[ms 0]
جنگ را تا ندیده باشی، هیچوقت هیچوقت نمیتوانی بفهمی ترس یعنی چه.
نمیتوانی بفهمی فاصلهی ماندن تا فرار چقدر است.
داغ را تا نچشیده باشی، نمیتوانی بفهمی رخت عزا را برای چه میپوشند.
همهجا زن و کودک را کنار هم میشمارند، چون هر دو مثل شیشهاند.
***
جنگ باشد،
داغدار باشی،
آنهم نه فقط داغ عمو و دایی و فرزندانشان،
داغ برادر هم، داغ برادر…
زن باشی، آنهم فقط هجده ساله،
در روستای خالی باشی و سرباز دشمن به روستایتان رسیده باشد..
نمیدانم چه میکنی، وحشت؟ فرار؟ تسلیم؟ التماس؟…
اما بانویی هست که آن وقت نه تسلیم میشود، نه فرار میکند، نه التماس و نه …
بانوی من به دشمن میتازد، با تبر میجنگد، زخم میزند و دشمن را به هلاکت و اسارت درمیآورد.
***
بانوی من دستهایش سبزند، و تبرش سرخ
بانوی من روی دامنش سیب میروید،
شیرزن من چارقدش بوی چادر فاطمه (س) را میدهد.
سلام .
خیلی زیبا بود …
من اهل کرمانشاهم این واقعیت دارد. جدا افتخار میکنم در کرمانشاه نفس میکشم.
نمیدونم با این کارهام شرمنده این شیر زن هستم یا نه، شهدا که جای خود.
سلام خیلی مطالب متنوع و جالب توجه و مورد نیاز جامعه مدرن امروزی بود عالی بود خدا قوت سرباز جنگ نرم / محبت کن منت بزار سری هم به وب مدیون الشهدا بزن خوشحال میشم یا علی التماس دعا