[ms 0]
آن روز که تنها دختر خاتمالانبیاء به مسجد رفت
آن روز که فاطمه (س) بالا رفت
از منبری که پدرش بر روی آن سخنوریها کرده بود
روزی که خطبه خواند و احقاق حق خود و ولیّ خود را فریاد زد
از همان روز شیعیان فهمیدند
که احقاق حقوقشان از حکّام را باید فریاد بزنند
از همان روز بود که میشد حدس زد
خون ناموس شیعه، کوچهها را فرش خواهد کرد
آن روز که محبوب دل رسولالله (ص) سیلی خورد
آن روز که پهلوی فاطمه (س) شکست و محسن قربانی شد
روزی که درب خانهای آتش گرفت
که پیامبر خدا دربارهی صاحبش گفته بود:
«مَن کُنتُ مَولاه، فَهذا عَلیٌّ مَولاه»
از همان روز شیعیان فهمیدند
که برای دفاع از دین رسولالله باید خون بدهند
ناموس بدهند
سیلی بخورند
و…
قربانی شوند
اکنون ما هستیم و فاطمیه و بحرین
ما هستیم و انتقام خون مادر از آل خلیفه
این خلیفه یا آن خلیفه، لا تفاوت بینهما
ما هستیم و خونی سرخ
به یادگار و ماندگار، از صحرای کربلا و دشت نینوا
که اکنون باید بر روی زمین ریخته شود
برای تحقق آیندهی سبزی که متصل به ظهور منجی است
و چه شباهت عبرتناکی است
میان ریختن خون مادرمان در کوچههای مدینه
و زنان شیعهی بحرین در خیابانهای منامه
به قول دوستی:
«فرقی نمیکند
در کوچههای مدینه یا در خیابانهای منامه
دستِ شُرطههای حجاز همیشه سنگین است…»
[ms 1]
وقتی به دیار حجاز میروی و رواج سنتهای عرب جاهلی را پس از ۱۴۰۰ سال، آن هم با رنگ و لعاب دینی میبینی، با خود خواهی گفت عجب برگ برندهای است قبر مخفی زهرای مرضیه (سلام الله علیها). گویی این قبر مخفی مانده است تا برای همیشهی تاریخ، رسواکنندهی سنتهای اشرافی عرب جاهلی باشد. این را زمانی بهتر درمییابی که از شیوخ عربی، که با حناهای درجه یکِ یمنی، محاسن بلند خود را به رنگ سرخ درآوردهاند و بوی عطر تند فرانسویشان از فرسنگها مشامت را میآزارد و چفیههای سرخ و اتوکشیدهشان و عباهای گرانِ عربیشان، تفاخر و تکاثری از جنس دینی را رقم میزند، سؤال میکنی که چرا قبر زهرای مرضیه مخفی است. همان نگاه مبهوت و بیجواب، پُر از جواب است برایت.
البته اشرافیت جاهلی محدود به حجاز نیست. امروز و پس از ۱۴۰۰ سال، اشرافیت جاهلی را در جایجایِ بلاد اسلامی میتوانی لمس کنی؛ از یمن گرفته تا لیبی، از میدانِ التحریر گرفته تا میدان لؤلؤ و از اردن گرفته تا تونس. و عجیب نیست رفاقت شیوخ حجاز با برخی شیوخ ایرانی. اشرافیت جاهلی را حتی در ایران هم میتوانی پیدا کنی و حتی شاید پررنگتر از بلاد دیگر. اشرافیت جاهلی قویترین ابزار برای انزوای سنت الهی ولایت است، و قویترین خنثیکنندهی این سنت اشرافی، گریههای بلند و شبانهروزی زهرای اطهر. گریههای زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و گریه برای صدیقهی کبری، سیاسیترین گریه در عالم است، و قبر مخفی او بزرگترین رسوایی برای سنت اشرافیت جاهلی؛ رسواییای که گویی باید تا آخر تاریخ باقی بماند.
آری! برای مقابله با اشرافیت جاهلی، باید زهراوار برای زهرای مرضیه گریست…
فاطمیهی بحرین، امسال زودتر رسیده است گویا. چقدر کوچه دارد بحرین؛ چقدر در؛ سوخته این روزها. همهجا بیتالاحزان شده است، اما آل ابلیس گفته گریه ممنوع؛ عزاداری هم! آنها حتی از گریه هم ترس دارند، چون پدرانشان هم از گریهی فاطمه ترس داشتند در مدینه.
اما اینبار کور خواندهاند…
دیگر اجازه نمیدهیم سیلی جهل اعراب بر صورت معصوم ناموس شیعه نواخته شود. ما برای انتقام آمدهایم. ما برای جبران آمدهایم. فرمول یک و دو و هزار و به توان بینهایت که سهل است، آل خلیفه و آل سعود و تانکهای Made in USAشان که سهل است، حتی اگر خود شمر ابن ذیالجوشن، خود یزید ابن معاویه یا خود عمر ابن سعد هم حاضر شوند و بار دیگر بخواهند خودنمایی کنند، با اشارهی «آقا» عاشورا را برایشان تکرار میکنیم؛ عاشورایی که اینبار دیگر محدود به ۷۲ نفر نیست، بلکه تمام مظلومان و محرومان و مستضعفان جهان را در جمع خود دارد…