[ms 0]
۱۴ فوریه روز مشهوری است؛ نه در خاورمیانه، که در کل دنیا. روز عشق و دلدادگی، هدیههای سرخرنگ و عشقهای آتشین… از آن رسمهای دهانپُرکن زیبا که لائیکهای وطنی دنبال جانشینی به نام «سپندارمذگان» برایش میگردند تا همچنان عشق و دوستی را فارغ از هر چارچوب و مسئولیتی مقدس جلوه دهند. اما نقد من به این رسم نیست که بخواهم تخطئهاش کنم یا نسخهی اسلامیاش را پیشنهاد کنم، که عشق و دوستی کجا و تشکیل ارکان مقدسی به نام خانواده بر پایهی احترام و دوستی و محبت کجا!
۱۴ فوریه اما مناسبت دیگری هم دارد که هم سرخی در آن نقش دارد و هم عشق و دوستی و رسم دیرینهای که همچنان به تکرار تاریخ پابرجاست. یک سال از انقلاب سرخ و سفید شیعیان بحرین میگذرد؛ انقلابی که با شعار اصلاحات اجتماعی و سیاسی و اعطای آزادی مدنی شروع شد و پس از ریخته شدن خونهای مقدس، به شعار تغییر رژیم دستنشانده مبدل شد.
برخلاف دیگر قیامهای عربی-اسلامی، انقلاب بحرین دو ویژگی کاملا متمایز از دیگر اعتراضات داشت:
۱- بایکوت شدید رسانهای توسط رسانههای عربی و غربی
۲- فعالیت بسیار گستردهی زنان و دختران بحرینی در تمام تجمعات خیابانی و حتی درگیریهای میدانی
بحرین کشوری است که با خدعه و سیاستبازی بریتانیا از ایران جدا شد و اقلیت ۸۵ درصدی شیعهاش (!) تحت لوای حکومت دستنشاندهی عربستان قرار گرفت. حکومت سنیمذهب برای برهم زدن برتری جمعیتی شیعیان، از کشورهای عربی و پاکستان مردمان سنی وارد کرد و به آنها شناسنامه و اقامت بحرینی داد. جالب آنکه زبان اردو در بحرین بعد از عربی رواجی گسترده دارد!
شیعیان بحرین بهرغم اکثریت جمعیتی، در سیستم نظام حکومتی حتی در مشاغل دولتی کمترین سهم ممکن را داشتند و ارتباط با شیعیان خارج از بحرین برای آنان سرنوشت شومی را رقم میزد، بهطوریکه با وجود ۲۵ درصد جمعیت ایرانیالاصل در این کشور، داشتن عکس رهبران و کتب سیاسی چاپشده در ایران مجازات اعدام داشت.
[ms 1]
همزمان با دیگر کشورهای عربی، در ۱۴ فوریه شیعیان بحرین که در مناطق محروم و حومهی آن بودند به میدان لؤلؤ آمده و اقدام به تجمع مسالمتآمیز، برپایی چادرهای تحصن، امضای طومار و اعتراضات نمادین نمودند.
شروع اعتراضات و همچنین روند ادامهی آن بهرغم سرکوب شدید آل خلیفه بسیار هوشمندانه مدیریت شد؛ شاید مدلی برگرفته از تجربهی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران. با پرهیز از خشونتهای کور و یا آشوبهای گسترده و تخریب اموال عمومی، بهانه و دستمایهای برای سرکوب ایشان به دولت بحرین نداده و همچنان به تجمعات خیابانی به شکلی گسترده و از هر قشری ادامه دادند و رهبری دینی زمام امور این اعتراضات را بر عهده گرفت.
در میان کشورهای انقلابی (انقلابی موسوم به انقلاب بهار عربی) هیچ کشوری مانند بحرین شاهد حضور گستردهی زنان بهعنوان نیروی انقلابی نیست. گواه این مدعا شمار زیاد زنان شیعهی بازداشتشده و شکنجهشدهی بحرینی است.
مرکز حقوق بشر بحرین در بیانیهای که در رابطه با وضعیت زنان در جریان انتفاضهی ۱۴ فوریه منتشر کرد، تأکید نمود: «زنان بهعنوان یکی از بخشهای فعال و بسیار مؤثر در اعتراضات مردمی، در صفوف اول راهپیماییهای مسالمتآمیز حضور گستردهای داشتند و همین مسئله باعث شد تا پیکان حملات سازمانهای امنیتی بهسوی آنها نشانه برود».
زنان بحرینی به علت رفتار بسیار خشن و سرکوبگرانه ازجمله بازداشت و شکنجهی پرستاران و پزشکان، حمله به مدارس دخترانه و بازداشت دانشآموزان و معلمان، حملات شبانه به منازل معترضان با گازهای سمی و تخریب منازل ایشان، به خط اول میدان مبارزه وارد شدند و در تمامی تجمعات اعتراضی در صفوف بههمپیوسته و پر تعداد در کنار مردان مشارکت جستند.
با وجود رفتار بسیار وحشیانهی مزدوران آل خلیفه با زنان شیعهی بحرینی که قلم از نوشتن آن شرم دارد، این حرکت از دیگر اعتراضات عربی مشابه خود فاصله گرفت و به جریانی بسیار فعال و پویا در مبارزات تبدیل شد، بهطوریکه زنان حتی مانند مردان پای به میدان مبارزات و نبردهای خیابانی گذاشتند.
[ms 5]
در بیانیهی مرکز حقوق بشر تأکید شده که تا لحظهی صدور بیانیه بیش از یکصد زن بحرینی توسط سازمانهای امنیتی آل خلیفه دستگیر شدهاند که این امر در تاریخ بحرین بیسابقه بوده است. در این بیانیه به نامهای معروفی همچون «دکتر خلود الدرازی» یکی از مشهورترین زنان متخصص زنان و زایمان منطقهی خلیج فارس، «رولا الصفار» رئیس جمعیت پرستاران بحرین و «جلیله السلمان» نایبرئیس جمعیت معلمان بحرین در کنار «آیات القرمزی» شاعر جوان بحرینی اشاره میشود که توسط نیروهای امنیتی دستگیر و شکنجه شدهاند.
این روزها بعد از توجه نکردن دولت بحرین و جامعهی جهانی به اصلاح قوانین سیاسی و اجتماعی و بهعلت سرکوب شدن هر حرکت صلحآمیز و مدنی، مردم بحرین با شعار سقوط نظام دستنشانده مسیر مبارزه را به درگیریهای پراکنده و سنگپرانی و مقابلهبهمثل با سلاح سرد کشاندهاند [۱] که در این میدان هم دختران بحرینی نه تنها از مردان عقب نمانده، بلکه با حرکتهای نمادین خود بهعنوان پایداری در برابر پلیس و ارتش و تمسخر نیروهای سرکوبگر و همینطور با شرکت فعال در درگیریها، امداد پزشکی و تأمین وسایل لازم نشان دادهاند که با تأسی به شعار «هیهات منا الذله» و کاروان حسینی، پا را به مرحلهی عمل گذاشته و درختی را نشاندهاند که هر چقدر زخم بر پیکرش مینشانند، ریشهاش خشک نمیشود؛ ریشهای که در عطش کربلا سیراب شده است!
[ms 6]
حرکت زنان و تقدیم شهدای بسیاری که آل خلیفه در حملات مستقیم و غیر مستقیم خود با شلیک گلوله، گازهای سمی و حتی میلههای آهنی جنایتکارانه آنان را بهشهادت رسانده، فرق دیگرش با کشورهای انقلابی دیگر، حضور یکپارچهی زنان با حجاب و پوششی کامل بود که حرکت زینبگونهشان را تکمیل کرد و برخلاف تبلیغات شدید رژیم آل خلیفه که آن را ضد اسلامی قلمداد مینمود، نشان از پایبندی آنان به اسلام و دستورات آن داشت و در حالی با حجابشان پا به میدان گذاشتند که دیوارها را با شعارهایشان پر میکردند و از تمام مردان میخواستند که برای پیروزی بیرون بیایند، وگرنه خود خارج خواهند شد.
حرکت تهییجی و ترغیبی زنان با شعرخوانی آیات القرمزی و موج اعتراضات پس از دستگیری وی، همچنین ربودن و شکنجهی زنان پزشک و پرستار بحرینی، انقلاب بحرین را به انقلاب زنان علیه ظلم آل خلیفه مشهور کرد و باعث توجه بیشتر افکار عمومی جهان به آن شد؛ رسالتی زینبگونه که همچنان از زنان بحرین و شور عاشقانهشان به زینب و اهل بیت (علیهم السلام) قربانی میگیرد.
۲۵ بهمن ۱۳۹۰ – ۱۴ فوریه ۲۰۱۲
————————–
[۱] علت تبدیل مبارزات از شکل مسالمتآمیز به تقابل محدود خیابانی، خطبهی نماز جمعهی رهبر شیعیان بحرین، «آیتالله عیسی قاسم» بود. وی پس از هتک حرمت و شکنجههای ظالمانهی زنان، با هشدار به دولت آل خلیفه در جمع شیعیان نمازگزار بحرین گفت: «من رأیتموه یعتدی علی عرض فتاه مومنه فاسحقوه»، یعنی ازین پس هر کسی را دیدید که به حریم زنان مؤمن تجاوز میکند، او را له کنید.