بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیک ایتهاالصدیقةالشهیدةالمظلومة، المغصوبة حقها یا فاطمةالزهرا….
گفتم وقتی که میخ بر سینه بنشیند دردی دارد که هر لحظه با کوچکترین تکانِ دست، به غش و ضعف میاندازتت.
گفتم وقتی که باردار باشی و با ضربه فرزندت سقط شده باشد، چه حالی خواهی داشت.
گفتم داغ فرزند به کنار، یاد پهلویی که شکسته باشد آزارم میدهد. پهلو که ضربه بخورد توانایی حرکت را از تو میگیرد. چه برسد به اینکه پهلویت شکسته باشد.
هر تکانی که میخوری انگار که مرگ را جلوی چشمت میبینی. فرشته قبض روح که برای بردن تو به عرش اعلی از تو اجازه میگیرد اما مرگی که من میگویم آن درد فجیعی است که برای خیلیها در زمان قبض روحشان تجربه میشود. با هر تکانت نفست میرود و از درد پهلوی شکسته، از حال میروی.
گفتم روی همچو ماهت کبود شده است. هر لقمه غذایی که میخواهی بخوری با درد و رنج میجوی و فرو میبری. درد و کبودی رویت به کنار. گفتم دخت پیغمبری و عزیزکرده خدا و رسولش.
پیغمبر دستت را میبوسید و در جای خود مینشاندت. ثلث زمین مهریه توست و سیدهی زنان ازل تا ابدی. اما جای دست نامحرم بر صورتت دل را خون میکند….
گفتم دستت بالا نمیآید، بازویت شکسته است. خودت میدانی وقتی علی را میکشیدی که نبرندش با شلاق به دستت تازیانه زدند. دستت را شکستند تا علی را رها کنی. مجروح شدی اما باز هم برای دفاع از ولی، به مسجد رفتی.
گفتم مادرم، چرا چادرت خاکی است؟ گفتم من نمیتوانم این همه مصیبت را تحمل کنم. هر روز برایت عزاداری میکنم ولی دیگر از من نخواه که به مجلس عزایت بیایم که جان میبازم.
بُردی و گفتی جای صاحب عزا بنشین. بُردی و گفتی با خودت مدارا کن. بُردی و صبر دادی و منت نهادی.
راستی مداح روضه میخواند. میگفت از درد خسته بودی. میگفت سربار فضه بودی. میگفت آری، مادر! جوان بود. او تنها فداییِ علی بود. مادر شجاع بود. ایمان او تا ابد راه برِ اهل ولا بود. باید بر مظلومیتش خون بگرییم.
باید که راه فاطمه روشن بماند. باید که چادر زهرای اطهر، بر سر زنان مومنه تا ابد بماند. لعنت فرست بر قاتل زهرای اطهر. باشد که در کتاب تو چون گوهر بماند….لعنالله قاتلی فاطمةالزهراء.
ای بتول پاک السلام / قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی / ماه ارغوانی علی
لحظه ای درنگ کن بمان / وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند میکنند / دشمنان جانی علی
بی تو سجده میکند به خاک / روح آسمانی علی
سلام. با تشکر از مطلب زیبا و تسلیت این ایام.
ببخشید که پیامهای من حالت ملا لغتی پیدا می کنن اما در یک پاراگراف دو بار عبارت «قبض روح » سهوا «غبض روح «نوشته شده که برای اونایی که مثل من عادت بد حساس بودن به اشتباهات املایی یا تایپی دارند واجب الذکره!
یکی ازدوستان زحمت ویراستاری مطالب رو بکشند و دیگر اینکه سردبیر یا مسئول محترم خواندن نظرات زحمت بکشند و بعداز خواندن این کامنت آن را پاک کنند.