بد حجاب‌ها به بهشت نمی‌روند؟!

[ms 1]

اشاره: آسیب‌شناسی عزاداری‌ها – که اوج آن در دهه اول محرم‌الحرام می‌باشد – موضوعی است که مدتهاست به انحای مختلف مورد بررسی و گاهی مورد مناقشه بسیاری از دوستداران اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قرارگرفته.

شاید اصل این بحث بر اساس الاهم فالاهم مصادیق واجب و مستحب باشد. برای مثال از آسیب‌های این عزاداری‌ها می‌توان به برخی نذورات و احسان‌ها اشاره کرد که فی نفسه امری مستحب است.

اما اگر کسی که احسان می‌دهد، خود اهل خمس و زکات دادن نباشد، طبعا اموالش مخلوط به حرام است و بر او واجب است که رسیدگی به امور شرعیه‌ی مالی‌اش مقدم باشد بر نذر و احسان دادن در دستگاه ابی‌عبدالله (ع).

بر همین منوال است اگر کسی تا نیمه‌های شب در هیئات باشد و همین باعث شود که به خاطر عمل مستحب (عزاداری) از عمل واجبش (نماز صبح) غافل شود.

این نوع آسیب‌ها موارد متنوعی دارد که مورد بحث این مقاله نیست. موضوعی که چندی پیش جسته و گریخته بین نظرات عنوان شده برای مطلب جانی که جهان بسته به گیسوی تو باشد در همین سایت پیش کشیده شد، در رابطه با حجاب بانوان در عزاداری‌های دهه اول بود که اتفاقا نقطه نظرات متنوع و گاهی کاملا متضاد را در بر داشت.

نگارنده در این مجال بر آن است تا نگاهی اجمالی بر این مقوله داشته باشد، هر چند معتقدیم که هیچ رأی و نظری کامل نیست و امیدواریم که اینگونه مباحث تداوم داشته تا در جهت حرکت به سمت جامعه‌ی آرمانی اسلامی قدمی برداشته شود. ان شاء‌الله.

در برخی از مقاتل راجع به لحظات وداع حضرت ابی‌عبدالله (ع) از اهل‌بیت، چنین آمده که این وداع در پشت خیمه‌ها صورت گرفته و تا این حد خاندان عصمت از نگاه‌های آلوده به گناه پرهیز داشته‌اند. فارغ از صحت یا سقم این روایت، در جای جای مصائب آل‌الله، در طی مسیر از کربلا تا شام هم اشارات فراوانی به همین نگرانی از هتک حرمت و دغدغه حجاب داشتن شده است.

اهمیت این موضوع عملا واضح  و تاکید بر حجاب یک امر کاملا ثابت شده در واقعه عاشوراست. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توان ارتباط عزاداری‌ها را با بانوانی که حجاب کامل ندارند تشریح کرد؟

شاید طرح مساله به این شکل که «آیا عزاداری افرادی که چندان تقیدی به امور شرعی ندارند، صحیح و مورد قبول است؟» مناسب نباشد. هرچند مثلا در برخی روایات به صراحت به مصادیق تقید به انجام تکالیف شرعی اشاره شده و صحت باقی اعمال را قبولی آنها می‌داند (همانند روایتی که قبولی همه‌ی اعمال انسان را در گرو قبولی نمازش می‌داند و رد شدن نماز فرد را معادل رد شدن کلیه‌ی اعمال او می‌شمارد) اما باز هم ما نه می‌توانیم و نه در جایگاهی هستیم که بخواهیم نظر قطعی راجع به قبولی و صحت اعمال – و علی‌الخصوص عزاداری افراد – بدهیم. پس مساله بایستی به گونه‌ای دیگر مورد مداقه قرار گیرد.

احادیث فراوانی راجع به ثواب عزاداری و اهمیت والای اشک بر ابی‌عبدالله (ع) وجود دارد. تاحدی که در برخی روایات عزاداران آن حضرت را مصون از آتش دوزخ دانسته‌اند. اما سوالی که همیشه اینجا مطرح می شده این بوده که این عزاداری و این اشک بایستی دارای چه مولفه‌هایی باشد؟

با جستجویی هر چند کوتاه بین آثار متفکرین بزرگی همچون دکتر شریعتی و آیت‌الله مطهری به این نتیجه می‌رسیم که این اشک باید موتور محرکه‌ی انسان باشد. یعنی عزاداری صرف، بدون هیچ تغییر و اصلاحی در شخص عزادار فاقد مولفه‌های حقیقی و اصلی عزاداری‌ست. و آن اشکی که به واسطه‌ی آن بهشت بر انسان واجب می‌شود، اشکی است که همراه با عمل باشد.

این تغیّر و تحرک برای هر فرد متناسب با خود اوست، اما اگر در هر شخصی به وقوع بپیوندد موجبات جهش وی خواهد شد. برای مثال یقینا عزاداری روز عاشورا برای آن دختر مسیحی که پای سخنرانی سید حسن نصرالله در لبنان می‌نشیند، به واسطه‌ی اثراتی که برایش دارد، موجب برکاتی شود که شاید برای شخص دیگری که تنها ده شب به عزاداری صرف مشغول بوده و هیچ تغییری در رفتارش رخ نداده، به وجود نیاید.

به همین شکل اگر فرد کاهل‌الصلاتی با ورود به این ماه و به واسطه‌ی عزاداری‌ها تغییری در خود به وجود آورد و مراقب نماز های یومیه‌ی خود باشد، یقینا اجر و بهره‌ی متناسب را برده.
به عبارت دیگر، مطمئنا شنیدن روضه راجع به یک واقعه‌ی هولناک، برای هر فردی (ولو کسانی که اعتقادی به دین نداشته باشند) غم‌بار و حتی اشک‌آلود خواهد بود، و نمی‌توان این اشک و غم را که تنها ماحصل شنیدن یک حادثه‌ی دردناک است، و در اصل تألمی است که در هر انسانی رخ می‌دهد، موجبات وجوب بهشت دانست. بلکه آن اشکی که تاکید بر آن می‌شود بایستی قدرت تغییر انسان را دارا باشد.

به همین ترتیب انتظار می‌رود بانوانی که حجاب نامناسب دارند، اگر عزاداری را برای حقانیت اهل‌بیت طهارت انجام می‌دهند، تغییرات حاصل از آن را در خود شاهد باشند، و به همان ترتیب کسانی هم که مقیدتر به رفتار شرعی هستند پس از عزاداری‌ها اعمالی به مراتب شایسته‌تر از قبل انجام دهند، که خداوند هر کس را به اندازه‌ی وسعتش مکلف گردانیده.

در انتها، ذکر دو نکته را خالی از فایده نمی‌دانم:

اول بحث حفظ حرمت و شأن عزاداری. چنانکه تا دهه‌های اخیر شاهد بودیم که حتی کسانی که اعتیاد به مسکرات داشته‌اند، با ورود به ماه‌های محرم و صفر، لب بر می‌چیدند و دامن پاک می‌کردند. ولو اینکه شاید بسیاری از آنها وارد مساجد، تکایا و هیئات نمی‌شدند، اما شأن این ماه‌های عزیز را حفظ می‌نمودند. چرا که تاکید فراوانی در حفظ حرمت برخی اماکن و البته برخی زمان‌ها وجود دارد که از مهمترین آن زمان‌ها همین ماه محرم و بهترین مکان‌های آن مجالس عزاداری حضرت اباعبد الله است. و چه بسا بسیاری از همین‌ها که مبادرت به حفظ حرمت این ماه می‌نمودند، عاقبت به خیر می‌شدند. البته خوان کرم خاندان عصمت هم به قدری گسترده هست که کسانی چون رسول ترک را هم مورد عنایت خود قرار می دهند و موجبات هدایتشان را فراهم می کنند، که این هدایت یافتگی هم خود نیاز به ضمیر بی پیرایه دارد.

امروز هم حفظ حرمت و شأن این ماه و عزاداری‌های آن در بین بانوان جامعه، قبل از هر چیزی منوط به رعایت شئون ظاهری و به عبارتی ترک بدحجابی است. و البته در ورای این حجاب ظاهری و عفاف باطنی، امید به شفاعت و دستگیری اهل‌بیت (علیهم‌السلام) وجود دارد.

دوم موضوع نفاق است. شاید مهمترین موضوع اختلاف ائمه اطهار با خلفا از ابتدا همین مساله نفاق بوده باشد. چنانکه تمامی خلفا خود را جانشین رسول خدا می‌دانستند و بر لب ذکر تهلیل داشته‌اند، اما چون باطنا با آن مخالفت می‌کردند و در عمل خلاف سیره حضرت رسول را می‌پیمودند، مورد دشمنی با دین ناب و مخالف ائمه قرار می‌گرفتند.

مراقبت از به دام نفاق افتادن هم دو وجهه درونی و بیرونی دارد. چه بسا هم باید مراقب بود که چهره نفاق (که در عمل ضدیت با سیره ائمه دارد، و قلبا هم اعتقادی به آن ندارد و با اهدافی غیر از عزاداری وارد دستگاه حضرت اباعبدالله می‌شود) در جامعه گسترش پیدا نکند و هم اینکه از نفس درونی خودمان محافظت کنیم که خود نیز در دام نفاق گرفتار نشویم.

 

عکاس: خانم زیبا محبیان