سلام خدا بر خدیجه، نفرین خدا بر جعده!

نجوایی می‌شنوم و چقدر به گوشم آشناست:

»آه پدر! پس از تو باید شکوه دل را به حضرت جبرئیل گفت، آه که با وفات تو خبرهای آسمانی قطع شد و دیگر برای همیشه از طرف خدا وحی فرو فرستاده نخواهد شد«.

آری درست است، این درد دل ام‌ابیها «سلام الله علیها» بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام«صل الله علیه و آله» است، که هم داغدار از دست دادن پدر است و هم سوگوار رحمتی که از سر تمام مخلوقات عالم تا ابد قطع شد.

اما حضرت زهرا«سلام الله علیها» در این دنیا نبودند، زمانی که فرزند گرامی‌شان هم در همین روز و به همین مظلومیت و چه بسا مظلومیتی بیشتر، به شهادت رسیدند و چه نیکو، زشت و زیبا در مقابل هم قرار گرفتند، و چه با شکوه تفسیر آیه ۲۱ سوره شریفه روم قابل فهم شد:

»وَ مِن ءایاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّه وَ رَحمَه، إنَّ فی ذلِکَ لَأیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ: و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید، همانا در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند«.

می‌دانم، به هیچ‌وجه قابل مقایسه نیست آن همه هم‌ر‌‌‌‌‌‌اهی و هم‌فکری اولین زن مسلمان تاریخ اسلام(خدیجه سلام الله علیها) با این همه شقاوت و سنگ‌دلی یکی از منحوث‌ترین زنان همان تاریخ (جعده، همسر امام حسن علیه السلام(

خدیجه کبرایی که بعد از وفاتشان، پیامبر همیشه در فراقشان اشک می‌ریختند، و فرموده بودند: «به خدا سوگند هرگز بهتر از او نصیبم نشده! وی هنگامی مرا تصدیق کرد که دیگران به تکذیبم پرداختند و هنگامی با دارایی‌اش به یاری من شتافت که دیگران محرومم ساختند.» و جعده‌ای که در مقابل یکی از پاک‌ترین و مهربان‌ترین انسان‌های روی زمین و آسمان، همو که پیامبر فرموده بودند «سرور جوانان اهل بهشت»، همان امام عزیزی که به کرامت و بزرگواری شهرت داشتند، خوب نمک خورد و نمکدان شکست! و با تمام زشتی ها برخلاف آیه شریفه قرآن نه تنها باعث همراهی نبود که قطع طریق کرد!

جعده، دختر اشعث بن قیس، با زهری که معاویه برای او فرستاده بود، همسرش (امام حسن علیه السلام) را مسموم کرد.

به چه بهایی؟ به صدهزار درهم و وعده ی ازدواج با یزید!

جعده! چه توقعی داشتی؟ چه خیال شوم و باطلی در سر پروراندی!

تو که به همسر خود، به بهترین خلق خدا در تمام عالم امکان وفا نکردی، می خواستی معاویه تو را همسر پسرش کند؟ که به او هم خیانت کنی؟ که او را هم بکشی؟

جعده! نفرین ابدی خدا و رسولش و تمام انسانهای پاک تا روز قیامت بر تو باد.

چرا؟

به چه بهایی دنیا و آخرتت را فروختی؟

چگونه توانستی آن همه مهربانی و کرامت را ببینی و این چنین پاسخ دهی؟

حقیقتاً قابل قیاس نیستند، این همه تفاوت میان این دو وجود دارد، که خدیجه «سلام الله علیها»، تمام هستی و ثروت فراوان‌شان را به پای همراهی و مساعدت در رسیدن به اهداف مقدس همسرشان، رسول خدا«صل الله علیه و آله»، بی دریغ، بی توقع و در عین ایمان و اعتقاد ریختند، اما جعده فقط به بهای هزار درهم راضی به قتل همسرش شد.

جعده! کاش قدری فکر می‌کردی!

آیا نمی‌توانستی ذره‌ای خدیجه‌وار گام برداری؟

خدیجه‌ای که در همان سالهای نخست بعثت که حادثه معراج پیش آمد، مخاطب سلام الهی قرار گرفت.

مگر نشنیده بودی که از زبان پیامبر روایت است: «در شب معراج، هنگام بازگشت از آن سفر آسمانی، به جبرئیل گفتم: آیا حاجت و کاری نداری؟ گفت: چرا، حاجتم این است که از سوی خدا و از طرف من به خدیجه سلام برسانی«

جعده! یقین دارم که حتی یک لحظه هم تصور نکردی که فرزند رسول خدا هم مانند رسول خدا عمل می کند. مگر نشنیدی که اینان قدر شناسند؟ مگر نشنیدی که در فتح مکه، یعنی ده سالِ پر از حوادث و رویدادهای شگفت که از مرگ خدیجه علیها سلام می گذشت، هنگامی که حضرت رسول، وارد مکه شدند و اراده کردند که جایگاهی مناسب برای تماشای صحنه زیبا و پر شکوه «فتح مکه» و سان دیدن از سپاه عظیم اسلامی برگزینند، جایی را نزدیک «حَجون» انتخاب کردند که نزدیک قبر حضرت خدیجه «سلام الله علیها» قرار داشت.

ده سال کم نیست، جعده! ده سال گذشته بود اما پیامبر فراموش نکرده بودند که همسرشان چه فداکاری هایی کرده بودند، آن وقت تو تصور می کردی که فرزند رسول خدا، اگر اهل وفا بودی با تو چنین نمی کرد؟ اگر اهل راز بودی، اهل مودت و رحمت، اهل همراهی بودی، ایشان قدر زحمات، تلاش ها و فداکاری هایت را نمی دانستند؟

چه بگویم، به راستی چگونه قابل مقایسه اند، خدیجه کبری ای که در هنگام رحلت، با آن همه فداکاری و انفاق مال، به پیامبر عرض کردند: «یا رسول الله، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم»! و تو…

وای بر تو جعده، چه معامله ی شوم و باطلی کردی!

جعده! نفرین ابدی خدا و رسولش و تمام انسان‌های پاک تا روز قیامت بر تو باد.

و خدیجه! سلام ابدی خدا و رسولش و تمام انسان‌های پاک تا روز قیامت بر تو باد.

منابع:

قرآن کریم.

۲- دشتی، محمد (با همکاری جمعی از پژوهشگران موسسه(، نهج الحیاه، قم: موسسه تحقیقاتی امیر المومنین(ع)، ۱۳۸۰،حدیث ۳۷.

-۳گروهی از مولفان پژوهشکده باقرالعلوم، بانوان نمونه، قم: نورالسجاد، ۱۳۸۷، صص ۳۴۴-۳۴۸.

۴- نیشابوری، عبدالحسین، تقویم شیعه، چاپ دوم، تهران: دلیل ما، ۱۳۸۲، صص ۶۱ و ۲۲۸.