من هر روز منتظر بهاری تازه‌ام

بهار هم آمد. زودتر از آنچه گمان می‌کردیم. بهاری که روزهای آخر سال برای آمدنش ثانیه‌شماری می‌کردیم. بهاری که روزهایش در تقویم همان جایی را اشغال کرده بود که زمستان اما در تقویم دل‌های ما طور دیگری نشسته بود.

در تقویم دل ایرانی ما، هر برگ بهار سبز است. در تقویم دل ما، بهار بوی نو شدن دارد. بوی تازگی، بوی آشتی و بوی عشق.

اما در تقویم دل من این سبزی از آن اولین روزهای فروردین نیست. بهار دل من از جنس دیگر است. این بهار ممکن است هر لحظه از راه سر برسد و مرا غافلگیر کند، حال چه فروردین‌ماه باشد و چه بهمن‌ماه. تنها مشخصه بهار من این است که ناغافل می‌آید و همه‌چیز را دگرگون می‌کند.

همانطور که «کریستین بوبن » نیز به آن معتقد است:

«… می‌گوید آنچه را من بهار می‌نامم، ربطی به هوا و فصل ندارد … فصلهای سال گردان‌اند و پرلکنت. آنچه که من بهار می‌خوانم این چرخه و تمام چرخه‌های دیگر را می‌شکند. می‌تواند از سیاه‌ترین وقت سال سربرآورد. اصلن این یکی از نشانه‌های اوست. چیزی که قادر است هرلحظه سربرسد تا قطع کند، بشکند و سرانجام رها سازد.

«…آنچه من بهار می‌نامم از سختی جدا نیست. بهار لطیف و خشن است. … نه چیزی راحت و در دسترس … .

«نشان دیگر بهار _ آنچه من بهار می‌نامم _ این است که وقتی سر می‌رسد ما خودمان را گم می‌کنیم. همان آدمهایی می‌شویم که به آنها می‌گویند گم‌گشته.

تصور کنید که مهمانتان پیش از آنکه فرصت کنید جایش را نشانش دهید، روی صندلی مورد علاقه‌ی شما بنشیند. هرکسی در خانه‌اش صندلی مخصوص دارد. یکباره احساس ناراحتی می‌کنید. بعد خیلی زود صفا و صمیمیت باز می‌گردد.

تقریبن هیچ‌چیز عوض نشده است و همین هیچ‌چیز، همه چیز را عوض می‌کند. روی صندلی دیگری جز صندلی خودتان همیشگی می‌نشینید، مقابلتان چشم‌انداز دیگری است. منزل خودتان است ولی به گونه‌ای زیباتر. گذرا.

ما خیلی سریع به آنچه داریم عادت می‌کنیم. شکرخدا هرازگاهی بهار سرمی‌رسد و همه چیز را به هم می‌ریزد و ما درمی‌یابیم که هیچ وقت مالک چیزی نبوده‌ایم و من از این اکتشاف، چیزی مسرت بخش‌تر نمی‌شناسم … .»

آری …

بهار من نیز از جنس دیگری است

و من هر روز صبح با شنیدن اذان سحرگاهی، پنجره دلم را باز می‌کنم و در انتظار بهاری نو زمزمه می‌کنم که:

ای دگرگون کننده قلبها و نگاه‌ها؛

ای که تدبیر روز و شب ما از آن توست؛

ای که می‌توانی حال و احوال مرا دگرگون کنی

از تو می‌خواهم که حال مرا به بهترین احوال تبدیل کنی.