[ms 0]
بند اول:
دیروز بود… همین دیروز که عکس یک نوزاد را توی پلاس دیدم
زیرش نوشته شده بود: «با تربت حسین کامش را گشودم
کمکش کردم شور بگیرد و سینهزن حسین باشد
جوادِ ما امروز به دنیا آمد.»
امروز شد
همین امروز
خبر آمد که مادر آن نوزاد پر کشید…
[ms 3]
[ms 5]
بند دوم:
باید هم شهید میرفتی کبری
وقتی که شاهدانه زندگی کردی
وقتی که خانهات پاتوق آنهایی بود که درد دین و فرهنگ داشتند
و پا به پای همسرت به شهرهای مختلف میرفتی
مسئولیت تدریس وبلاگنویسی برای دختران را بهعهده داشتی
که امروز ما
بسیاری از کسانی که این روزها دستی بر قلم داریم و در سایتها و مطبوعات مختلف قلم میزنیم
شاگرد آن روزهای تو بودیم.
[ms 8]
[ms 7]
بند سوم:
امشب برای یک یار و همراه قدیمی
برای رفیقی از جنس خودمان دعا کنیم
دعا کنیم برای سبکبالی روحش
برای اینکه بهترین بانوی دو عالم میزبانش باشد
نماز بخوانیم برای کبرای عزیز
کبری قربانی فرزند جانعلی
با اشک بخوانیم به یاد روزی که خودمان میرویم
کاش رفتن ما هم از جنسی باشد
که چشمهایی را بارانی کند
و کسانی باشند که برای بدرقه رفتنمان
رکعتی نماز بخوانند
و دعا کنیم
برای قلبهای دردمند همسر و عزیزانش
از خدا صبر زیبا بخواهیم
بخواهیم که آیهها دستش را بگیرند.
****
بدینوسیله ضایعه تاسفبار درگذشت این دوست و مادر عزیز را به همسر بزرگوار ایشان جناب حجتالاسلام اسماعیلی از صمیم قلب تسلیت عرض کرده و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را از درگاه احدیت خواستاریم.