن بر روی دندانهاست که باعث ریختن بسیاری از آنها شده و مانند یک پیرمرد راه میرود. با اینکه زدن زندانیان محکوم به اعدام متوقف شده است ولی علی هنگام انتقال به بیمارستان توسط یکی از نیروها مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفت.
ایرانیها اطلاع رسانی کنند
از کمکهایی که مردم ایران میتوانند بکنند اطلاعرسانی درمورد وضعیت مردم بحرین است چون بسیاری ازملتها حرکت مردم را به عنوان انقلاب نمیشناسند و این به خاطر عدم پوشش رسانهای است برخلاف انقلاب مصر، لیبی ، تونس و..
مادر محکوم به اعدام عبدالعزیز عبدالرضا و خواهر شهید عیسی عبدالحسین:
من خواهر شهید عبدالحسین هستم. من با ایشان در بیمارستان سلمانیه بودم. بعد از اینکه ارتش عربستان به میدان شهدا حمله کرد و مجروحین را به بیمارستان آوردند، شهید عیسی به طرف میدان رفت تا به مجروحین کمک کند در آن جا به طرف سرش تیراندازی کردند به گونه ای که سرش شکافت و شهید شد.
پسرم عبدالعزیر عبدالرضا نیز قبل از انقلاب یک زندانی سیاسی بود چون فعالیت سیاسی انجام میداد و تهدید به دستگیری می شد و حکومت میخواست برایش قضیهای بسازد. وقتی که انقلاب اغاز شد پسرم در زندان بود. بعد از شهادت برادرم او را ازاد کردند و از سوی درجهداران ارتش تهدید می شد که دوباره به اتهام بزرگتری زندانی خواهد شد. کمتر از یک ماه از ازادی اش گذشته بود که دوباره او را زندانی کردند. او را در منزل گرفتند و از بالای پلهها به پایین انداختند او را با لگد و چوب و هر چه که به دستشان میآمد می زدند. ما نمیدانستیم که او کجاست و آیا زنده است یا مرده؟ تا اینکه در اولین جلسه دادگاه او را دیدم اما با یک وضع اسفبار به گونهای که نمی توانست راه برود و او را با دستانش بلند کرده بودند صورتش از شدت شکنجه کبود شده و چشمانش ورم کرده بود به طوری که نمیتوانست جایی را ببیند و الان هم بینایی یک چشمش را از دست داده و از آن موقع تا الان که حدود یک سال و نیم است می گذرد در زندان انفرادی به سر می بردو از برخورد بد و سوءتغذیه و درد شکم و کمر و بالا آوردن خون، چشم درد و درد حنجره رنج میبرد و او را به بیمارستان نمیبرند.
مادر شهید محمود ابوتاکی
پسرم شهید محمود ابوتاکی جزء ۴ شهید میدان شهدا میباشد. روز آن شبی که به میدان حمله شد ملک حمد ۳ روز مهلت داد که اعتصابکننده ها میدان را ترک کنند اما در همان شب اول حمله کردند. محمود نیز در میدان حضور داشت. میدان از همه طرف محاصره شده بود. از هر طرفی که مردم قصد فرار داشتند نیروهای نظامی حضور داشتند. پسرم نیز قصد فرار داشت اما وقتی زنها و بچهها را دید غیرتش اجازه فرار به او نداد و همان جا ماند و با گلولهی ساچمهای که برای کشتن پرندگان و استفاده از آن ممنوع است، به او شلیک شد و بدنش بسیار آسیب دید و با اصابت آن به رگ گردنش به شهادت رسید. من حتی نمیدانستم به میدان حمله شده است. پسران دیگرم به من گفته بودند که محمود مجروح شده و باهم به بیمارستان سلمانیه رفتیم. مرا به قسمت شهدا بردند و آن لحظه دیگر نفهمیدم چه شده است و لحظاتی بیهوش شدم. حکومت بعد از بین بردن آثار گلوله جنازه را تحویل دادند.
شهیدی که فرزندش تازه به دنیا آمده بود
شهید علی نعم لنطوفی از شهدایی است که بعد از شهادت جلوی مادرش به جنازه او شلیک کردند و شهید محمد مشیمع را به وسیله یک آمپول که برای کشتن او بود کشته شد در حالی که به خانوادهاش اجازه دیدارش را نمی دادند و گفتند که بر اثر یک بیماری وراثتی مرده است. همسر او هنگام دستگیری زایمان کرد و هنگام شهادت فرزندش کمتر از یک سال داشت.
وضعیت زنان در بحرین
عزیزه عبدالرضا: بعد از هجوم به میدان شهدا ارتش عربستان به عنوان ایجاد صلح و ارامش وارد بحرین شد. برخورد این ارتش با زنان مثل مردان است. یکی از خانمها را به این جرم گرفتند که یک اهنگ انقلابی گوش داده است. بیشتر خانمهایی که زندانی شدهاند در ایست بازرسی دستگیر شدند و بعضیها را وقتی که به میدان حمله کردند و بعضیها را به این جرم که در میدان به روی سن رفته و سخنرانی کردند گرفتند. مثل آیات القرمزی. زنان تحت شکنجههای شدیدند. البته خانمهای بحرینی قویاند اما توسط نظامیان سعودی مورد تجاوز قرار گرفتند. ارتش سعودی وارد خانه ها می شوند خانم ها را دستگیر میکنند در حالیکه با همسرانشان در بستر هستند. نقش زنان در انقلاب بحرین نقش بزرگی است به گونهای که کاملکنندهی فعالیت مرداناند.
میخواستند انقلاب مردم بحرین یک حرکت قومیتی و فقط شیعی بنامند!
رباب سینگس: ملت بحرین اگرچه اکثرا شیعه هستند. لذا گفتند که این انقلاب شیعیان است. ولی سناریوشان نگرفت و این در حالیست که اولین زندانی سیاسی، محمد مفلی، سنی است.
اکثر مردم بر خلاف برخی از جریانات سیاسی معتقد به اسقاط نظاماند!
در بحرین جنبش ۱۴ فوریه (متشکل از حرکت خلاص، الاحرار، الوفاء، حرکه الحق) و اکثر مردم خواهان سرنگونی نظاماند. اما برخی حرکتهای سیاسی میخواهند نخستوزیر و دولت نباشد ولی حمد همچنان پادشاه باشد و در واقع معتقد به اصلاحاند و نه اسقاط.
نیروهای پلیس اهل بحرین نیستند
پلیسهای بحرین اهل بحرین نیستند از کشورهای دیگرند که به آنها شناسنامهی بحرینی دادند که این حرکت از سالهای پیش شروع شده و دولتهای امارات و قطر به حکومت بحرین کمک میکنند.
خانوادهها مجاهدین در ماه میتوانند تنها دوبار زندانیان را ببینند و تلفن بزنند و این امور را به تازگی و به خاطر فشار ها و اعتراضات مردمی و گروههای حقوق بشری قرار دادند. در حالیکه قبلا این به سختی امکانپذیر بود.
قطیف بحرین دوم است!
راهپیماییهای مردم قطیف عربستان تاثیرگذار بوده است. اگر چه ما اهالی قطیف را اصلا عربستانی نمیدانیم. بلکه قطیف بحرین دوم است. اگر آل خلیفه سرنگون شود آل سعود نیز سرنگون میشود و البته بالعکس هم.