خانه‌تان را اصولی بتکانید!

در ایران، برپایی نوروز، آیین‌هایی دارد که از آن جمله می‌توان به خانه‌تکانی اشاره کرد. اما بعضی اوقات دیده می‌شود خانم‌ها و به ندرت آقایان(!) به دلیل عدم رعایت نکات ایمنی، نوروز را با دست و پایی شکسته و کمر درد و … می‌گذرانند. به همین دلیل دیدیم خوب است چند نکته‌ی مهم و ایمنی برای خانه‌تکانی قبل از فرارسیدن نوروز را برای‌تان بنویسیم.

– حتما در این چند روز مجبور به بلند کردن اجسام سنگین بوده‌اید، برای این کار بهتر است هنگام برداشتن اجسام سنگین از روی زمین پشت خود را صاف نگه دارید، زانوها را خم و برای تحمل وزن جسم به عضلات پای خود تکیه دهید. این کار، بهترین حرکت برای پیشگیری از کمردرد هنگام بلند کردن اجسام سنگین است . زیرا با این کار فشار ناشی از بار سنگین به جای کمر به مفصل ران منتقل می‌شود.

ادامه خانه‌تان را اصولی بتکانید!

دیوار رادیو جوان، برزخ بین دنیا و آخرت است!


سعید پور محمودی، گوینده رادیو جوان

یکی از شب‌های پنج‌شنبه به دعوت گروه فرهنگ شبکه‌ی جوان مهمان جمع صمیمانه‌ی برنامه‌ی «هفت ترانه» شدم؛ ساعت ۲۰:۳۰ به ساختمان پخش رادیو رسیدم. درانتهای راهرو، طبقه‌ی اول، صدای همهمه و صدای تلاوت قرآن به گوشم می‌رسد. خنده‌ام می‌گیرد؛ دو شبکه‌ی کاملا متفاوت در کنارهم قرار دارند. شبکه‌ی رادیویی جوان و شبکه‌ی قرآن. یاد حرف فرزاد محمدی -از مسئولین ارتباطات رادیو- می‌افتم که می‌گفت: «رادیو جوان، دنیاست و رادیو قرآن آخرت. این دیواری هم که بین این دو است برزخ است!»

ادامه دیوار رادیو جوان، برزخ بین دنیا و آخرت است!

دیش‌هایی بر پشت وانت!

نون خشکیه! دمپائی پاره، آهن قراضه، پلاستیک کهنه…؛ می‏خریم.
سبزی خوردن، آشی، پلویی، سبزیه.
شکی نیست چنین جملاتی بسیار به گوشتان آشناست. احتمالا تاکنون در کوچه و خیابان وانت‏های زیادی را دیده‏اید که برای فروش اجناس‌شان، فریاد بزنند.

من هم شنیده‏ام و دیده‏ام. هم مدل قدیمی‏اش را هم مدل مدرن و امروزی!
شاید در دل‌تان بپرسید مگر مدل امروزی و دیروزی دارد؟!
بله دارد. چند روز پیش با همین چشمان خودم شخصی سوار بر وانت را دیدم که در خیابان فریاد می‌زد:
«دیش رسید، رسیور ماهواره دارم، پروگرم می‏کنم، نصب می‏کنم، قیمت‏ها شکسته شد، ماهواره»
همه مدل دوره‌گرد را دیده بودیم جز این مورد. بفرمایید. این هم ورژن ۲۰۱۰ دوره‏گردی!

ادامه دیش‌هایی بر پشت وانت!

دلسوزی روزنامه الحیات برای دختران چادری ایرانی

روزنامه الحیات چاپ لندن بدون در نظر گرفتن تفاوت مکان‌های زیارتی با فضاهای عادی مدعی شد‏ رقابت بین چادر و مانتو در ایران ادامه دارد و در برخی شهرها مانند قم برای زائران زن، پوشش چادر اجباری است‏، اما این وضعیت در سایر شهرهای ایران مانند قزوین و شهرهای شمالی متقاوت است‏.‏ در مورد تهران، پایتخت ایران نیز باید گفت که مانتو با رنگ‌ها و مدل‌های مختلف و مد روز، چادر را به چالش طلبیده است و مانتو بر خلاف چادر که به رنگ مشکی است دارای رنگ‌های متفاوتی است‏.‏

به نوشته الحیات در سال‌های گذشته، پوشیدن لباس‌های جین ممنوع بود! اما امروز بسیاری از دختران ایران از جین استفاده می‌کنند و حتی تعدادی از آنان شلوار کوتاه می‌پوشند و حلقه‌های درخشانی به پای خود آویزان می‌کنند. در بازارها نیز بسیاری از زنان با پوشش چادر که سر تا پای آنان را پوشانیده است ظاهر می‌شوند و اقدام به خرید لباس‌های جدید و رنگ‌های روشن می‌کنند‏.‏

ادامه دلسوزی روزنامه الحیات برای دختران چادری ایرانی

دختران یزد، دخترانی عفیف و پاکدامن هستند

  1. آقای احمدی‌نژاد در ساعت ۹ بامداد وارد فرودگاه بین المللی شهید صدوقی یزد شد.
  2. ازدحام جمعیت مردم، از فرودگاه تا مجموعه امیرچخماق به قدری بود که آقای احمدی‌نژاد در ساعت ۱۲ ظهر و پس از سه ساعت تاخیر توانست در جایگاه حاضر شود.
  3. جمعیت پرشور و عظیم مردم یزد که از ساعت ۷ صبح و در یک روز میان‌هفته برای دیدار با آقای احمدی‌نژ‌اد در مجموعه امیرچخماق حضور یافته بودند به حدی بود که حتی سبب شگفتی اصحاب رسانه شده بود و این جمعیت را غیرقابل پیش بینی و عجیب توصیف می‌کردند .
  4. میدان بزرگ امیرچخماق، خیابان های امام‌خمینی، قیام، میدان سیدمصطفی‌خمینی و خیابان‌های اطراف مملو از جمعیت زن و مرد بود.
  5. مردم شهر یزد در هنگام ورود رئیس‌جمهور با شعارهای «عطر گل محمدی به شهر ما خوش آمدی» و «صل علی محمد یاور رهبر آمد» از وی استقبال کردند.
  6. هر چند مسئولین استانی و کشوری در هنگام سخنرانی امام‌جمعه و استاندار یزد و همین طور رئیس جمهور بر روی صندلی نشسته بودند و به سخنان آنها گوش می‌کردند اما رئیس جمهور در تمام مدت در جایگاه ایستاده بود و به ابراز احساسات مردم پاسخ می‌داد.
  7. آقای احمدی‌نژاد در ابتدای سخنان خود شهر یزد را دارای جمیع صفات برجسته‌ی ایران خواند که مورد تشویق‌های مکرر مردم یزد قرار گرفت .
  8. سرفه‌های مکرر و گرفتگی صدای آقای‌احمدی‌نژاد در هنگام سخنرانی، حکایت از کسالت داشتن وی داشت.
  9. حضور پرشور دختران و پسران جوان و همچنین اقلیت‌های مذهبی خصوصا «زرتشتی» در این تجمع کاملا مشهود بود.
  10. رئیس جمهور در بخشی از سخنان خود دختران یزدی را دختران عفیف و پاکدامن معرفی کرد که این سخن، دختران یزدی را به شدت به وجد آورد و باعث تشویق پرشور آنان شد.
  11. احمدی نژاد پس از عذرخواهی از مردم با توجه به معطل شدن آنان این گونه سخن گفت:

از کی اومدید اینجا؟۱۰؟

نه

۹؟

نه

۸؟

نه

۷؟

بله

الان ساعت چنده؟

دوازده

لابد خسته شدید؟

نه

خسته نشدید؟

نه

مطمئن باشم؟

بله

کی خسته است؟

دشمن

می‌خوام بلندتر بشنوم. کی خسته است؟

دشمن

این سخنان به دور از تکلف و ادبیات عامیانه احمدی‌نژاد شدیداً مورد استقبال مردم قرار گرفت و سبب از بین رفتن احساس خستگی در آنها گردید.

۱۲. هرچند احمدی‌نژاد سخنان خود را دقایقی پس از اذان ظهر به افق یزد آغاز کرد اما در میانه‌ی سخنان خود گفت «با توجه به نزدیک بودن به اذان ظهر سخنان خود را کوتاه می‌کنم» که به نظر می‌رسید وی افق تهران را حساب کرده بود.

۱۳. هنگامی که احمدی‌نژاد گفت: «ملت‌های عالم از رفتار دولت‌ها و زورگویی‌های آنها و دخالت‌های بی‌جای آنها متنفرند و می‌خواهند این دولت‌ها دست از سر جامعه بشری بردارند و فقط به امور ملت خود رسیدگی کنند «،‌ این سخن او با شعار مرگ بر آمریکا مورد تایید قرار گرفت.

کالبد شکافی فیگارو از همسر شاه سابق ایران

چارقد – روزنامه‌ی فیگارو، طرفدار دولت فرانسه در شماره روز شنبه‌ی خود با چاپ عکس بزرگی از فرح پهلوی در صفحه اول و اختصاص دادن تمامی صفحه ‏۱۸‏ و بخشی از صفحه ‏۳۹‏ خود مشروح گفت و گوی خود با همسر شاه خائن ایران را درج کرده است‏.‏

این روزنامه در صفحه‌ی اول می نویسد ‏:‏ «فرح دیبا بعد از سی سال! از سقوط شاه از دوران خود و زندگی خود با شاه و زندگی در پاریس می گوید‏.‏»

به نوشته این روزنامه قرار است امشب نیز در ساعت ‏۲۳‏ به وقت پاریس گفت وگویی در خصوص زندگی خصوصی او با شاه پخش شود‏.‏

این روزنامه در معرفی این برنامه می گوید در این برنامه از ساواک و انقلاب و چگونگی به قدرت رسیدن امام خمینی (ره) کمتر صحبت می شود‏.‏

این گفت و گوی ‏۷۵‏ دقیقه ای توسط فدریک میتران صورت می گیرد واین روزنامه می نویسد از سال ‏۲۰۰۳‏ میلادی این اولین گفت وگوی او است. دو هفته پیش نیز پسر شاه سابق ایران در پاریس در مرکز رسانه‌های خارجی به معرفی کتاب خود پرداخت و چندین گفت وگو نیز با رسانه های تصویری و رادیویی فرانسه داشت ‏.‏

ادامه کالبد شکافی فیگارو از همسر شاه سابق ایران

جامعه ایران باز و بافرهنگ است اما زنان در انزوا هستند!


عکس تزئینی است

فران سوییا خبرنگار رادیو دولتی اسپانیا که به مناسبت سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب‌اسلامی به تهران سفر کرده بود طی مطلبی با عنوان ایران پس از ‏۳۰‏سال ادعا کرد که در ایران چیزی برای انتخاب وجود ندارد و جمهوری‌اسلامی، زنان را در انزوا قرار داده است‏.‏

فران سوییا نوشت‏:‏ «در بازار بزرگ تهران نابینایی از کنار من عبور می‌کند که آوازی سر می‌داد؛ آواز وی حال و هوایی میان حماسی و دلتنگی داشت‏.‏ بدون دانستن فارسی به راحتی می شود، فهمید، آوازی را که می‌خواند از اشعار افسانه‌ای، فردوسی و غزل‌هایی از شاهنامه است کتاب پادشاهان، کتاب حماسی پارسی ها است‏.‏»ادامه جامعه ایران باز و بافرهنگ است اما زنان در انزوا هستند!

عشقی نهفته در قلب‌های پلاستیکی

دو دوتای استاد هم درست از آب در نیامد؛ گویا استاد هم مثل من علت تبادل قلب‌های تکه‌تکه‌ای که در کلاس بین دانشجوها رد و بدل می‌شد، را نمی‌دانست. انگار باورش نمی‌شد درسی غیر از ریاضی هم، برای شاگردانش مهم باشد و بچه‌ها به جای حل مسائل پیچیده‌ی ریاضی، مشغول حل کردن مسائل به ظاهر آسان عشق و دوستی باشند.

ادامه عشقی نهفته در قلب‌های پلاستیکی

روز عشق یا هر روز عشق!؟

هوا ابری بود. هرچند این هوای بارانی مانع از این نشده بود که مغازه‌ها خلوت باشد. هم‌همه‌ی زیادی شده بود. با کمی توجه به اطراف می‌شد متوجه شد که امروز یک روز خاصی است، و مثل تمام روزهای خاص برای دوست‌دارانش روز بزرگی است. روزی که به نام روز «عشق» یا به عبارتی به نام روز «ولنتاین» در بین جوانان نام گرفته است.

ادامه روز عشق یا هر روز عشق!؟

این مدرسه را شناسنامه‌ی انقلاب می‌نامند

نگاهم هنوز به ساختمان سفید و مثلثی شکل مجلس است که آن اوایل بیشتر من را یاد اهرام مصر می‌انداخت. ماشین می‌ایستد: «خیابان شهید گل‌محمدی!»
آدرس دقیق ندارم و فقط می‌دانم جایی که قرار است بروم، داخل این خیابان است. هنوز به میانه‌ی خیابان نرسیده‌ام که دیوارهای بنفش و صورتی توجهم را جلب می‌کند و تابلوی سر در: «دبستان دخترانه‌ی رفاه». همسایه ی دیوار به دیوار «دبستان پسرانه ی علوی» است.
وارد سالن می‌شوم. زنگ کلاس است و خبری از سر و صدای بچه‌ها نیست. وسط سالن چهارپایه‌ی بزرگی است و چند خانم چادری با کمک دو آقا، دارند فضای سالن را برای برنامه‌های دهه‌ی فجر آماده می کنند.
خودم را معرفی می کنم؛ یک نفر من را به سمت دفتر، راهنمایی می‌کند و چند دقیقه‌ی بعد خانم رضابیگ و خانم صبا، از معلمان با سابقه‌ی مدرسه، به استقبالم می‌آیند تا از مدرسه و امام و انقلاب بگویند.

ادامه این مدرسه را شناسنامه‌ی انقلاب می‌نامند

این افسانه واقعی است

کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری!

اواخر دهه ۴۰، در جریان گروگان گیری ناموفق شهرام (پسر اشرف پهلوی) که توسط تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) روی داد، آن‌چنان در سیستم‌های اطلاعاتی رژیم شاه، ناهماهنگی و بی‌تدبیری بیداد می‌کرد، که وقتی شهربانی، یکی از آن به اصطلاح خرابکاران! را دستگیر و شکنجه کرد، معلوم شد که هر چه او گفته است، قبلا توسط افراد دیگر به ساواک گفته شده بود! این ناهماهنگی بعضا در موارد دیگر هم تکرار گردید و گاه بر سر یک سوژه، هم شهربانی تعقیب و مراقبت داشت، هم ساواک و هم ضد اطلاعات ارتش! در پی بروز چنین ناهماهنگی‌هایی، محمدرضا پهلوی دستور داد که تشکیلات مستقلی، مشترک از ساواک، شهربانی و ضد اطلاعات ارتش، برای مقابله، مهار و سرکوب مخالفان رژیم تشکیل شود و این چنین «کمیته مشترک ضد خرابکاری» با الگوبرداری از سیستم اطلاعاتی انگلیس تشکیل شد.

ادامه این افسانه واقعی است

«ولنتاین»، تهاجم فرهنگی یا خلا فرهنگی؟!

این روزها روند برخی تغییرات در ویترین مراکز خرید و فروشگاه‌ها در اغلب مناطق شهر و حتی تغییر کاربری فروشگاه‌های پوشاک، رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها به محل‌هایی برای فروش عروسک و شکلات، به هر رهگذری می‌فهماند که اتفاقی در راه است. این اتفاق یا به قولی پدیده، که چند سالی است رنگ و روی بخشی از جامعه را در چنین روزهایی تحت تاثیر قرار می‌دهد «ولنتاین» نام دارد. نامی که اگر چه برای بسیاری از ایرانیان و حتی جوانان بی‌معنا و مفهوم است، اما به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی، حال و هوای خاصی را به بخشی از جامعه و شهر می‌بخشد.

به گزارش ایسنا، این روزها برخی جوانان دست به جیب شده و هدایای ویژه ولنتاین را خریداری می‌کنند بی‌آنکه از عقبه این روز و علت کارشان اطلاعی داشته باشند و اغلب عنوان می‌کنند که این کار را برای پاسخ به مطالبات و توقعاتی که اخیرا از سوی نامزدشان ایجاد شده، انجام می‌دهند.

ادامه «ولنتاین»، تهاجم فرهنگی یا خلا فرهنگی؟!