پایان تنهایی‌های مهری مهرنیا

دیگر تنهایی‌هایت تمام شد. یادت می‌آید؛ خودت می‌گفتی دیگر از ذلت و دربه‌دری و تنهایی خسته شدم. دوست دارم هرچه زودتر بروم. بروم دنبال بچه‌هایم. می‌خواهم بچه‌هایم را ببینم…

حالا در آغوش فرزندانت هستی. حالا حالت از همه‌ی روزها بهتر است. دیگر آرام گرفتی…

ادامه پایان تنهایی‌های مهری مهرنیا

گرونی یا حکمت

خدا اموات‌تون رو بیامرزه. یادمه مادر بزرگم می‌گفت: «ننه! گرونی بی‌حکمت و ارزونی بی‌علت نیست.» تو خیلی مسائل به این نکته رسیدم. آخه می‌دونید تو چیز‌هایی غیر از خرید و قیمت اجناس هم این ضرب‌المثل صادقه. مثلا تو اتفاقات و حوادث تاریخ. چرا راه دور بریم مثلا تو همین جریان غزه. کشته شدن اون‌همه آدم که بیشترش هم بچه و زن بی‌گناه بودن خیلی مسئله مهم و بزرگی بود. خیلی از دل‌ها رو از تمام دنیا به درد آورد. جریان ایستادن مقابل زورگویی و گردن کلفتی خیلی مهم بود و البته خیلی هم گرون تموم شد؛ به قیمت ریختن خون پاک صدها آدم بی‌گناه ولی پرداخت همین هزینه‌ی بالا از جامعه مسلمین باعث شد چیزهای باارزشی به دست بیاد. این هزینه بالا باعث شد خیلی‌ها از خواب بیدار بشن. دست خیلی‌ها رو بشه. ادامه گرونی یا حکمت