در کشور ما زن‌بودن مساله‌ است!

جینو در حال نوشتن یادداشت

دو روز پیش به‌دستور سردبیر چارقد به دانشگاه تهران رفتم تا مصاحبه‌ای با یکی دونفر از دختران حاضر در کاروان آزادی غزه ترتیب دهم. نشستشان که تمام می‌شود، فورا می‌برندشان و من فقط می توانم آدرس هتل اقامتشان را بپرسم و تا ساعت ۲ نیمه‌شب هم در لابی‌اش منتظرشان بمانم.

در میان دختران و زنانی که همراه با کاروان آسیایی شکست حصر غزه به تهران رسیده‌اند، چهره نمکین و جثه کوچک دختری چفیه به سر توجهم را جلب می‌کند. با آنکه شب از نیمه گذشته و تا ۲ بامداد چیزی نمانده‌است اما با هیجان و اشتیاق زیادی به حرف‌های لیدرش گوش سپرده و گاه‌گاه، همزبان با سایر همراهانش زنده باد غزه سر می‌دهد.

منتظر پایان جلسه می‌مانم تا با او به گفتگو بنشینم. او نیز با خوشرویی به خواسته‌ام لبیک می‌گوید و گفتگوی ما در گوشه‌ای از لابی پرهیاهوی هتل آغاز می‌شود. نامش «جینو خوشبو» Khushboo.jnu است و از پایتخت کشور هند یا بهتر بگویم، دهلی نو آمده. می‌گوید دانشجوی تاریخ است و ۲۳ ساله.

شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشته تا به شهر من رسیده‌است. پس تعجب نمی‌کنم اگر بعد از هر پرسش ما لبخند برلب بیاورد و بگوید: این پانزدهمین مصاحبه‌ام هست که به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهم. سوالات معمول را رد می‌کنم و بنا به مرام چارقدی‌ها، فضای مصاحبه را به یک گپ دخترانه تبدیل می‌کنم.


چطور از حرکت کاروان شکست حصر غزه مطلع شدید؟

تشکلی که بانی این حرکت بود یک فراخوان در دانشگاهمان نصب کرده بود. با خواندن این فراخوان، بسیار مشتاق شدم که خودم را به جمع راهیان این کاروان برسانم.

از کجا حرکت کردید و مسیر نهایی‌تان کجاست؟

کاروان آسیایی شکست حصر غزه که متشکل از۱۵۰ نفر از ملیتهای مختلف ژاپن، هند، پاکستان، مالزی، اندونزی، تایلند، نپال و بنگلادش است، روز پنجشنبه ۲ دسامبر (۱۱ آذر) از شرق آسیا – دهلی- و محل دفن خاکستر «مهاتما گاندی» حرکت خود را آغاز کرد و قرار است تا پس از عبور از کشورهای هند، پاکستان، ایران، ترکیه و سوریه ۲۷ دسامبر از طریق مرز رفح وارد غزه شود.

در واقع حرکت ما یک حرکت نمادین و به صورت زمینی است. ما با عبور از کشورها، ضمن رساندن پیام صلح و دوستی به مردم منطقه و جمع‌آوری کمکهای بشردوستانه و جلب حمایت ساکنان آسیا از مردم غزه‌، در جشن سالگرد پیروزی دلاورمردان حماس بر صهیونیست‌ها حاضر می‌شویم.

چرا حاضر شدی که رنج سفری طولانی را به جان بخری؟

از آنجا که من از هندم و کشور ما یک رهبر بزرگ به نام مهاتما گاندی داشته، آموزه‌ها و اندیشه‌های او همیشه در ذهن ماست. گاندی معتقد بود که هند برای هندی ها، فرانسه برای فرانسوی‌ها و فلسطین برای فلسطینی‌هاست. هر کس کشوری دارد و باید در سرزمین خود زندگی کند و هیچ حکومتی حق ندارد که کشوری را استعمار کرده و یا اشغال کند.

اگر امروز گاندی زنده بود چه می‌کرد؟ و واکنش او به عنوان رهبر کشور هند چگونه بود؟

می‌دانید که سیاست خارجی هند در دهه‌های اخیر تغییر کرده و طرفدار آمریکا شده‌است اما اگر رهبرمان گاندی زنده بود حتما یک حرکت بزرگی ایجاد می‌شد که همه هندی‌ها در آن شرکت می‌کردند و شاید یک انقلاب بزرگ به پا می‌شد.

آیا با ارگانهایی که به مسایل زنان می‌پردازند ارتباط برقرار کردید؟ چه در ایران و سایر کشورهای مسیر کاروانتان؟

خیر

نقش زنان و دختران را در حرکت‌های سیاسی و توسعه سیاسی چطور ارزیابی می‌کنی؟

می‌دانید که بعضی از قوانین باعث شده تا زنان در اکثر نقاط جهان نتوانند همپای مردان وارد عرصه‌های سیاسی اجتماعی شوند. برخی از سنت‌ها و اندیشه‌ها نیز عاملی اصلی برای اختلاف جایگاه زن و مرد شده است. در مجموع سیاست به سمت و سوی زنان و به نفع آنها نیست.

آیا دختران برای ورود به عرصه‌های اجتماعی و سیاسی تربیت و آماده شده‌اند؟

آنچه مسلم است این‌است که زنان می‌توانند عهده‌دار قسمتی از امور کشور باشند و در مسایل جاری کشور نقش داشته باشند. آنها توانایی‌هایی دارند که شاید مردان فاقد آن توانمندی‌ها باشند. برای مثال زنان در خانه کارهای مهمی انجام می‌دهند که مردان نمی‌توانند آنها را به خوبی انجام دهند. با این وجود می‌توانید ببینید که چگونه در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفته‌اند. اما الان صدای زنان بلند شده و دارند کم کم آگاهی پیدا می‌کنند تا از حقوقشان دفاع کنند. بنابراین می‌توانیم امیدوار باشیم که سیاست بتواند به زنان کمک کند و زنان به سیاست!

نگاه تو به فمینیزم چگونه است؟

به‌نظر من آزادی برای زنان هنوز وجود نداره اما در حال پیشرفت است. همانطور که گفتم این آزادی‌ها نیازمند آگاهی است و من در کشور شما می‌بینم که زنان، بسیاری از آزادی‌های معقول را به دست آورده‌اند و این به‌نظر من فیمینیسم واقعی است.

نظرت راجع به حجاب چیه؟

من عقیده دارم که نباید حکومتها مردم را مجبور به حجاب کنند. اگر من مسلمان هستم باید با تصمیم قلبی خودم انتخاب کنم. اما در مجموع حجاب دختران ایرانی را دوست دارم.

آیا دختران مسلمان در کشور تو آزادی دارند؟

اصلا مساله هندو بودن یا مسلمان بودن مطرح نیست، در کشور ما زن‌بودن مساله است و در مجموع زنان در محدودیت هستند. آنها حتی گاهی از حداقل آزادی نیز برخوردار نیستند. توصیف شرایط دختران ما برای دختران شما مشکل است.

پس شما چطور توانستید همراه کاروان آسیایی بشوید؟ به نظر تو این نشانه‌ای از آزادی نیست؟

من در پایتخت هند زندگی می‌کنم. وضعیت زنان پایتخت با سایر ایالات متفاوت است. البته زنان پایتخت هنوز هم دارند پروسه رسیدن به حقوق خودشان را طی می‌کنند. برای اینکه زنان بتوانند آزادی‌ها و استقلال خودشان را به‌دست بیارند، شاید نیاز باشد که یک انقلاب صورت گیرد.

دختر ایرانی را چطور دیدی؟

من تبلیغات زیادی را در رسانه راجع به ایران و زنان و دختران این سرزمین دیده بودم، اما با ورودم به ایران، بسیار شگفت‌زده شدم. به همین‌خاطر می‌گویم زنان و دختران ایرانی و درمجموع خود کشور ایران کاملا متفاوت از چیزی بود که من در ذهن داشتم. من تصور می‌کردم که زنان در اینجا بسیار محدودند و حتی سنگسار می‌شوند و پوشیه بر چهره دارند و نمی‌توانند در اجتماع حاضر شوند اما دیدم که چقدر به نسبت مردان اکتیوترند. آنها فقط یک حجاب دارند، اما هرکاری که بخواهند می‌کنند.

در حالیکه در کشور ما و کشورهایی که من از آنها عبور کردم، زنان و دختران با وجود ظاهری آزاد‌، بسیار محدودند. دختران اینجا می‌توانند تا بالاترین درجات تحصیل کرده و کار کنند و این آرزویی است که بسیاری از دختران جهان در دل دارند و از آن محرومند.

به نظر تو شباهت دختران هندی و ایرانی در چیست؟

دختران اینجا هم مثل ما دارند برای حقوقشان می‌جنگند و این شاید بزرگترین شباهت ما باشد. با این تفاوت که خواسته‌های ما و شما با هم متفاوت است و دختران ما باید برای کوچکترین خواسته‌هایشان هم مبارزه کنند.

پیامت برای دختران ایرانی؟

من در جایگاهی نیستم که بخواهم حرفی بزنم یا نظری بدهم، اما چیزهای زیادی هست که باید از شما یاد بگیرم.

ممنون از تو به خاطر اینکه با وجود خستگی، وقتت را به دختران چارقد دادی و ممنون از زینب لطف علی‌خانی برای همراهی‌اش در ترجمه.