سینه‌زنی در سطرهای کتاب

 [ms 0]

نام کتاب: آینه‌داران آفتاب (دو جلد)
نویسنده: محمدرضا سنگری
ناشر: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل،۱۳۸۶

آینه‌داران آفتاب عنوان کتابی است از محمدرضا سنگری، پژوهش و نگارشی نو از زندگی و شهادت یاران امام حسین (ع) که با استفاده از منابع تاریخی موجود با قلمی روان در دوجلد به رشته تحریر درآمده است.

در این کتاب برای هریک از شهدای قیام کربلا (از قبل از رسیدن به کربلا تا پس از شهادت امام) شناسنامه‌ای یک صفحه‌ای  شامل  تبار و نژاد، زمان پیوستن به امام، نحوه شهادت، سن، ویژگی‌ها و فضایل، نام در زیارت‌نامه ها و منابع، رجز و اطلاعات دیگر تنظیم گردیده است.

علاوه بر این روایتی داستانی از زندگی و شهادت آن شهید آورده شده که علاوه  بر مستند بودن، شیوایی، روانی و دلنشینی قلم محمدرضا سنگری در تنظیم این روایت‌ها و نیز زاویه دیدهای نو و تازه‌اش، امتیازی است که  نمی‌توان از آن چشم پوشید.

در ادامه بخشی از روایت شهادت مسلم بن عقیل، با عنوان تنهاتر از تنها  از فصل شهیدان پیشاهنگ  جلد اول این کتاب را با هم می‌خوانیم:

«مسلم تو چه عزیزی که امین حسین می‌شوی، تکیه‌گاه اعتماد کسی که آسمان بر شانه‌های او تکیه زده است… اکنون حسین تو در راه است و تو در راه پشت بام قصر کوفه، به بکربن حمران می‌گویی بگذار دو رکعت نماز بخوانم . می‌خوانی. تأنی همیشه نیست. زود و کوتاه می‌خوانی. میگریی و می‌خوانی: خدایا این بیدادگرترین و شرورترین قوم را مجازات کن که دعوت‌مان کردند و حق را زیر پا نهادند و به ریختن خون‌مان برخاستند… پشت بام صدای هلهله می‌آید، دیروز تکیه‌گاهشان بودی و امروز حتا دیوار تکیه‌گاه تو نیست، جاده را می‌نگری، غبار را می‌کاوی، شاید حسین خویش را بیابی، فردا عید قربان است، تو پیشاهنگ قربانیان، تو ذبیح نخستین کوفه‌ای.

اسماعیل کوفه! ابراهیم تو در راه است.
زمزمه می‌کنی، نکند دعای عرفه می‌خوانی، امروز عرفه است. یادت می‌آید عرفات و زمزمه‌های حسین را، الحمدالله‌الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع …
مجالت نیست. با شمشیر آخته بالای سرت ایستاده‌اند.
راستی رکعتین را به کدام قبله خواندی؟ این سو قبله نیست. اما تو دست بر سینه می‌گذاری. قبله قلب تو حسین  است. می‌خوانی: اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک…
بخوان اسماعیل عزیز حسین، بخوان مسلم بی تردید خدا… بخوان.
شمشیر مرد بالا می‌آید . ضربه را می‌نوازد….انا لله و انا الیه راجعون.
سرت به گوشه‌ای می‌لغزد و تن در پرواز، میان بازار کفاشان رها می‌شود.»

ضد ارزشهای دیروز و نماد ترقی امروز

وقتی در یک جامعه، ضد ارزش‌های دیروز تبدیل به ارزش‌های امروز شود و آنچه که تا چندی پیش شرم‌آور بوده به‌ناگاه به نماد ترقی و روشنفکری مبدل گردد، دیگر آن جامعه از مسیر صحیح خارج شده و همه‌ی آنچه نظام استکبار و دست‌نشانده‌های آن، تدریجا و زیرکانه به خورد این جامعه داده‌اند، در آینده نه چندان دور بسان یک بهمن بر سر فرهنگ آن جامعه فرو خواهد ریخت.

یکی از ضد ارزشهای دیروز که تبدیل به نماد ترقی امروز شده است؛ آرایش‌های غلیظ دختران است. بیاد داریم که در گذشته نه‌چندان دور تشخیص دختران مجرد از زنان با نگاه اول امکان‌پذیر بود. به گونه‌ای که اگر کسی آرایش داشت و ابروهایش نازک شده بود همه به چشم یک انسان متأهل به او می‌نگریستند. اما امروز متاسفانه شاهد آن هستیم که دختران مجرد پا را فراتر نهاده و گوی سبقت را در آرایش کردن از زنان ربوده‌اند.

ادامه ضد ارزشهای دیروز و نماد ترقی امروز

داشتن یا نداشتن چادر، مسأله این است!

اسلام حجاب را برای همه‌ی زنان مسلمان می‌خواهد. حجاب بر همه‌ی زنان مسلمان واجب است و فرقی نمی‌کند که از چه جایگاه اجتماعی برخوردار باشند.

حجاب کامل، یعنی چادر نیز توصیه‌ی اکید اسلام به همه‌ی زنان است. در این دو مسأله تفاوتی بین زنان مؤمن و زنان فاسق نیست. آنچه هست این است که «حجاب بر همه‌ی زنان مسلمان فریضه است.»

البته تنها کنیزان، آن هم در محدوده‌ی سر و گردن از این حکم مستثنا هستند و پوشیدگی این دو عضو بر آنها واجب نیست که این حکم نیز فلسفه‌ی خود را دارد.

همچنین، احکام دیگری پیرامون این حکم و نماد اسلامی مطرح است. از جمله: زنان بد حجاب یا بی‌حجاب تعزیر و محاکمه می‌شوند؛ و از آنجایی‌که اصل حجاب، ضرورتی دین است، منکر حجاب مرتد است.

ادامه داشتن یا نداشتن چادر، مسأله این است!

فوتبال بازی کردن با حجاب به چه قیمتی؟

برخی بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان ایران در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که چون حجاب را بیشتر دوست داشتیم و حجاب از فوتبال برایمان مهمتر بود مقابل اردن بازی نکردیم. در این خصوص ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.

اول آنکه در این مورد اصلا فقط بحث بر سر اهمیت حجاب برای بازیکنان مطرح نیست و اینکه چون حجاب برای ایشان مهمتر از فوتبال بوده مقابل اردن بازی نکرده‌اند. باید در نظر داشت که این یک موضوع کاملا ملی است و تصمیم‌گیری در خصوص آن بر عهده بازیکنان تیم نیست. پاسخ به یک سوال این موضوع را بیشتر روشن می‌کند؛ فرض کنیم فوتبال برای اعضای تیم مهمتر از حجاب باشد آیا آنوقت می‌توانند بدون حجاب مقابل تیمی حاضر شوند؟! اهمیت این موضوع در مقام مقایسه دقیقا همانند حاضر نشدن ورزشکاران تیم ملی ایران مقابل حریفانی از رژیم صهیونیستی است.

ادامه فوتبال بازی کردن با حجاب به چه قیمتی؟

در گلستان علم و ادب دختران چه خبره؟

گرچه دیر اما بالاخره نشستم به تماشای دست‌پخت تازه رامبد جوان، بعد از دیدنش دفتر یادداشتم را درآوردم، یک خط کشیدم وسط صفحه، این‌ورش «مثبت‌ها»، آن‌ورش «منفی‌ها»، شما هم به خواندن این صفحه از دفتر یادداشت من مهمان شوید:

ادامه در گلستان علم و ادب دختران چه خبره؟

شفاعتمان کن مادر…

یاد حاج‌حسین به خیر … می‌گفت: « ما جنگ را درست نمی‌نویسیم، درشت می‌نویسیم» … حالا یکی بیاید و به حاج‌حسین هایی که رفتند بگوید: « ما نام شهدا و خانواده شهدا را نیز درست نمی‌نویسیم؛ درشت می‌نویسیم! عکس شهدا را نگه می‌داریم، ولی عکس شهدا عمل می‌کنیم!» …

هر بار که خبر کوچ مادر یا پدر شهیدی را می‌شنوم، با خودم می‌اندیشم چقدر تنها شده‌ایم. چقدر در این تنهایی، مسئولیت‌مان روز به روز سنگین‌تر می‌شود! ما که مانده‌ایم پس از شهدا، باید کار زینبی کنیم و امروز از خودم می‌پرسم: چقدر کار زینبی کرده‌ایم؟! ….

ادامه شفاعتمان کن مادر…

زنان ایرانی دارند دیوانه می‌شوند!

مقدمه:

در یادداشت قبل به بررسی عکس‌هایی پرداختیم که روایتی متناقض از زن ایرانی را به اذهان عمومی جهان پیشکش کرده است. در این یادداشت روایتی دیگر را بررسی خواهیم کرد که قسمتی دیگر از پازل قبل را کامل می‌کند. امّا پیش از آن تذّکر چند نکته پیرامون یادداشت قبل ضروری است. تا پاسخی باشد به نقدهایی که بر آن روا شد.

اولاً نگارنده هیچ مشکلی با عکاس ندارد؛ مشکل بر سر عقیده است و وقتی پای عقیده در میان باشد، نه جای تعارف است و نه حبّ و بغض شخصی.

ادامه زنان ایرانی دارند دیوانه می‌شوند!

هفت راه برای حفظ نهاد خانواده

من به اکثر زنان و مردان ایران خوش‌بینم و پاکدامنی آن‌ها را ستایش می‌کنم. پیشاپیش از همه‌ی شما دوستان پاک و عفیف شرمنده‌ام که این متن را نگارش می‌کنم، ولی اگر حتی یک نفر –فقط یک نفر- با خواندن این متن بتواند از راه خطا در امان بماند، به نوشتن آن می‌ارزد.

اگر از خیلی‌ها سوال کنید: «آیا خیانت به همسر کار صحیحی است؟» به شما خواهند گفت که این کار بسیار زشت است. چه آن را از نگاه مذهبی «زنا» بنامیم، چه از زاویه‌ای غیر مذهبی به آن نگاه کنیم، کمتر کسی در دنیا وجود دارد که این کار را کثیف نداند. دین مبین اسلام نیز از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین گناه‌ها یاد کرده است و مجازات‌های سنگین –چه در این دنیا و چه در آن دنیا- برای آن در نظر گرفته است.

ادامه هفت راه برای حفظ نهاد خانواده

شاهدان دادگاه فمینیسم

اول اینکه:

فمینیسم را می‌شناسیم. فیمینیسم در کشور ما، گاه به بهانه‌ی مغالطه‌ی برابری حقوق زن و مرد و با سوء‌استفاده از خلاء‌های موجود در تبیین کامل دیدگاه متعالی اسلام در این باب، سعی میکند زن را از قید حقوق اسلامیش به در آورد و گاه آنقدر کاسه داغ‌تر از آش می‌شود که حتی می‌خواهد زن را از وظایف طبیعی‌اش مانند تولد و تربیت نسل خلاص کند.

ادامه شاهدان دادگاه فمینیسم

دست از سر حجاب و عفاف برداریم

اگر بفهمید قرار است توی این یادداشت، دربارهٔ «حجاب و عفاف» بنویسم، چقدر طول می‌کشد تا این صفحه را ببندید؟ سه سوت؟ چند ثانیه؟ بعد از یک اسکرول کلی؟ یا بعد از خواندن کل مطلب؟

من باشم احتمالاً به احترام نویسنده یک اسکرول می‌کنم و بعد می‌بندم. راحت‌تر بگویم؛ من ِ چادری ِ طرفدار حجاب، آلرژی پیدا کرده‌ام به عبارت «حجاب و عفاف» از بس که هر کسی از راه رسید شعار حجاب و عفاف داد و «طرح».

ادامه دست از سر حجاب و عفاف برداریم

اسلامِ خاتم و اسلام ما

همه می‌دانیم که مهم‌ترین عنصر دعوت پیامبر خاتمیت آن است. آن‌چه دعوت وی را از دیگر انبیا و اولیا تمایز می‌بخشد، این است که پس از او هیچ کس ادعای هدایت بی‌واسطه به راه خداوند را نمی‌کند؛ و اگر کند، دروغ‌پرداز است. امامان و اوصیا نیز فراخوانندگان به طریق او و آیین خاتمش هستند. امّا راستی چرا چنین است؟ چرا از آن روز تا ابد، خداوند یک دین را به گونة ثابت و یکنواخت، آیین همة بندگان خویش پسندیده است؟ چرا تاریخ از آن رنگارنگی و تنوع ادیان به این وحدت رسیده است؟

ادامه اسلامِ خاتم و اسلام ما

اسلامی که علی را نداشته باشد

خدا را شکر توی این زمانه‌ای که می‌گویند ا ِ ند زمانهاست و خیلی مدرن است، بین این آدمهای خسته و بی‌حوصله از بازی تکراری و بی‌پایان مادیگری و وسط این پروژه‌ی شکست‌خورده‌ی نجات آدمیزاد با مادیات، من یکی مسلمانم.

یکی از همانهایی که آدمهای متجدد و متمدن دور و برش، عقب‌افتاده می‌دانندش و از او فاصله می‌گیرند مبادا زیر برقع‌ش بمب اتم باشد یا عامل انتشار یک بیماری خطرناک دیگر مثل ایدز؛ آخر اینکه ایدز اصلش از ممالک ما مسلمانها بوده ثابت شده؛ حتی توی تکست‌ها هم آمده، پس دیگر اظهر من‌الشمس است؛ خدا را شکر که شیعه‌ام.

ادامه اسلامی که علی را نداشته باشد

خاتون؛ سوژه‌ای برای قربانی‌کردن دوباره زنان!

این نوشته اصلا تأیید ویژه‌نامه خاتون۱ نیست و صرفا به نقد روش انتقادات و تخریب بی‌اخلاق این نشریه می‌پردازد. حملاتی که چارقد هم در مقیاس کوچکتر تجربه‌اش را دارد.

خاتون نام زیبا و جذابی است برای یک نشریه که تبلیغ یک‌طرفه‌ی حجاب نیست. دخترانه‌ی دخترانه هم نیست. ویژه‌نامه‌ای که ۸ صبح روی دکه‌های روزنامه‌فروشی به‌عنوان ضمیمه رایگان روزنامه ایران قابل ابتیاع بود و به ده صبح نرسیده سیل اخبار و موضع‌گیری‌های افراطی را به دنبال داشت. از ترس نایاب شدن ویژه‌نامه، عجله کردم و احتیاطا دو نسخه خریدم. نمی‌دانم کدام نویسنده منتقدی در عرض دو ساعت همه یادداشت‌ها و گفتگوهای «خاتون» را خوانده و اینچنین آن را ویژه‌نامه‌ای برای انتشار فساد و اباحی‌گری دیده بود و دادستان محترم هم «خاتون» را مورد پیگری قضایی قرار دادند…!

ادامه خاتون؛ سوژه‌ای برای قربانی‌کردن دوباره زنان!

چادرم را خودم سر کردم

سردمداران فرانسه و بعضی کشورهای اروپایی وقتی می‌خواهند زورگویی‌شان را در مخالفت با حجاب دختران مسلمان توجیه کنند می‌گویند: حجاب، نشانه‌ی این است که این پوشش از طرف مردان خانواده به دختران تحمیل شده. بعد می‌خواهند سوپرمن‌بازی در بیاورند و این دخترکهای بیچاره را از چنگال پدر و برادر و همسر نجات بدهند!

حالا هرچه این دخترها پلاکارد دست می‌گیرند و فریاد می‌زنند که بابا به کی قسم این لباس انتخاب خودمان است. کسی هم زورمان نکرده بیاییم ازش دفاع کنیم؛ اما گوش آن جنابان سردمدار بدهکار نیست که نیست.

ادامه چادرم را خودم سر کردم

نقدی بر بی‌هنری‌ ها در تبلیغ حجاب

به همه اجزای جهان هستی می‌توان دو گونه نگاه کرد: رسمی و در چارچوب؛ یا تازه و باطراوت. نگاه اول برای مخاطبان تحت قاعده خوب و حتی لازم است. اما برای بسیاری از مخاطبان که دوست دارند در فضاهای تازه بگردند و هواهای تازه را استشمام کنند، نگاه دوم مطلوب و بلکه لازم است.

ادامه نقدی بر بی‌هنری‌ ها در تبلیغ حجاب