رمضان آهسته آهسته به نیمه میرسد. انگار همین دیروز بود. روزهای آخر ِ ماه شعبان و انتظار شیرین رمضان. انتظار لحظههای خوش معنویت و اطاعت و بندگی. اشتیاقِ واردشدن به ماه مهمانی دوست و بهرهمند شدن از لطف بیکرانش. همهی آن شیرینی و شیدایی دارد به نیمه میرسد و نیمهی ماه که رسید باید ایستاد و نگاهی حسرتبار به آنچه رفته است انداخت و نگاهی امیدوارانهتر به هر آنچه که مانده.
نیمهی ماه که نزدیک میشود، ندایی در سرت میپیچد: ساعتهای استغفار و دعا و نیاز به نرمی دارد میگذرد. تاکنون چه کردهای؟ نکند سجاده و چادر و جانمازت هنوز منتظر یک عرض نیاز مشتاقانه باشد؟ نکند سحر را به امید افطار و افطار را به امید سحر ِ بعد به تعویق انداخته باشی؟ نکند ماه که گذشت و هلال عید فطر که رسید، انگشت حسرت به دهان داشته باشی؟ برخیز و آماده شو که دیگر تا شبهای سرنوشت چیزی نمانده است. شبهای پرعظمت و تکرارنشدنی ِ قدر.
اینجاست که دلت پرپر میزند برای یک گوشهی دنج تا سر به دیوار بگذاری و با خدای خویش خلوت کنی. گویند در شبهای روشناییِ ِ۱ رمضان، مجیر بخوانید. مجیر یعنی پناهدهنده. یعنی نجاتدهنده و ذکر این شبها اجرنا منالنار یا مجیر است. گویند هر که در این شبها ذکر زبانش مجیر شد گناهانش را میبخشند و چه باک از زیادی این گناهان؟ که اگر به عدد قطرات باران و برگ درختان و ریگ بیابان هم باشد او آمرزندهتر و مهربانتر و بخشایندهتر است. او به دنبال بهانه است تا بندهاش را ببخشاید و چه بهانهای زیباتر از ماه رحمت و شبهای رحمانیاش؟
هم او که میخوانیمش به نام سلام و مومن و مهیمن و عزیز و جبار و متکبر، و در میان هر واژهای از نامهای آسمانیاش اجرنا منالنار یا مجیر میگوییم، هماو که بارها و بارها و بارها در میان هر فراز دعا به منزه و بلندمرتبه بودنش شهادت میدهیم، هماو خدایی است که میخواندمان تا پناهمان دهد. در آغوشمان بگیرد و از بلای نار محفوظمان بدارد. ذکر مجیر ذکر اقرار بندگی و عرض نیاز در محضر اوست و حتما آنان که شیرینی طواف کعبهاش را چشیدهاند خاطرشان هست که مجیر ذکر طواف کعبه هم هست. ذکری که با عشق و شیفتگی و شوریدگی آنقدر در محضر خداوند از بزرگی و عظمتش میگوید تا لایق زمزمهی این جملههای ناب شود:
*سُبْحانَکَ یا ذَا الْعِزِّ وَالْجَمالِ تَبارَکْتَ یا ذَاالْجَبَرُوتِ وَالْجَلالِ سُبْحانَکَ لا اِلهِ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَالظّالِمینَ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَالْوَکیلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلیِّالعَظیمِ*
منزهی تو ای صاحب عزّت و زیبایی. بزرگی تو ای صاحب جبروت و جلال. منزهی تو. معبودی جز تو نیست. «منزهی تو و همانا من از ستمگرانم. پس مستجاب کردیم دعای او -یونس- را و او را از اندوه نجاتش دادیم و این چنین مؤمنین را نجات بخشیم» و درود خدا بر آقای ما محمد(ص) و خاندانش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است و خدا ما را بس است و او نیکو وکیلی است و جنبش و نیرویی نیست جز به خدای والای بزرگ.
و این جملات، مناجات شبانهی بندهی خستهای است که از دنیا و ما فیهایش بیزار شده و به درگاه بهترین پناهدهندگان پناه آورده. ای شب ِ روشنی، همهی امید ما به توست و ذکر مجیرت. پس آهسته گذر کن و مجال ده که از دریای مغفرت و بخشایش این شبها جرعهای بر گیریم.
۱.شبهای سیزده، چهارده و پانزده ماه رمضان را لیالی بیض یا شبهای روشن نامند. مفاتیح نوین.