خودکشیِ زنان با چادر در مترو!

نام نشریهٔ مسلمانکا بیشتر از هر چیزی توجهم را به خود جلب کرده‌است، به همین دلیل اولین سوالی که از مارینا پاپووا پرسیدم، معنای مسلمانکا بود. مسلمانکا کلمه‌ای روسی است به معنای زن مسلمان.

علت این نام‌گذاری هم دلیلی نداشت جز اینکه مجلهٔ مسلمانکا پروژه‌ای است که به زنان مسلمان اختصاص یافته است و اکثر نویسندگان، خبرنگاران و همکاران نشریه خانم‌ها هستند.

گروهی که با دغدغهٔ آشنایی بیشتر با شخصیت زن مسلمان، و تشریح مسائل حیاتی‌شان از دیدگاه اسلام و فقه اسلامی فعالیتش را شروع کرده است. در بین نشریات بسیاری که در روسیه منتشر می‌شود جای نشریه‌ای برای زنان مسلمان، با توجه به دغدغه‌هایشان خیلی خالی بود.

ادامه خودکشیِ زنان با چادر در مترو!

ناعادلانه درباره زن حرف نزنیم؛ آن‌‌هم زن ایرانی

‫اولین‌بار که به طرح‌های زیبای دخترانه‌‌ی زیر برخورد کردم، تلاش کردم هنرمندانش را شناسایی کنم. جستجویم اتفاقا به مدرس کارگاه رسید. کارگاهی که در سال ۸۶ تعدادی از دختران دانش‌آموز را دور هم جمع کرد و هنر طراحی را یادشان داد. کارگاهی که به همت «سیدمحمدرضا میری» به راه افتاده بود. این هنرمند جوان و خوش‌فکر در کارنامه‌ هنری‌اش، سابقه نشریه‌نگاری تجربی، مشاور هنری و طراح گرافیک مؤسسه‌ فرهنگی هنری رزمندگان استان خراسان، مدیر هنری و تبلیغات هشتمین همایش سراسری گفتمان مهدویت، مدیر هنری و طراح گرافیک فصلنامه‌ پژوهش‌های قرآنی و… را دارد.‬

‫در یک همکاری کوتاه‌مدت با سیدمحمدرضا میری به راحتی می‌توان فهمید که در خیلی از فعالیت‌های مردمی و خودجوش، خالصانه فعالیت می‌کند و‬ ‫به جوان‌ترها میدان می‌دهد و به قابلیت‌هایشان اعتماد می‌کند.

 

[ms 9]

برای آشنایی بیشتر خوانندگان چارقد، در ابتدا از فعالیت‌های کارگاه بگویید. چگونگی تشکیل شدنش و تعداد شرکت‌کننده‌ها و مسائل دیگر.

جریان از خیلی قبل‌ترها شروع شد. در دوران دانشجویی به هنر آماتورها علاقمند شده بودم و به آن فکر می‌کردم. سال‌های بعد در مورد هنرهای مردم یعنی کسانی که به آن‌ها هنرمند اطلاق نمی‌شود دست به جستجو زدم و همیشه به این فکر می‌کردم که در هنر غیرحرفه‌ای‌ها هیچ تفاخری وجود ندارد؛ اعتماد به نفس بالایی دیده می‌شود و ایده در پشت تکنیک پنهان نمی‌گردد. لذا علاقمند بودم بعضی چیزها را بر همین اساس بازتعریف کنم. همان سال‌ها دوستانی که دست‌اندرکار اردوهای طرح ولایت دانش‌آموزی دختران بودند، پیشنهاد دادند من هم حضور پیدا کنم و برای بچه‌ها یک کارگاه کوچک گرافیک ترتیب دهم. من به این پیشنهاد به چشم یک موقعیت نگاه کردم و سعی کردم طرح درسی را با عنوان پوسترسازی ایده‌محور تعریف کنم.

بچه‌های این کارگاه‌ها که ۸ دوره برگزار شد، چند ویژگی مشترک داشتند؛ اول اینکه هیچکدام پوستر و پوسترسازی را نمی‌شناختند. دوم اینکه همه کم و بیش دارای روحیه و انگیزه بالایی بودند. و سوم اینکه همه دختر بودند و این ویژگی، کمک زیادی به پیشرفت کارگاه می‌کرد. چرا که کار را جدی می‌گرفتند، حوصله می‌کردند و همه به نوعی دارای ذوق بودند. البته این‌ها همه نسبی بود اما نقش خیلی تعیین‌کننده‌ای داشت.

در آن کارگاه‌ها من ابتدا با نمایش یک دسته پوستر و تقسیم‌بندی آنها بر اساس موضوع، تکنیک و ساختار، بچه‌ها را با پوستر آشنا می‌کردم. تعریف من از ابتدا برای آن‌ها ناظر بر رسانه بودن پوستر بود. و سعی می‌کردم آن‌ها روی بعد پیام‌رسانی پوستر تمرکز کنند. پس از توضیح روش کار، آنها باید موضوعی را انتخاب و طی ۶ مرحله آن را به یک پوستر تبدیل می‌کردند.

[ms 10]

آثاری که از دختران کارگاه دیدم، حرف‌های زیادی درباره زنان و حواشی‌‌اش دارد. این موضوعات به آنها داده می‌شد یا کاملا طبیعی به این سمت گرایش داشتند؟

بچه‌ها در انتخاب موضوع آزاد بودند. اما باید با هم به توافق می‌رسیدند. معمولا این اتفاق می‌افتاد و معمولا هم به مسائل مبتلابه خود می‌پرداختند؛ حجاب، جوان و حتی در یک دوره‌ کشوری موضوع «دختر ایرانی» انتخاب شد.

طرح دختران را چطور دیدید؟
آنها در تیم‌های ۲ یا ۳ نفره روی موضوع خود فکر می‌کردند، بحث می‌کردند و من سعی می‌کردم دانسته‌های آنها را برایشان نظم دهم. نه همیشه، اما اکثرا موفق بودم. حتی از آموخته‌های آنها در ادبیات، ریاضی و فیزیک برای به نتیجه رسیدن کارشان کمک می‌گرفتم.

نتیجه‌ی کارها با هم تفاوت زیادی داشت. اما درصدی از کارها عالی بود، آنقدر که می‌توانم بگویم باعث شد از ایده‌ام جواب کاملا مثبتی بگیرم.

بچه‌ها تا حد زیادی اعتماد به نفس خود را یافته بودند، ایده‌های نوینی پیدا کرده و با شهامت آنها را اجرا می‌کردند. و همین برای من مهم بود. اصلا پوستر مهم نبود. بهترین چیز برای من همین بود که کلمه‌ «نمی‌توانم و نمی‌شود» را دور بریزند؛ که تا حد بالایی هم به دست آمد.

[ms 11]

طراحانی که فعالانه دارند در عرصه‌ی زنان مسلمان کار می‌کنند، باید به چه اصولی پایبند باشند؟

در یک کلام باید منصف باشند. در بیان حضرت آقا درباره مثلا شعر با موضوع زن، انصاف همیشه مورد تحسین قرار می‌گیرد. مهم است که ما ناعادلانه درباره زن، آن هم زن ایرانی حرف نزنیم. فرازهای پایانی مقدمه وصیتنامه حضرت امام را ببینید. آنجا امام چه زیبا، هم از محدودیت‌های زنان صحبت کرده‌اند و هم از نقشی که در رفع آن محدودیت‌ها ایفا کرده‌اند. اصلا یک چهره واقعی و افتخارآمیز در همان یک پاراگراف از زن ایرانی ترسیم شده است.

هنر جنسیتی یا جنسیتی‌ شدن هنر چقدر در بیان واقعی حقوق زن موثر است؟ اصولا زنانه‌ شدن هنر خوب است؟ یا به تعبیری با تقسیم هنر به زنانه و مردانه موافقید؟

در مکتب ما هنر، بیان خالصانه‌ دریافت‌های روحانی است. و روح، مجرد از جنس است. اینکه کسی هنرمندتر باشد به این بستگی دارد که چقدر پنجره‌ روحش را گردگیری کرده باشد، نه به جنسیت او. البته نقاط افتراقی هم وجود دارد؛ اینکه در هر جامعه‌ای برای مرد چه اقتضایی وجود داشته باشد و برای زن چه اقتضائاتی. یا اینکه مرد بتواند تحلیلی‌تر نگاه کند یا زن حسّی‌تر و بی‌واسطه‌تر. باز هم این نقاط افتراق، لزوما به یک تضاد ختم نمی‌شود. این، یعنی خداوند برای حل یک مسئله در جامعه، دو نوع هنرمند قرار داده تا دو نوع نگاه با دو نوع راه‌حل داشته باشند. این همان بحث تکمیل یکدیگر است، نه نفی یکدیگر.

اینها همه موقعی است که باور داشته باشیم هنرمند آمده تا به قول حضرت امام(ره) گره‌های کور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و نظامی که با دندان تعقّل باز نمی‌شوند را با اشاره‌ انگشت باز کند. آن وقت هنرمند دنبال این دعواها نمی‌رود. دنبال حل مشکل مردمش می‌گردد.

اما اگر هنر بازی و تفاخر باشد، دعوا می‌شود بر سر همین چیزها؛ جنسیت، قومیّت، نفسانیت و…

ناشناخته‌تر بودن دنیای زنان را قبول دارید؟ یا اعتقاد دارید یک زن در پرداختن به مسائل عاطفی و اجتماعی، نگاه دقیق‌تر و بهتری دارد؟

در مقایسه‌ هنرمند زن و مرد به شرط سلامت نفس و قوّت شیوه، به نظر من خانم‌ها برای رسیدن به یک حقیقت و به تبع روایت آن حقیقت برای مخاطب خود، سلوکی متفاوت دارند. همان‌طور که عرض کردم یک زن حسی‌تر، بی‌واسطه‌تر و سریع‌تر می‌بیند و از طرفی با حوصله‌تر روایت می‌کند.

اما من نقدی در همین‌ جا دارم نسبت به دخترانی که علاقمند به هنر هستند؛ اینکه حوصله‌ زیاد و دقت و ظرافت دخترانه‌شان را صرف هنرهای صرفا پرکار و تزیینی می‌کنند. تابلوها یا آثاری که زمان و چشم و انرژی زیادی از آنها می‌گیرد و غایت کمال آن قرار گرفتن در گوشه‌ای از یک اتاق و تزیین آن است. و گاه به اینکه بیننده بگوید «وای چه قشنگه» رضایت می‌دهند.

بالاخره قرار است ما با هنرمان حرفی بزنیم. حرفی که قبل از ما کسی نزده باشد یا لااقل به زیبایی ما نگفته باشد. هنر تزیینی، همه‌ هنر نیست. دختران ما باید بیشتر به این فکر کنند که با هنرشان تحولی ولو کوچک در مخاطب ایجاد کنند. نگاه تازه‌ای به او بدهند. پیامی برسانند. حیف است نگاه تیزبین و انرژی بی‌نظیر دخترهای ما پشت انبوهی از قلم زدن‌ها و سوزن‌زدن‌های تزیینی گم شود. رسالت دختران ما تزیین در و دیوار نیست! باید خود بدانند و با هنرشان دیگران را هم آگاه و متحول کنند؛ کاری که مادران و خواهران ما در انقلاب و دفاع مقدس انجام دادند.

[ms 12]

گریزی داشته باشیم به هنرهای مختص زنان. هنرهایی که از قشری با عنوان فمینیست‌ها می‌بینیم؛ که از هنر برای رسیدن به برخی حقوق که به‌ نظرشان مورد ظلم قرار گرفته استفاده می‌کنند. به نظرتان چه عواملی باعث می‌شود این نوع نگاه به هنر به وجود بیاید؟

این نتیجه‌ همان بی‌انصافی است، یا شناخت نامتعادل. امام رحمت‌الله‌علیه فرمود به زنان ما در طول تاریخ ظلم مضاعف شده. مکتب اسلام و انقلاب، منکر ظلم به زنان نیست. اما مهم این‌ است که چه ظلمی و چه ظلم‌ستیزی‌ای؟ یکی از اضعاف مضاعف ظلم به زن ایرانی، چنین مدعیانی هستند که اسم حقوق زن را خرج می‌کنند تا به منافع سیاسی و منطقه‌ای خود برسند. متاسفانه همیشه هم در داخل یک عده پیاده‌نظام به خط شده دارند.

 

 

در ادامه طرح‌هایی از دختران دانش‌آموز را می‌بینید:

[ms 1]

دختران کرمانشاهی در موضوع دختر ایرانی به عفاف او اشاره کرده‌اند. دختران ما مثل یاقوت ارزش‌مند هستند. مثل یک انار زیبا که یاقوت‌های زیبا و پر ارزش را در دل یک پوشش سخت پنهان می‌کند، از گوهر وجود خویش محافظت می‌کنند. اشاره به فطری‌ بودن حجاب و خلق اثری که از نظر من بی‌نظیر بود.

 

[ms 2]

خاک، پوشش است برای دانه اما باعث شکوفایی و جوانه زدن آن می شود. کاری از دختران خراسانی.

 

[ms 3]

این کار که یادم نیست بچه‌های کجا خلق کردند -چون پشت پوستر امضا کرده بودند-، یک تایپوگرافی عالی است که کلمه حجاب را به شکل کشتی نجات در طوفان‌های جامعه نشان می‌دهد. یادمان باشد که این بچه‌ها همه پوستر اولی هستند.

 

[ms 4]

باز هم یک تایپوگرافی صرف از آیه‌ حجاب

 

[ms 5]

بچه‌های یزد سعی کردند با رنگ و فرم و شکل طراحی حروف، لطافت یک چادر سفید را نشان دهند.

 

[ms 0]

این یکی هم کار دختران خراسانی بود با موضوع دختر ایرانی. وجود الماس‌مانندی که در مقابل التهابات دنیای بیرونی، می‌تواند درخشندگی و شفافیت خویش را حفظ کند.

امروز من نیازمند ایتام هستم نه آنها

چشمانش به این امید آرزوی یتیمان را ورق می‌زند که نگرانی برای همیشه با چشمان بی‌گناه آنان خداحافظی کند. او سال‌ها دور از وطن بوده اما هیچ‌گاه عشق به وطن و اعتقادات دینی را از خود جدا نکرده است. تمام زندگی‌اش را مدیون قرآن و باور‌هایش می‌داند.

لیلا نجفی، قاضی و حقوق‌دان، ۲۰ سالی می‌شود که مقیم انگلستان است. می‌گفت دینم را حفظ کردم و در ازای آن خداوند دریچه‌های نامرئی به سوی من باز کرد که تجربه کردن آن، تمام سختی‌ها را برایم ناچیز کرد. و حالا با سرپرستی ایتام ایرانی طور دیگری دینش را به وطنش ادا می‌کند.

ادامه امروز من نیازمند ایتام هستم نه آنها

ضرورت فرهنگ‌سازی درباره استفاده از نگین دندان

اینطور که از گفتگوی منشی با دختر جوان مراجعه‌کننده مشخص است، استفاده غیراصولی از نگین روی دندان، باعث فرورفتگی در سطح دندان شده بود. دختری ۲۷ ساله بود که می‌خواست حتما مشکلش را با آقای دندان‌پزشک در میان بگذارد. منشی نیم ساعتی منتظرش گذاشت تا بیماری که زیر دست آقای دکتر بود کارش تمام شود. در این فرصت با همین دختری که حسابی ترسیده بود باب صحبت را باز کرد و فهمید نگین را در بوتیک لوازم آرایشی کار گذاشته؛ آن هم فروشنده‌ای که ادعا می‌کرده کار نگین گذاشتن را «فوت آب» است. ادامه ضرورت فرهنگ‌سازی درباره استفاده از نگین دندان

زنان ایرانی با چادر راه نمی‌روند؛ با چادر پرواز می‌کنند

در تدارک میزبانی خانم مصطفوی بود و نمی‌شد گفتگومان را شروع کنیم اما به محض اینکه از طرف مهمانش تماس گرفته شد که سه ربعی دیر می‌آید، خودشان با من تماس گرفتند و شماره ثابتی دادند و گفتند می‌توانیم گفتگویی داشته باشیم. از اولین زن دکترای فلسفه در ایران، فارغ‌التحصیل فوق دکتری فلسفه‌ی تطبیقی و کلام از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا و اولین زن رایزن فرهنگی ایران در یونان حرف می‌زنم. با سرکار خانم طوبی کرمانی استاد فلسفه‌ی دانشگاه تهران گفتگویی ترتیب داده‌ایم از ازدواج تا زندگی زناشویی موفق با بیست سال تفاوت سن. ادامه زنان ایرانی با چادر راه نمی‌روند؛ با چادر پرواز می‌کنند

ریحانه‌ها، سربلند از آزمون صبر

هنوز چند صباحی از ماه مبارک رمضان نگذشته بود، که دوست خوبم، مریم حدادی؛ نویسنده وبلاگ زیتون، درمورد ایده‌ای صحبت می‌کردند. حلاجی خود ایده برای خودم، زیاد سخت بود. سخت ازین نظر که می‌دیدم دوستم می‌خواهد ترکیب واقعی دخترانه‌گی این روزهایمان را به تصویر قلم بکشد. تابستان+ روزه + … ؟ تشنگی؟ نه. دختران؟ نه. «حجاب!» کلمه‌ای که این روزها بدلیل‌هایی با نام پوشش ازش یاد می‌کنیم! اما اینبار خیلی جدی و سرسخت گفت: حجاب. همین.

ادامه ریحانه‌ها، سربلند از آزمون صبر

آیا حجاب اندازه آسفالت خیابان‌ها هم اهمیت ندارد؟

زیاد به دانشکده رفت و آمد می‌کردم. اما این‌بار فرق می‌کرد. توی محوطه دانشکده، جلو ساختمان آموزش، حتی مقابل در ورودی خوابگاه‌ها، چند بنر نصب کرده بودند که طرح‌های جالب هنری و زیبایی داشت و به صورت نمادین و غیرمستقیم به مساله حجاب اشاره می‌کرد. در یکی از این بنرها دو فانوس کنار هم بودند که یکی شیشه‌ی محافظ داشت و آن یکی همان شیشه محافظ را هم نداشت و شعله‌ی آتش توی دلش نمی‌توانست در مقابل باد مقاومت کند و در نهایت خاموش شده بود. و چند طرح مختلف دیگر که زیر هر کدام تک جمله‌هایی درباره حجاب نوشته بودند.

خوشم آمد. دقت کردم دیدم زیر طرح‌ها نوشته شده «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران – پردیس ابوریحان». سراغ دفتر نهاد دانشکده را گرفتم. خیلی سخت نبود. زود پیداش کردم و بدون وقت گرفتن و هماهنگی قبلی، از حجت‌الاسلام عباس فرجی خواستم راجع به این طرح با هم گفتگو کنیم. بعد از گفتگو سعی کردم با امکاناتی که داشتم، عکس‌هایی از این بنرها بگیرم. عکاسی با چادر، تجربه‌ی جالبی بود که به‌نظر خودم، خوب هم از آب در آمد. ادامه آیا حجاب اندازه آسفالت خیابان‌ها هم اهمیت ندارد؟

زندگی روزمره در یک شبانه‌روزی

در کوچه پس کوچه‌های خیابان میرزای شیرازی خانه‌ای است؛ البته متفاوت از دیگر خانه‌ها. جایی‌که دخترهای آن دست به دست هم داده‌اند تا بگذرانند زندگی‌شان را، و بسازند آینده‌ای را که سرنوشت برای آنها طور دیگری رقم زده است.

خانه مهر طه در سال ۸۱ با اخذ مجوز از سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی کار خود را با پذیرش ۵۸ دختر آغاز کرد و تاکنون ۱۵۵ دختر را زیر چتر حمایتی خود قرار داده است. این خانه محل نگهداری شبانه‌روزی دختران بی‌سرپرست و بدسرپرستی است که با حمایت خیرین می‌چرخد. حالا خانه‌ی مهر طه خانه‌ی خاطرات تلخ و شیرین این دختران است که بیشتر آنها از سن ۸ سالگی به آنجا آمده‌اند. خانه‌ای که قرار است آینده سرشار از امید و آرزوهای آنان را شکل دهد؛ مانند هزاران هزار دختربچه دیگر. آنها در آنجا می‌پزند، می‌خورند و می‌شویند ظرف‌ها‌، لباس‌ها و کینه‌های والدین‌شان را؛ والدینی که به بهانه یا به دلیل، از این مسئولیت مهم شانه خالی کرده‌اند.

ادامه زندگی روزمره در یک شبانه‌روزی

جای خالی سبک زندگی دینی

«حجاب»؛ کلمه‌یی که خیلی ساده و محجوب به نظر میرسد اما به یکی از بزرگترین چالشهای امروز جهان بدل شده است؛ چالشی که در یک سوی خود مذهبیون و به ویژه اسلامگرایان را میبیند و از سوی دیگر، مادیگرایان سکولار را.

این چالش دوطرفه آنقدر جدی شده است که حتی غرب حاضر شده تا نقاب آزادی بیان و رعایت حقوق شهروندان را از چهره بردارد تا بتواند نقاب را از چهره زنان مسلمان بگیرد. مساله حجاب (که شهید مطهری بیشتر از ۳۰ سال پیش ماهیت واقعی آن را درک کرد و آن را «مساله» حجاب نامید)، در ایران هم خبرساز بوده است؛

ادامه جای خالی سبک زندگی دینی

چادر؛ میخی بر محدودیت زنان یا مردان؟!

«زن در حصار چادر»؛ این گزاره مدت‌هاست توسط بوقچی‌های خوش رنگ و لعاب غرب در گوش دختران شرقی خوانده می‌شود که چه نشسته‌اید ما مسیر پیشرفت را با سرعت نور درنوردیدیم و در این میان چند تکه پارچه را به کناری انداختیم و اکنون آزاد و رها هستیم از هر قید و بند؛ حتی از یک بند لباس!

در این میان، مردان شرقی هم که در غم حسادت رهایی مردان غربی از بند لباس زنان غربی هستند، یک شبه سینه‌چاک بند بند بدن دختران شرقی شده‌اند و فریاد وا اسفای آزادی زن و رعایت حقوق دختران سر می‌دهند که خدای نکرده اندکی از رقبای غربی خود در نظربازی عقب بمانند که واقعا غیر قابل تحمل است. دختر شرقی هم باید رژیم بگیرد و خودش را در دامن هزار وسیله منحوس سولاریوم‌مانند زندانی کند تا بلکه یک شب بتواند کام مردان شرقی را نیز به طبع خوش‌کامیشان مزین سازد و این است نهایت مدرنیزاسیون و آزادی حقوق زنان!
ادامه چادر؛ میخی بر محدودیت زنان یا مردان؟!

برای آزادی یک غزل در بند

با اینکه سوالات را از قبل در یک صفحه آماده کرده بودم و سعی داشتم در این سوالات، مجهولات ذهنی خودم و مخاطبم را بیاورم؛ وقتی زمان مصاحبه با وبلاگ ایات‌ القرمزی فرا رسید، صفحه‌یی دیگر ورق خورد! از دختر شاعره‌ی بحرینی که بخاطر سرودن یک شعر شکنجه و در آخر محاکمه شد رسیدیم به دختران امروزی که می‌خواهند این عرصه را خالی نگذارند، میخواهند از آیات بشنوند، اما نه آیاتی که سرنوشت‌ش را زندان و شکنجه رقم زد، آیاتی که آینده‌ی او یک آینده‌ی شگفت‌انگیز است. آینده‌ای که گره می‌خورد به آینده‌ی همه‌ی مجاهدان راه حق… ادامه برای آزادی یک غزل در بند

باید در موضوع زنان از دنیا طلبکار باشیم

دکتر مریم اردبیلی؛ متولد ۱۳۵۳؛ از بانوان موفقی است که صاحب چندین مقالات پژوهشی در مباحث زنان و خانواده در سطح کشور و بین‌المللی به صورت ان‌جی‌او، طرح‌های فرهنگی و مباحث حقوقی زنان به صورت‌های مناظره، سخنرانی در دانشگاه، دوره‌های آموزشی و ارتباط با مسلمانان خارج کشور بوده است. حدود ۵ سال بار مشاور امور بانوان استانداری فارس را به دوش کشید و همچنین با مجامع تصمیم‌گیری شورای فرهنگ عمومی و هیئت منصفه مطبوعات همکاری خوبی داشته است. پزشکی دانشگاه بهشتی را خوانده است و اکنون فارغ از هرگونه مشغله‌ی کاری در دفتر کارش در بیمارستان نمازی شیراز پای صحبت‌هایش نشستیم و از مسائل بانوان گفتیم، موضوعی که گریزش به خانه و خانواده ناگزیر است.

ادامه باید در موضوع زنان از دنیا طلبکار باشیم

او یک معلم است

راستش را بخواهید بعد از مدت‌ها داشتن مصاحبه‌هایی با سوژ‌ه‌های معمولاً تکراری و گاه به کلیشه مبتلا، حالا نشستن و صحبت کردن از شغل و حواشی معلمی در یک عصر بهاری اردیبهشتی خیلی حالم را خوب کرد و البته همه‌ی این خوشی احوال بر می‌گردد به بانوی آرام و معتقدی که در پشت خطوط تلفن، صدا و حرف‌های صمیمی و صادقانه‌اش طعم مهربانی و انسانیت را زنده می‌کند.

«فریده لطفی آوینی» متولد سال ۱۳۵۳ و دبیر کامپیوتر یکی از دبیرستان‌های استان تهران است و حالا ۱۵ سالی می‌شود که هم‌شغل انبیا شده و راستی که اگر شما هم حرف‌ها و عقایدش را بخوانید به خوبی تصدیق می‌کنید که اگر خودش می‌گوید معلم عاشق است نه شاغلاین‌را نه به گزاف که به واقعیت وجودیش می‌گوید.

ادامه او یک معلم است

فقر فرهنگی در مدیریت حجاب!

بعضی‌ها معتقدند اگر حجاب اجباری نباشد، چه در دانشگاه‌ها و چه در مکان‌های عمومی روند بهتری را شاهد خواهیم بود. صحت و سقم این قضیه به نسبت تحلیل‌های شخصی افراد و تجارب و اعتقاداتشان متفاوت است اما در همین‌ رابطه و همچنین در پی نشست تخصصی وبلاگ‌نویسان پیرامون حجاب و عفاف در دانشگاه هنر، گفتگویی داشته‌ایم با سجاد کریمان‌مجد، یکی از مسؤولین فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هنر. صحبت‌های این فعال فرهنگی را در این زمینه می‌خوانیم.

ادامه فقر فرهنگی در مدیریت حجاب!

جشنواره نور همه مشکلات حجاب و عفاف را حل نمی‌کند

از آنجایی‌که موضوع عفاف یکی از نشانه‌های بارز سلامتی، حیات بشری و وجه تمایز میان جوامع اسلامی و غیراسلامی است؛ نهادینه‌سازی، گسترش و حفظ فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه اسلامی، نیازمند حرکتی گروهی، پویا، هدف‌مند و روشمند است. از این‌رو، تلاش همه‌جانبه نهادهای دولتی از یک سو و شهروندان از دیگر سو، همراه با تعامل، تفاهم و هم‌دلی سبب می‌شود که فرهنگ عفاف گسترش یابد.

ادامه جشنواره نور همه مشکلات حجاب و عفاف را حل نمی‌کند