اشتراکات مذهبی بسیار، رعایت حجاب، تنها وجه تمایز!

[ms 3]

بارها در زیارتگاه‌ها و اماکن مذهبی، درست دوشادوشمان، چادرگلدارهایی را می‌بینیم که چهره‌های رنگ و لعاب داده‌شان را با چادر سفید‌های گل‌گلی پوشانده‌اند و با ناخن‌های طراحی شده و آستین‌های سه‌ربع، مشغول خواندن زیارتنامه و دعا هستند.

موهای رنگی و فشن‌شده‌‌شان حاکی از این‌ است که ساعتی را پای آیینه نیز گذرانده‌اند. این‌روزها بهانه‌ای شد تا تیم خبرنگاری چارقد روانه شمال غرب تهران، محله پونک شود و در امامزاده «عینعلی و زینعلی» در جایی دور از هیاهوی شهر و عاری از هر ریا و تزویر، کنار دخترانی قرار گیرد که ساعت‌ها وقت خود را در این بارگاه‌ها می‌گذرانند. مکانی معنوی که حتی چادر از واجبات ورود به این فضا است.

کمی بیشتر که کنار آنها می‌مانیم، ریختن اشک‌ روی کتاب دعا و متوسل شدن به ضریح را هم می‌بینیم و حتی گاهی چادر گلدار امامزاده که از سرشان به روی دوششان می‌افتد، خودشان سریع چادر را می‌کشند روی سرشان.

دختری را می‌بینیم که موهای براش شده قهوه‌ای‌اش از زیر چادر گل‌گلی امامزاده بیرون آورده و با پخش کردن تسبیح و بعد لقمه‌های نان و پنیر، نذر خود را ادا می‌کند.

ما همان دعایی را می‌خوانیم که آنها می‌خوانند. دعاهایمان تمام می‌شود. به سمت کفشهایمان می‌رویم. قسمت خروجی در، دستانمان را روی سینه‌هایمان قرار می‌دهیم و نگاهی به ضریح می‌اندازیم و سعی می‌کنیم پشتمان به ضریح نشود.

آنها چادر سفید را داخل سبد بزرگ چادر امامزاده می‌گذارند و من کیف زیر چادرم را ردیف می‌کنم و روسری زیر چادرمشکی‌ام را مرتب. خارج می‌شویم. او با موهایی فشن شده و رنگی و من با حجابی که از قبل داشتم.

 

تحمیل حجاب بر دختران، بی‌تفاوتی و دل‌زدگی به بار می‌آورد
سلایقشان در برخورد با مسئله حجاب و عفاف، آنان را از دیگران متمایز ساخته است چرا که اشتراکات زیاد مذهبی با دیگر همسالان خود دارند. اما نکته مهم در این رابطه نحوه برخورد با آنان است. کاری که نه سخت و نه پر هزینه است بلکه آموزش به دختران، باعث تشویق و ترغیبشان به مکان‌های معنوی خواهد بود. بزرگترین آسیب دختران و زنان امروز به نسبت نسل قبلی، همان بی‌توجهی و عدم فرهنگ‌سازی در این رابطه است.

یکی از اصلی‌ترین مشکلات، اجبار مسئولین و متولیان مراکز فرهنگی بر حجاب برتر یعنی چادر است. در حقیقت چادر حجاب کاملی است اما وقتی به اجبار بر دختران تحمیل شود، در نهایت فقط بی‌تفاوتی و دل‌زدگی به بار می‌آورد و متاسفانه به دلیل بی‌رغبتی عده زیادی از دختران به پوششی مانند چادر، این حجاب به شکل نمادین و اجباری به آنها داده می‌شود که این عملکرد موجب بی‌احترامی مضاعف به این نوع حجاب می‌شود.

در این زمینه نکته مهم این است که متاسفانه علی‌رغم هزینه‌های گزاف که در راستای حجاب و عفاف صورت گرفته، اطلاع‌رسانی و آموزش در جهت آگاهی عموم جامعه بسیار کم بوده و هنوز بعد از گذشت سالیان زیاد، فرهنگ‌سازی بنیادین در این مسئله آنطور که باید و شاید صورت نگرفته است.

 

برای زنانی که حجاب برتر ندارند:
حجاب خاص جدای از چادر را ایجاد کنیم

در این راستا شاید بهتر باشد در موسسات و مراکز معنوی و فرهنگی، یک پوشش خاص و ویژه برای خانم‌هایی که با حجاب برتر نیستند، ایجاد شود که جدای از چادر باشد؛ تا هم به این پوشش مقدس لطمه‌ای وارد نشود و هم اینکه افراد استفاده کننده، از پوشش موقت خود راضی باشند و آن حجاب را در سطح جامعه نیز رواج دهند و با خود همراه کنند.
البته ما نیز با اصل موضوع مخالفتی نداریم بلکه روشی که برای این امر انتخاب شده را مناسب نمی‌بینیم. امیدواریم روزی فرا رسد تا اهداف و افکار سلیقه‌ای مسئولین به کنار رود و در این راستا با حرکت‌های سنجیده و به موقع، روشی منطقی و درست را برای حل این کار صورت دهند.

 

اما چارقدی‌ها باب گفتگو را با تعدادی از این دختران باز کردند. گفتگو با دخترانی که با ظاهری آراسته اما دلی سرشار از معنویت، روانه این مکان متبرک شده اند. در میان دختران چادری و محجبه، دخترانی را با چادرهای گل‌گلی با رویی گشاده یافتیم که هر کدام با حالت‌های گوناگون برای اجابت خواسته‌هایشان متوسل به آقا شده‌اند.

از دختری که زمان زیادی را نزدیک بارگاه آقا روی پا ایستاده بود و راز و نیاز می‌کرد و هنگامی که به سوی دوستش برگشت گفت: «اینقدر دلم پر بود که نفهمیدم چطور گذشت» گرفته تا دیگر دخترانی که بعد از راز و نیاز معنوی، حیاط امامزاده را بهترین مکان برای حرف‌های دلشان انتخاب کرده‌اند.

بی احترامی و خشونت در برخورد با مساله حجاب لجبازی‌ها را افزایش می‌دهد


عسل سعیدی متولد ۱۳۶۷، فوق دیپلم و ساکن محله تهرانسر است. عسل آرامش روحی و روانی در این فضا را اصلی‌ترین دلیل کشش خود به این مکان عنوان کرد و گفت: ما هم یک سری خواسته‌های درونی داریم که با حضور یافتن در این مکان ها امید برآورده شدن آنها را داریم و همین انگیزه‌ها در سوق دادن ما به این مکان‌ها بسیار موثر است.

ادامه می‌دهد: حس مثبتی که در این مکان وجود دارد، به هیچ وجه قابل قیاس با دیگر مکان‌های تفریحی نیست؛ چرا که انسان در بدو ورود به این مکان آرامش خاص و ویژه‌ای به دست می‌آورد. فضای بیرون از اینجا یک جای معمولی و عادی است که فقط به شکل ظاهری به ما آرامش می‌دهد. در فضای بیرون، آرامش و آسایش ظاهری است، اما در این مکان‌ها آرامش و آسایش باطنی حاکم است.

وی درباره نگاه خاص افراد دیگر در این مکان‌ها به افرادی که دارای ظاهری آراسته هستند گفت: عده‌ای از افراد، زمانی که امثال ما را ببینند که لاکی به ناخن‌هایشان زده و یا از آرایش خاصی استفاده کرده باشند، نگاه بدی می‌کنند، اما اصلا برای ما مهم نیست. بلکه مهم دل و خواسته قلبی انسان است که بخواهد در این مکان معنوی قرار بگیرد.

عسل به عنوان دختری که در این جامعه زندگی می‌کند خواستار تغییر برخورد نیروی انتظامی با مسئله حجاب است و معتقد است: اگر برخوردها و لحن‌ها برای رعایت مسائل اعتقادی و حفظ و رعایت حجاب، حالت ملایم‌تری داشته باشد، تاثیر بهتری خواهد داشت؛ چرا که اگر حالت بی‌احترامی و خشونت به خود بگیرد، لجبازی‌ها هم بیشتر می‌شود.

وی افزود: همواره در جامعه شاهد هستیم که یک سری حق‌هایی را به مردان می‌دهند که برای زنان در نظر نمی‌گیرند و ارزش مساوی قائل نیستند. بهتر است قوانینی وضع شود تا حق زنان کمتر ضایع شود.

 

رعایت حجاب در اماکن مذهبی را هرکس باید خودش درک کند. نباید زورکی باشد.
از همان اذانی که در گوش ما گفته شده، ناخودآگاه بسیاری از اعتقادات در ما شکل گرفته است.

سمیرا حسین‌پور و ساناز ستاری از دیگر دختران این مرز و بوم هستند که در حیاط امامزاده عینعلی و زینعلی نشسته‌اند. حالا حسابی با زیارت و نیایش دلی از عزا درآورده و با هم در حال صحبت هستند که به سراغشان می‌رویم.

سمیرا که معتقد است تیپ ظاهریش را هر طور که دوست دارد، انتخاب می‌کند گفت: از لحاظ باطنی انسانی معتقد هستم که حتی خود را ملزم به ختم قرآن و ادای نماز اول وقت می‌دانم.

وی درباره حضورش در مکان‌های مذهبی گفت: وقتی در این مکان‌ها قرار می‌گیرم احساس می‌کنم از همه چیز و تمامی مشکلات دور هستم و آرامش این مکان را، دوست ندارم با هیچ چیز دیگری عوض کنم.

وی مکان‌های مذهبی را محلی برای فرار از مشکلات زندگی می‌داند و معتقد است: وقتی داخل پارک می‌شوم به حس شادی زودگذری دست می‌یابم. با حضور در این مکان‌ها به آرامشی ماندگار دسترسی پیدا می‌کنم که این حس را هر لحظه با خود همراه می‌دانم و باعث می‌شود خیلی از گناهان از من دور شود. شاید ظاهر من طور دیگری باشد اما من به اعتقاداتم کاملا پایبند هستم.

وی افزود: در این مکان‌ها هیچ کسی کاری به کار آدم ندارد؛ چرا که هر کسی در این مکان به درد خودش گرفتار است. فقط چه خوب بود که از روی اجبار نمی‌خواستند خانم‌ها چادر سر کنند. درست است که باید احترام این مکان‌ها حفظ شود اما زور و اجباری بودن این موارد خوب نیست. من خودم با ورود به این مکان‌ها احترام می‌کنم و موهایم را داخل می‌گذارم. این احترام را هر کس باید خودش درک کند. نباید زورکی باشد.

من در دوران دبیرستان معلمی داشتم که ظاهرا نه اما باطنا خیلی اعتقادی بود و همیشه می‌گفت نمازتان را بخوانید حتی اگر شده با لاک و آرایش. همین باعث شد که من نماز بخوانم چرا که همیشه دوست داشتم لاک داشته باشم. اما ناخودآگاه که به سمت نماز خواندن رفتم، خودم تصمیم گرفتم که اصول نماز را رعایت کنم. چرا که وقتی به این عمل نزدیک می‌شوی و حس می‌کنی که عمل را دوست داری، مانند کسی می‌ماند که دوستش داریم و بهترین‌ها را برایش انجام می‌دهیم و خود را ملزم به رعایت بسیاری از اعمال می‌کنیم. فقط اجبار اعمال بد است.

در این زمانه بعضی آدم‌ها اعتقاداتشان کمرنگ‌تر شده چرا که دیده شده به اسم دین کارهایی انجام شده. من روی مسائل دینی بسیار تعصب دارم. از همان اذانی که از روز اول در گوش ما گفته شده باعث شده ناخودآگاه بسیاری از اعتقادات را داشته باشیم و با آنها بزرگ شویم.

مثلا روزی در محل کار، خواستم وقت نماز طبق معمول به مسجد بروم که همکارم با خنده گفت مگر تو نماز هم می‌خوانی؟ من هم در جواب گفتم مگر من کافر هستم؟ الان وقت برای خدا است. وقتی از کار خسته می‌شوم همان نیم ساعت هم که برای نماز می‌روم و دعا می‌خوانم آرام می‌شوم. فقط به حفظ حجاب با چادر که نمی‌توانیم بسنده کنیم. شاید کسی حجاب داشته باشد اما دیگر اعمالش را رعایت نمی‌کند و یا بالعکس. اصلا نمی‌شود از ظاهر، آدم‌ها را قضاوت کرد.

از زمانی هم که با ایجاد گشت ارشاد به حجاب زنان واکنش نشان می‌دهند، آیا این همه مشکلات را حل می‌کند؟ پس مشکلات کاری و بقیه مشکلات جوانان چه می‌شود که بسیاری از انحرافات در زندگی، از آنها ناشی می‌شود. اینها ادامه سخنان سمیرا است.

 

 

دلزدگی از مسجد و نماز جماعت یعنی این:
خانمی در صف نماز خودش را از من کنار کشید. انگار من نجس هستم.

و اما ساناز که نیز در این گفتگو حضور داشت،گفت: من در گذشته برای نماز به مساجد می‌رفتم اما با نگاه‌های سنگین دیگر زنان مواجه می‌شدم. آنهم به خاطر مقدار مویی که بیرون است و اینکه آنها فکر می‌کردند که این آدم در مسجد چه کار می‌کند؟ و من کلا از مسجد زده شدم و یا هر پنجشنبه که دلم می‌گرفت می‌رفتم امامزاده. اما خیلی دم در فشار می‌آوردند که چادر سر کن و چرا مانتوت کوتاه است و چرا موهات بیرون است. یا زنان در داخل این مکان‌ها طوری نگاه می‌کنند که انگار ما از فضا آمده‌ایم. حالا چون موهای ما بیرون است، لابد فکر می‌کنند خدا را هم نمی‌شناسیم.

نماز عید فطر هم ۲ سال است که دیگر شرکت نمی‌کنم چرا که ۳ سال پیش که برای نماز رفته بودم، خانم‌ها چنان بد نگاه کردند و خانمی به طور بدی خودش را از کنار من کشید، انگار من نجس هستم.

من قبل از ماه رمضان باشگاه ورزشی می‌رفتم و در ایام ماه مبارک به خاطر روزه گفتم نمی‌آیم. مربی باشگاه به من گفت: مگر تو روزه هم می‌گیری؟ من هم گفتم چرا نباید روزه بگیرم؟ و بعد که رفتم، بعد از ماه رمضان به من گفت «روحانی شدی روزه‌هاتُ گرفتی». یعنی جو جامعه طوری شده که انسان‌هایی که اعتقاد ندارند، دیگران را به خاطر اعتقادات مسخره می‌کنند. گشت ارشاد هم که شده دغدغه ذهنی دختران و زنان جامعه که واقعا این برخوردها اصلا مناسب نیست و همه را از اعتقادات دلزده می‌کند.

ادامه دارد

 

۱۰ دیدگاه در “اشتراکات مذهبی بسیار، رعایت حجاب، تنها وجه تمایز!”

  1. سلام.

    چه موضوع خوبی رو انتخاب کردید.

    سپاس. استفاده کردم.

    منتظر ادامه‌ش هم هستم.

    در پناه خدا.

  2. همین » نگاه » های دیگرانه که ادمو خیلی عذاب میده
    اگر با حجاب باشی و جایی بری که افراد در قید و بند حجاب نیستن نگاه هایی رو باید تحمل کنی که شدیدا سنگین و حتی بعضا با نفرت همراهه
    و اگر بی حجاب باشی و جایی بری که مکان مذهبی باشه ….
    —————
    من تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و به حجاب هم پایبندم . اما چادر رو به اجبار سرم میکنم. نمیگم بده، نه اصلا این طور نیست اتفاقا گاهی احساس میکنم برای بعضی جاها واقعا لازمه و امنیت میاره ولی برای خیلی جاها هم لازم نیست.
    من معتقدم اگر انقدر نسبت به حجاب حساسیت وجود نداشته این جو ناخوشایند خودبخود به تعادل میرسه
    کاش انقدر از روی ظاهر، در مورد هم قضاوت نکنیم !
    ———————–
    با صحبت های مطرح شده تو این پست خیلی موافقم

    مطلب خوبی بود
    سپاسگذارم

  3. موضوع خیلی جالبی رو انتخاب کردید خیلی ها هنوز هم با دید بد به دختران مذهبی ولی نه چندان محجبه نگاه می کنند
    این تیکه از گزارش خیلی برام جالب بود
    «من در دوران دبیرستان معلمی داشتم که ظاهرا نه اما باطنا خیلی اعتقادی بود و همیشه می‌گفت نمازتان را بخوانید حتی اگر شده با لاک و آرایش. همین باعث شد که من نماز بخوانم چرا که همیشه دوست داشتم لاک داشته باشم. اما ناخودآگاه که به سمت نماز خواندن رفتم، خودم تصمیم گرفتم که اصول نماز را رعایت کنم. چرا که وقتی به این عمل نزدیک می‌شوی و حس می‌کنی که عمل را دوست داری، مانند کسی می‌ماند که دوستش داریم و بهترین‌ها را برایش انجام می‌دهیم و خود را ملزم به رعایت بسیاری از اعمال می‌کنیم. فقط اجبار اعمال بد است.»
    این یعنی اینکه اون معلم بچه ها رو به نماز خوندن ترغیب کرده و اونا کم کم به اصول نماز هم مقید شدند
    درد فعلی جامعه ما اینه که عده ای خودشون رو از همه برتر می دونند ولی اصول امر به معروف رو نمی دونند و فقط بلدند نهی از منکر کنند ، تازه اونم با متهم کردن شخص ، نه عمل زشت اون شخص
    کاش تو ایام عزاداری امام شهیدمون و به حرمت احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر که از اهداف قیام مقدس عاشورا بود
    کمی بیشتر به روشهای سازنده فکر و عمل کنیم

  4. می دونی از ۲ تا مورد خیلی بدم میاد، یکی این دختران هر.ز.ه که ۳ ساعت در روز به خودشون مواد آرایشی میزنند و هر کدوم ۶۰ تا دوست پسر دارن و یکی هم از شما دختران نفهم مذهبی :) (ببخشید من رو راست هستم اگه گناه کبیره نبود رو در روی شما همین حرفو میزدم ولی خوب شما که خیلی خیلی منطق گفتار داری حکم ارتداد صادر میکردی همانجا مثل رافق تقی نویسنده آذربایجانی بنده رو به قتل میرسوندی تا اسلامت حفظظظظظظظ بشه !!!

  5. موضوع خوبیه
    من خارج از کشور زندگی میکنم رفته بودم مسجد برای محرم خانم هایی دیدم که…
    اگه روسری نمی پوشیدن بهتر بود
    نمیدونم اگر قراره روسری داشته باشید پس درست وحسابی لطفا

  6. خیلی خوشحالم که حالا با باز کردن چارقد با آخرین مطلب تکراری و ثابنش مواجه نمی شم
    به امید حیاتی ۱۰۰ سال به بالا
    یعنی روزایی که شاید هیچ کدوم از ما نباشیم ولی چارقد هست

  7. درود
    اولا:درسته باید در اماکن مذهبی حجاب کامل باشه.
    دوما: این آقا مصطفی که تو روش می گم خیلی بی ادب تشریف داره. این دختران که می گی ۳ ساعت یه کارو انجام می دن هم جزئی از جامعه هستن. خواهره بنده یا جنابعالی .
    سوما:هرزه رو به کسی لقب می دن که ذهنش پلید یاشه نه ظاهرش
    چهارما: امام حسین:آزاده باشین
    پنجما: هر کس به دین خویش.

  8. موضوع بسیار خوب
    پرداخت نه چندان خوب
    اما در قسمت گفتگو هم، حرفهای اشتباه بسیاری بیان شده مثلا:
    ….مهم دل و خواسته قلبی انسان است….!!!!!!
    ….که معتقد است تیپ ظاهریش را هر طور که دوست دارد، انتخاب می‌کند……!!!!!!!!!!!!!!!
    معلمی داشتم که ظاهرا نه اما باطنا خیلی اعتقادی بود و همیشه می‌گفت نمازتان را بخوانید حتی اگر شده با لاک و آرایش….!!!!!
    یک سری حق‌هایی را به مردان می‌دهند که برای زنان در نظر نمی‌گیرند و ارزش مساوی قائل نیستند. بهتر است قوانینی وضع شود تا حق زنان کمتر ضایع شود…!!
    رعایت حجاب در اماکن مذهبی را هرکس باید خودش درک کند. نباید زورکی باشد!!

دیدگاه‌ها بسته شده است.